دایرهالمعارف اقتصاد
بازیافت - ۲۷ بهمن ۸۸
مترجمان: محمدصادق الحسینی، محسن رنجبر
بازیافت (Recycling) عبارتست از فرآیند تبدیل کالاهای زاید به موادی که دوباره بتوان از آنها استفاده کرد. بازیافت با استفاده مجدد که به معنای استفاده دوباره از یک محصول است، فرق دارد.
مترجمان: محمدصادق الحسینی، محسن رنجبر
بازیافت (Recycling) عبارتست از فرآیند تبدیل کالاهای زاید به موادی که دوباره بتوان از آنها استفاده کرد. بازیافت با استفاده مجدد که به معنای استفاده دوباره از یک محصول است، فرق دارد.
بنا به گفته آژانس حفاظت از محیط زیست (EPA) نزدیک به ۳۰ درصد از ضایعات جامد آمریکا (یعنی ضایعاتی که معمولا از طریق سیستمهای مسکونی و تجاری جمعآوری زباله دفع میگردند) بازیافت میشود. نزدیک به ۱۵ درصد از آنها سوزانده شده و در حدود ۵۵ درصد مابقی نیز در گورستانهای زباله دفن میشود.
بازیافت پدیدهای مطبوع است، زیرا به نظر میرسد بهطور همزمان شیوهای را برای کاهش مقدار ضایعات دفن شده در گورستانهای زباله و همچنین کاهش مصرف منابع طبیعی به دست میدهد. در اواخر دهه 1980 و با بالا گرفتن نگرانیهای زیست محیطی، تمرکز افکار عمومی به بازیافت به عنوان شیوه مهمی برای حفاظت از محیط زیست جلب گردید. دولتها، بنگاهها و عامه مردم، تلاشهایی جدی این راستا انجام دادند. در سال 2000 نرخ بازیافت تقریبا به دو برابر نرخ 16 درصدی مربوط به سال 1999 رسیده بود. بخش عمدهای از این افزایش به جمعآوری باقی ماندههای مواد غذایی جهت تبدیل به کود باز میگشت.
با این وجود، بازیافت همواره به لحاظ اقتصادی کارآمد نیست یا حتی به حفظ محیطزیست کمکی نمیکند. تاکید رایج بر بازیافت تا حدودی از سوءبرداشتهای موجود ریشه میگیرد. یکی از این سوءبرداشتها آن است که گورستانهای زباله و کورههای زبالهسوزی به لحاظ زیستمحیطی خطرناک هستند. درست است که روزگاری گورستانهای زباله برای پرکردن زمینهای باتلاقی (و برخی اوقات نیز جهت کاهش مزاحمت ناشی از حشرات) ساخته میشدند و اگر مواد از درون این گورستانها به بیرون آن نشت میکردند، امکان آلودگی آبهای نزدیک آن منطقه وجود داشت. اما امروزه گورستانهای زباله دور از اینگونه زمینها ساخته شده و بهگونهای طراحی میشوند که محتویات خود را خشک نگه دارند. به علاوه برنامههای نظارتی این اطمینان را به وجود میآورند که هرگونه نشتی که روی میدهد، پیش از آن که خسارتی به بار آورد متوقف شود.
یک سوءبرداشت دیگر آن است که فضای گورستانهای زباله رو به اتمام است. حقیقت آن است که امروزه این گورستانها بهاندازه کافی بزرگ هستند و حتی اگر هیچ گورستان جدیدی ساخته نشود میتوانند ضایعات جامد تولید شده در آمریکا تا سال 2019 را در خود جای دهند. اقتصاددانی به نام دانیل بنیامین (2003) در گزارش خود آورده است که نگرانی از اتمام فضای گورستانهای زباله از یکی از مطالعات EPA در دهه 1980 نشات گرفته است که در آن به جای اینکه ظرفیت این گورستانها محاسبه شود، تعداد آنها تعیین گردید. در واقع گزارش فوق این نکته که فضای گورستانهای زباله به دلیل بزرگتر شدن سایت آنها رو به افزایش بود را حذف کرد. اگرچه EPA معتقد است که «ظاهرا در سطح ملی مشکلی به عنوان ظرفیت وجود ندارد»، (EPA2002، ص 14)، اما در عین حال نموداری را منتشر میکند که نشاندهنده کاهش تعداد گورستانهای زباله است.
افراد همچنین معمولا میزان فضای مورد نیاز جهت دفن زبالهها در آمریکا را بیش از حد واقع بیان میکنند. در مطالعات زیادی نشان داده شده است که میزان فضای مورد نیاز اینقدر زیاد نیست. آماردانی به نام بیورن لمبرگ محاسبه کرده که یک گورستان زباله به مساحت ده مایل مربع و عمق ۲۵۵ پا میتواند تمامی زبالههای تولید شده طی یکصد سال آتی در آمریکا را در خود جای دهد.
اقتصاد بازیافت
در نبود نظارتهای دولتی، اقتصاد مشخص میکند که چه مقدار از هر ماده بازیافت شود. مثلا در سال ۲۰۰۰ نزدیک به ۵۵ درصد از تمام قوطیهای آلومینیومی بازیافت شد. بازیافت قوطیهای نوشابه به سال ۱۹۶۸ باز میگردد که شرکت رینولدز متالز یک پروژه آزمایشی را آغاز کرد. انگیزه اصلی از این کار پاسخ به نگرانیهای عمومی راجع به زبالهها بود که به خاطر آنها قانونی در حال تصویب بود که کسب ودیعه بابت ظرفهای نوشابه را الزامی میساخت. اما در خلال دهه ۱۹۷۰ قیمت انرژی شروع به افزایش پیدا کرد و از آنجا که تولید آلومینیوم جدید از بوکسیت به مقادیر زیادی از انرژی نیاز دارد، بازیافت قوطیهای آلومینیومی از جذابیت اقتصادی برخوردار گردید.
همچنین در سال 2000 نزدیک به 56 درصد از کاغذها و مقواهای دور انداخته شده بازیافت شدند. بازیافت این مواد از نظر اقتصادی سودآور است، زیرا مقوا را میتوان از انواع زیادی از کاغذهای استفاده شده تولید کرد. به علاوه از آنجا که بسیاری از مکانها (مثل سوپرمارکتها و فروشگاههای اجناس ارزان) مقادیر زیادی از جعبههای مقوایی را مورد استفاده قرار میدهند، هزینههای جمعآوری آنها میتواند بسیار اندک باشد.
این در حالی است که تنها در حدود ۹ درصد از بستههای پلاستیکی بازیافت میگردند. به این خاطر که رزینهای مختلف پلاستیکی را نمیتوان با یکدیگر ترکیب کرده و دوباره فرآوری نمود، لذا اگر قرار است پلاستیک را بازیافت کنیم، باید انواع مختلف پلاستیک را از یکدیگر جدا نماییم.
صنعت بستهبندی پلاستیکی علامتهای مختلفی را برای انواع مختلف رزین به کار می برد، اما ظاهرا افراد اشتیاقی به جداسازی آنها ندارند. اضافه بر آن هزینه نسبتا پایین تولید پلاستیک جدید از مواد شیمیایی با مبنای نفت باعث میشود که سوددهی اقتصادی بازیافت این ماده کمتر شود.
جالب این است که بازیافت به حذف نگرانیهای مربوط به محیط زیست منجر نمیشود. بازیافت یک فرآیند تولیدی است و مثل سایر فرآیندهای تولیدی میتواند باعث ایجاد آلودگی گردد. در یکی از تحقیقات EPA بر روی مواد شیمیایی سمی مشخص شد که اینگونه مواد شیمیایی هم در بازیافت و هم در فرآوری کاغذ نو تولید میشوند و در بسیاری از موارد مقدار این قبیل مواد سمی در فرآیند بازیافت از آن چه در تولید ماده دست اول مشاهده میشود، بیشتر است. بازیافت تعداد روزنامههای بیشتر نیز لزوما به حفظ درختها نخواهد انجامید، چرا که بسیاری از درختها مشخصا جهت تبدیل به کاغذ کاشته میشوند. در تحقیقی که در اتاق فکر زیستمحیطی «منابع برای آینده» انجام گرفت، چنین تخمین زده شد که اگر بازیافت کاغذ به سطوح بالایی برسد، تقاضا برای کاغذ دست اول کاهش پیدا خواهد کرد و لذا همانطور که اقتصاددانی به نام کلارک وایزمن مینویسد: «برخی از زمینهایی که در حال حاضر برای کاشت درخت مورد استفاده قرار میگیرد، به موارد کاربرد دیگری تخصیص داده خواهند شد.» این امر اثر چندان بزرگی نخواهد داشت، اما نتیجهای خلاف آنچه اغلب مردم انتظار دارند خواهد گذاشت. در واقع در نتیجه این
سیاست، تعداد درختها کاهش خواهد یافت، نه افزایش. نهایتا برای اجرای برنامههای بازیافت خیابانی (curbside recycling)، کامیونهای بیشتری در سطح شهرها به کار می افتند که این امر سبب افزایش مصرف انرژی و تولید آلودگی میشوند.
بازیافت خیابانی
بخش خصوصی نوعا بازیافت را در زمان و مکانی انجام میدهد که به لحاظ اقتصادی معنادار باشد. با این حال زمانی که بازیافت یک برنامه دولتی باشد، میتواند هزینه زیادی به بار آورد و به جای آنکه به کاهش مصرف منابع منجر شود، به اتلاف آن بینجامد. دانیل بنیامین با استفاده از ارقام گردآوری شده توسط موسسه فرانکلین، هزینههای انهدام زبالههای شهری به روش سنتی (از طریق گورستانهای زباله، اما به گونهای که شهروندان بتوانند مواد را برای بازیافت تحویل دهند) را با روش بازیافت خیابانی (که در آن سازمانهای مربوطه مواد قابل بازیافت را از سطلهای زباله جمعآوری میکنند) مقایسه کرد. وی به این نتیجه رسید که هزینه برنامههای بازیافت بین ۳۵ تا ۵۵ درصد بیشتر از انهدام معمول زبالهها از طریق گورستانهای زباله است. بنیامین مینویسد: برنامههای بازیافت مقادیر زیادی از سرمایه و نیروی کار «را به خود اختصاص میدادند». در این تحقیق نشان داده شد که موادی که در جریان فرآیند بازیافت تولید می شد به فروش می رسید، اما هزینه کارگرها و تجهیزات لازم به میزان زیادی بیشتر از درآمد حاصل از فروش این مواد بود.
در این میان، مشکلات دیگری نیز بروز پیدا میکند. در سال 2003 شهروندان تاکسون در ایالت آریزونا زمانی که اطلاع پیدا کردند که پیمانکار بازیافت شهر، شیشههایی که شهروندان جداسازی کرده و در سطلهای بازیافت انداخته بودند را در گورستانهای زباله دفن میکرد، بسیار آشفته شدند. در آن زمان قیمت شیشه بازیافت شده کاهش پیدا کرده بود و همچنین حمل یک تن از آن به لسآنجلس جهت یافتن مشتری هشتاد دلار هزینه به بار میآورد، در حالی که دفن این مقدار این مقدار شیشه در یک گورستان زباله تنها بیستوهشت دلار هزینه به همراه داشت.
با این وجود نکات فوق باعث نشدهاند که بسیاری از دولتهای محلی از انجام برنامههای پرهزینه خیابانی دست بکشند. شورای شهر سیاتل در دسامبر ۲۰۰۳ حتی از این هم فراتر رفت و به اجباری شدن بازیافت رای داد. با اعمال این برنامه در سال ۲۰۰۵، ساکنان شهر از انداختن هرگونه ماده قابل بازیافت در سطلهای زباله خود منع شدند. شیوه پیشین دریافت مبلغی از ساکنان این شهر بر مبنای سطل زباله شان(و دریافت مبلغ بیشتر بابت سطلهای بزرگتر) مشوقی را جهت کاهش ضایعات چه از طریق بازیافت یا چه به وسیله ابزارهای دیگر فراهم آورد و به افزایش نرخ بازیافت شهر سیاتل به ۴۰ درصد کمک کرد. با این حال نرخ فوق برای شورای شهر که برنامه را به امید دستیابی به نرخ بازیافت ۶۰ درصدی اجباری ساخت، چندان زیاد نبود.
بازیافت، نوشداروی مسائل زیستمحیطی نیست، بلکه تنها یکی از ابزارهای مختلف انهدام زباله است. زمانی که بازیافت به لحاظ اقتصادی مطلوب باشد، به میزان گستردهای مورد استفاده قرار میگیرد، اما در غیر این صورت مناسب نخواهد بود. نظارتهای دولتی میتوانند بر این ملاحظات اقتصادی غلبه کنند، اما این کار را تنها با هزینهای زیاد و از طریق الزامی ساختن اقداماتی (مثل بازیافت خیابانی) انجام میدهند که مردم به صورت داوطلبانه به انجام آنها مبادرت
نخواهند کرد.
ارسال نظر