گفتاری از گوردن براون، نخست وزیر انگلیس پس از اجلاس داووس
راههای حل مشکل سیستم مالی جهانی
اکثر رهبران سیاسی و اقتصادی که در گردهمایی اقتصادی جهانی در داووس گرد هم آمدند، در یک نکته توافق داشتند: اقتصاد جهانی با بزرگترین آزمون خود در دهه گذشته روبهرو است؛ اما باید قبول کرد در طول تاریخ شرایط پرتلاطم، فرصتی برای اصلاحات ایجاد میکند. این آخرین آزمون سیستمهای مالی دنیا، پنجرهای باز میکند که از آن میتوان موضوعهای بنیادی را مشاهده کرد و اگر به درستی دیده و حل و فصل شود، میتواند موجب بهبودی در مدیریت اقتصادی شود و با مبارزه و مهار تورم به جلوگیری از بحرانهای مشابه آتی کمک کند.
سرمایهگذاران به منظور برگشت هرچه بیشتر سرمایههای خود در بسیاری از بازارها، بهای کمتری بابت ریسک میپردازند (تمایل کمتری به ریسک نشان میدهند) به خصوص در بازارهای محصولات پیچیدهای که مشتقات زیادی دارند. تلاطم اخیر؛ یعنی شرایطی که در آن ریسکهای ناشی از پرداخت وام به کسانی انتقال یافت که از قدرت فهم و درک آن عاجز بودند، چهار مساله بزرگ برای سیاستگذاران جهان ایجاد کرد.
اول، هنگامی که شرایطی پیش میآید که برای ریسک بهای کمتری از حد نرمال یا ارزش واقعیاش قائل میشوند؛ (یعنی حاضر نمیشوند به شکل اعتباری به معامله بپردازند از ترس این که سرمایه شان بازنگردد). این خود علامتی است که باید به آن توجه کافی کرد و نسبت به آن واکنش مناسب نشان داد. باید با اقدام مناسب قیمت یا بهای آن ریسک را به اندازه واقعی آن برگردانیم؛ اما چون بعضی از بازارها درست عمل نمیکنند، اعتبار کافی در دسترس نخواهد بود. اگر از ظواهر این بر میآید که تمایل برای ریسک کاهش یافته، به این واقعیت برمی گردد که ریشه بسیاری از مشکلات، نقصان شفافیت در مسائل مالی است. باید این نقصان مورد توجه قرار گیرد، از داخل سازمان، به کمک خود ممیزان داخلی سازمان یا آن که از نهادها یا آژانسهای رتبهبندی اعتباری بخواهند و به خوبی یاد بگیرند؛ چگونه بر اساس الزامات تنظیمکننده عمل کنند؟ به این وسیله باید درک شرکتها سرمایهگذاران و تنظیمکنندگان بالا برود و شفافیت افزایش یابد.
دوم، هر چقدر بازارهای مالی درهم تنیدهتر میشوند، کشورها باید نشان دهند که به شکل قوی و مؤثر قادر به تضمین هماهنگی و مدیریت بحران در مرزهای خود هستند و بانکهای مرکزی گامهای هماهنگ برای حل مشکلات کوتاه مدت برداشته اند. ما نه تنها باید چارچوب تنظیم در بعد ملی را تقویت کنیم، بلکه باید همکاریهای بینالمللی را قوت ببخشیم.
در حالی که منابع مالی و در نتیجه ریسک از مرزهای کشورها هم عبور کرده و جریان پیدا میکند و در اختیار شرکتهای بزرگ جهانی قرار میگیرد، ناظران و تنظیمکنندگان آن هم در سطح ملی مطرح خواهند بود. دنیا هم سیستم هشدار سریع مناسب یا رویکرد مشترکی را در این زمینه در اختیار ندارد تا اختلالهای عمده بازارهای جهانی را کنترل یا اداره کند. خیلی از مشکلات، از پیش شناسایی میشوند؛ اما به موقع به آن رسیدگی نمیشود. ما به ناظری موثق تر و شفافتر نیازمندیم. تنظیم کنندگان باید تقویت شوند تا قادر باشند به کمک اصول مشترک، اطلاعات و تحلیلهایی که به اشتراک گذاشته میشوند و به کمک مدیریت تعاملی بحرانها، بر محدودیتها فایق آیند.
موارد دیگری هم هست که میتوانیم برای تقویت اطمینان بلندمدت در بازارهای جهانی مطرح کنیم و با کارهایی که انجام میدهیم، نشان دهیم در حال اصلاح موسسات مالی بینالمللی هستیم.
صندوق بینالمللی پول باید قلب این اصلاحات باشد. (منظور این که اصلاحات از این صندوق باید شروع شود) این صندوق برای زمانی ایجاد شد که اقتصادها بیشتر ملی بودند، نه جهانی تا به کمک آن بحرانهای پرداخت در مقیاس محلی حل شود؛ برای همین قادر نیست در بحران جریان یافتن سرمایه در سطح جهانی موثر واقع شود. برای آن که صندوق بینالمللی پول در عصر جدید موثر باشد، باید مانند یک بانک مرکزی مستقل عمل کند و مسوول نظارت بر اقتصاد جهانی، اطلاعرسانی و آموزش به بازار و اعمال شفافیت در تمام سیستم باشد. صندوق باید با سایر ناظران جهانی مانند «مجمع ثبات مالی» و «بانک بینالمللی حل و فصل» سیستم هشدار سریعی ایجاد کند تا در برابر تهدیدهای ناشی از تحولات بخش مالی در امان بمانیم. همچنین باید ببینیم که چگونه میتوان مسوولیتهای صندوق بینالمللی پول را برای ثبات مالی، روشنتر و واضحتر کرد.
سوم، ما نیاز داریم سیاستهای مالی نقش حقیقی خود را در سیاستهای پولی ایفا کنند و اقتصاد را در مسیر صحیح قرار دهند؛ طوری که سرمایهگذاری عمومی به شکل سالم حفظ شود.
چهارم که از همه مهمتر است، اگر به سیاستهای حمایتی گذشته باز گردیم، کسادی بازار (منظور رکود اقتصادی) پیچیدهتر خواهد شد؛ چون با اتخاذ سیاستهای حمایتی باعث میشویم تعداد بیشتری به پدیده جهانیسازی به عنوان یک تهدید نگاه کنند تا یک فرصت.
در میان این همه مسائل ناشناخته که تردیدهای زیادی را به وجود آورده، ما نیازمند این هستیم که نشان دهیم نه تنها قادریم نسبت به پیامدهای جهانی سازی پاسخگو باشیم، بلکه باید مشخص کنیم که چگونه اقتصاد جهانی میتواند منافع خانوادههای عادی را تامین کند و از احساس عدم امنیت آنان درباره آینده بکاهد.صاحبان کسب و کارهای پیشرو و پیشگام و همچنین سخنگویان حکومت باید برای ارائه یک مانیفست جهانی سازی موفق با هم به توافق برسند. این مانیفست باید حامی تجارت آزاد، بازارهای باز، اقتصاد منعطف و سرمایهگذاری در منابع انسانی باشد و آن را تنها راه رو به جلو برای فقیر و غنی بداند. من تلاش خود را برای کمک به ایالات متحده، اتحادیه اروپا، چین، هند، آفریقای جنوبی و برزیل مضاعف خواهم کرد تا در مسائل تجارت، در سازمان تجارت جهانی یک توافق فراگیر و منصفانه حاصل آید. اکنون رونق و شکوفایی ما، اعتبار سیستمهای چندجانبه و شانس خروج میلیونها نفر از فقر در خطر است.
منبع: irdiplomacy.ir
ارسال نظر