جامعه بازار
وحید اسلامزاده
نام کتاب: جامعه بازار، نویسنده: دن اسلیتر و فرن تونکیس، مترجم: حسین قاضیان، ناشر: نشر نی، سال ۱۳۸۶، ۳۹۸ صفحه و ۰۰۰/۴۰ ریال

مقدمه: بازار امروزه دچار دگرگونی‌های اساسی شده است و این دگرگونی‌ها موجب گردیده که منطق بازار چنان شیوه گسترده‌ای برای‌اندیشیدن درباره نهادهای اجتماعی و به طور کلی‌تر درباره انسان، به دست دهد که در مورد مسائل متفاوتی چون زندگی شغلی افراد، دسترسی به خدمات عمومی و حتی فعالیت‌های خصوصی هم می‌توان از مفاهیمی چون رقابت، سرمایه‌گذاری، فایده‌مندی و انتخاب بهره جست. بازار تنها محل دادوستد و خرید و فروش نیست. تحول بازار؛ یعنی تحول در روابط اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جامعه‌ای است. بازار شرح وظایف بخش‌های خصوصی و دولتی را تعریف می‌کند. به قول «اسلیتروتونکیس»، «ایده بازار از حد مدل‌های مربوط به هماهنگ سازی امور اقتصادی فراتر می‌رود و با اصول گسترده‌تری در باب تنظیم اجتماعی و کنش اجتماعی ارتباط پیدا می‌کند.»
ساختارکتاب: کتاب هفت فصل دارد که فصل اول آن«پیدایش جامعه بازار»نام دارد. یکی از ویژگی‌های برجسته جامعه مدرن، بازار یا تجارت است که «اسلیتروتونکیس» آن را جامعه بازار می‌خوانند. «یعنی جامعه‌ای که همه جنبه‌هایش به نحو فزاینده‌ای زیر سیطره مبادله پولی کالاها قرار گرفته است».نویسندگان کتاب مذکور در این فصل می‌خواهند «پیدایش آن ویژگی‌های اجتماعی را مورد کند و کاو قرار دهند که برای درک و تفسیر مدرنیته برحسب بازار اهمیت اساسی دارند. پیدایش جامعه بازار هم با دگرگونی‌های اجتماعی عمده هم با ظهور انواع به ویژه مدرن‌اندیشه پیوند خورده است. مدرنیته نظم نوین اجتماعی را برپاداشت، بازار نیز تجلی بارز این نظم بود. انواع گوناگون بازارها در ارتباط با پیدایش دیدگاه‌های فکری در باب نظم اجتماعی در حال دگرگونی بسیار اهمیت داشت.
فصل دوم «بازار و نظم اقتصادی» است. «اسلیتروتونکیس»در این فصل بازار را بیشتر از منظر اقتصادی تفسیر می‌کنند. نویسندگان کتاب دو موضوع را می‌خواهند بررسی کنند: اول، بازار به مثابه ابزاری برای تخصیص و هماهنگی، دوم، بازار به مثابه جایگاه کنش اجتماعی. این دومی از اولی اهمیت دارتر است. علم اقتصاد نیز نوعی‌اندیشه اجتماعی است. در این فصل به این مساله پرداخته می‌شود که دیدگاه‌های اساسی درباره بازار چه تفسیری از نظم اجتماعی و عاملیت به دست می‌دهند. نظریه‌ها و مدل‌های اقتصادی، لاجرم نظریه‌ها و مدل‌هایی اجتماعی‌اند. «اسلیتر و تونکیس» با مباحثی که در این فصل مطرح نمودند خواننده را آماده کرده تا به فصل سوم وارد شود؛ چرا که بازار عاملی برای عقلانی شدن و انتخاب عقلانی است.
فصل سوم کتاب(عقلانیت، فرد و نظم اجتماعی)با این پرسش به فصل دوم مربوط می‌شود: آیا کنش‌های عقلانی و خود محورانه افراد حقیقی به تنهایی می‌تواند نظمی باثبات پدید آورد؟ و به هر میزان هم که چنین نظمی بتواند پدید آید، این نظم واقعا به چه معنایی عقلانی است؟ جامعه‌شناسان کلاسیک، به خصوص آنانی که «اسلیتروتونکیس» مورد مطالعه قرارداده‌اند (مارکس وبر، دورکیم، پارسونز) معتقدند که خود جامعه و حتی بازار نیازمند ارزش‌ها و تعهدات اجتماعی‌اند؛ ارزش‌ها و تعهداتی که غیر از محاسبه منافع شخصی افراد، حتی در هیات جمعی آن، باشد. باید گفت که از دیدگاه نظریه اجتماعی کلاسیک، فردی که از میان سرمایه‌داری مدرن و عقاید هواداران لیبرالش سربرآورد به اعتباری فرد حقیقی به شمار نمی‌آمد.
جامعه شناسی و اقتصاد و همچنین بازار و جامعه توسط دو مفهوم اصلی که در کتاب «جامعه بازار» محور اساسی بحث است، باهم اشتراک دارند: عقلانیت و کنش‌های فردی. جامعه‌شناسی مفروضات اقتصادی مربوط به خودمختاری بازار را در قبال سایر ساختارهای زندگی اجتماعی مورد تردید قرار می‌دهند. جامعه شناسان بازار را یک نهاد اجتماعی می‌دانند و مناسبات بازار را حلقه‌ای از زنجیره طولانی کنش‌های اجتماعی قلمداد می‌کنند. فصل چهارم مطالعه «بازار و ساخت اجتماعی» است. «اسلیتروتونکیس» در این فصل به‌اندیشه‌های کارل پولانی تکیه کرده‌اند. نویسندگان کتاب به نتیجه جالب توجهی دست یافته‌اند: فرآیندهای اقتصادی در چهارچوب‌های اجتماعی و اقتصادی‌ای که پدیده‌ آمده‌اند، ریشه دارند. مبادله اقتصادی یک شیوه مبادله اجتماعی است، هر چندگاه نازل‌ترین شکل آن محسوب شود.
حکومت‌ها یا دولت‌ها نیز جزئی از اجتماع هستند، پس بازار با آنها نیز رابطه دارد. رابطه دولت با بازار به دو بینش کلی منجر شده است: لیبرالی و سوسیالیستی. در فصل پنجم کتاب «اسلیتروتونکیس» به بحث «دولت و بازار» می‌پردازند. این فصل با رهیافت‌های لیبرال کلاسیک آغاز می‌شود، سپس نظریه‌های کلان اقتصادی را کوتاه بحث می‌کند و در بخش بعدی به بررسی رفاه باوری به منزله شیوه‌های سرمایه‌داری هدایت شده و اصلاحات بازاری که مشخصه نولیبرالیسم و‌گذار از کمونیسم است، به استراتژی‌های مشخصی در ارتباط با دولت و بازار می‌رسد. در این فصل سعی شده که نوار مرزی بین دولت و بازار ترسیم شود. فصل مشترک دولت و بازار مربوط به متقابل، تنظیم گری و میانجی‌گری است.
فصل ششم بحث «تجارت و فرهنگ»است. اصطلاح فرهنگ با تعریف نوع دیگری از کنش اقتصادی عقلانی در جامعه بازار، نقشی راهبردی ایفا کرده است. اصطلاح فرهنگ برای اطلاق به آن زمینه‌هایی از بازار به کاررفته که نامی برای جهان معنا و جهان روابط اجتماعی وسیع‌تر است. در این جهان است که سلیقه‌ها، تمایلات، انتظارات و انگیزه‌های اقتصادی شکل می‌گیرند. فرهنگ هم به منزله نقد جامعه بازار است و هم دفاع از آن. فرهنگ را در مقام نقد جامعه بازار می‌توان نوعی ترفند دفاعی در مقابل هجوم فرآیند تجاری شدن یا نوعی جدال با آثار و پیامدهایی دانست که به علت فرآیند کالایی شدن، در قالب فرهنگ به نحو فزاینده بر جریان ساخته شدن معنا در زندگی روزمره سیطره یافته‌اند. تنها بحثی که «اسلیتروتونکیس» دوبار مطرح می‌کنند بحث فرهنگ است. فصل هفتم بحث چرخش فرهنگی است که‌امروزه فرآیندهای اطلاعاتی و نمادین که به اقتصاد و چیزهای دیگر جریان می‌دهند. هرچند بازار امروزه تغییر شکل داده است، اما به صورت نهادی که هنوز نیز به گونه‌ای جدی، هم برای تحلیلگران هم برای شهروندان، به مباحث اصلی مربوط به نظم اجتماعی مدرن دامن میزند، باقی خواهد ماند.
نتیجه: کتاب از لحاظ نگارش، صفحه‌آرایی، ترجمه، پیوسته بودن مطالب و هدفمند بدون آنها، توضیح دقیق و کامل نویسنده نسبت به موضوع‌های مطرح شده، در حد کاملا حرفه‌ای می‌باشد. فصول کتاب از هم مستقل هستند، اما به یکدیگر نیز ارتباط دارند. نویسنده موضوعات مطرح شده را کاملا از تمامی جوانب مورد بررسی قرار می‌دهد. ترجمه کتاب آنقدر دقیق و روان است که به جرات می‌توان گفت که خواننده هیچ گاه برای خواندن آزار نمی‌بیند. این کتاب به ما ثابت کرد که نه تنها نظریه‌های اجتماعی دل مشغولی به نام بازار دارند، بلکه فقرات اصلی ساختمان فکری علوم اجتماعی مدرن، فرد، جامعه، عقلانیت، مستقل از مواجهه با بازار نیستند. پس درک بازار برای درک جامعه بسیار مهم است.