نگاهی به پیادهروهای روبهروی دانشگاه
کتابهای ۱۰ ریالی
«هزار جلد کتاب، هزار تومان»، «هزار جلد کتاب، هزار تومان» کتابهای داستان، تاریخی، فلسفی، فقط هزار تومان. اگر اهل مطالعه باشید و اگر احیانا در روز یکبار از حوالی خیابان انقلاب گذر کنید، این جمله را در چند نقطه از خیابان بهویژه حدفاصل خیابان ۱۶ آذر تا میدان انقلاب چند بار خواهید شنید.
محمود علیزاده
«هزار جلد کتاب، هزار تومان»، «هزار جلد کتاب، هزار تومان» کتابهای داستان، تاریخی، فلسفی، فقط هزار تومان. اگر اهل مطالعه باشید و اگر احیانا در روز یکبار از حوالی خیابان انقلاب گذر کنید، این جمله را در چند نقطه از خیابان بهویژه حدفاصل خیابان ۱۶ آذر تا میدان انقلاب چند بار خواهید شنید. حتما هم تحریک خواهید شد که چه طور ممکن است هزار جلد کتاب را به قیمت هزارتومان بفروشند. در اولین نگاه این امر بعید به نظر میرسد؛ چرا که به جای برخورد با انبوهی از کتاب به چند برگ روزنامه برمیخورید که روی آن تعدادی برگ است که به معرفی کتابها پرداخته است و تمام این هزار کتاب درون یک لوح فشرده است.
آقا راست راستی هزار تا کتاب تو این سیدی است (بخوانید لوح فشرده)
آره، چرا که نه خُب چه جوری باید خواند؟
اگر کامپیوتر دارید فقط کافی است که نرمافزار آکروبات ۸ را نصب کنید، آن وقت هزار جلد کتاب را به راحتی میتوانید بخوانید.
برایتان حتما سوال پیش میآید که چگونه و از کجا این سیدیها آمده است.
مرتضی، دانشجویی که به منظور تامین هزینههایش به این کار که بهتازگی باب شده روی آورده است، بدون هیچ دغدغهای پاسخ میدهد.
مرتضی میگوید: خیلی از این کتابها را میتوانید از اینترنت دانلود کنید، هرچه سرعت دسترسی به اینترنت بالاتر باشد کارتان راحتتر میشود و وقت کمتری را هم باید صرف کنید.
مرتضی میگوید که برای قشر ما این سیدیها خیلی مقرون به صرفه است و تازه ریسک خیلی کمی دارد، چون الان با هزار تومان یک املت هم نمیتوانید بخورید.
او خود را مثل بقیه فروشندههای این نوع سیدیها محق میداند و اصلا ناراحت نیست که این کار را میکند:
آقا آثار تاریخی نیست که بگوییم به فرهنگ و تاریخ خیانت کردهایم، تازه ما که قانون حمایت از حقوق مولف نداریم، از همه مهمتر اینکه ما هم باید اموراتمان بگذرد، مطمئن باشید اگر خودم فروشنده نبودم ترجیح میدادم از این سیدیها بخرم، چون هزار تومان که چیزی نیست، ولی الان شما یک کتاب داستان کوچک خوب از نویسندگان مطرح یا نویسندگانی که در یکی از جشنوارههای داخلی جایزهای هم برده باشند با قیمت زیر دو هزار تومان سراغ دارید.
بله، الان کتابهای جیبی هستند که تقریبا از ششصد تومان دارند تا به بالا.
برادر من، شما به قول خودتان با ششصد تومان یک کتاب جیبی میخرید، اما با هزار تومان، هزار جلد کتاب دارید یعنی هر کتاب دهریال. فکرش را بکنید، کتاب دهریالی. اصلا این موضوع مثل خواب و خیاله.
شما میدانید با این کارتان به خیلیها مثلا انتشاراتیها ضربه میزنید؟
اول اینکه هر بازار متقاضی خودش را دارد. از این بحثها هم باور کنید از وقتی که چند نفر از دوستان و همکلاسهایم که مرا دیدهاند بارها و بارها داشتهایم، اما به گفته معصوم(ع) فقر که از در وارد میشود، ایمان از پنجره به بیرون میرود.
اینها توجیه کردن است؟
بله، روراست بله، قبول دارم ولی باور کنید که من عاشق درس خواندن هستم، دوست دارم که تا آخرین جای ممکن بخوانم. دوست دارم آنقدر وضعم از نظر مالی خوب شود که برای دکترای جامعهشناسی به دانشگاههای مطرح بینالمللی بروم، اما الان شدیدا در مضیقهام.
دانشگاه سراسری که زیاد خرج ندارد.
اما زندگی در تهران دارد.
خب خیلیها مثل تو هستند.
آقا هرکس به نوعی سعی میکند که معاش خود را تامین کند، بنده هم مثل شما واقف به مذموم بودن عملم هستم ولی چارهای نیست باید خرج خورد و خوراک و پوشاک و کتاب و اینجور چیزها را در بیاورم، البته میدانم که زندگی دانشجویی به قولی قناعت است، اما با قناعت هم دخل و خرجم، جفت و جور نمیشود.
سیدیها را از کجا میآورید؟
یکبار حدود یکماه پیش خودم خریدم همان لحظه به سرم زد که این کار را من هم بکنم، چون جذاب و مقرون به صرفه است. فکر کردم حالا که کامپیوتر و رایتر دارم، چرا امتحان نکنم، ۱۰ نسخه کپی گرفتم و بین دوستان، پخش کردم. چهار پنج روز همینطور گذشت تا اینکه تا امروز نزدیک به پنج، شش بسته فروختهام.
چقدر هزینه میکنی؟
خب سیدی عمده ارزانتر است، هزینه کلی را هم که قبلا پرداخت کردهام چون با کامپیوتر خودم کپی میکنم تنها الان دنبال یک رایتر پرکار با عمری طولانی هستم چون تا الان ظرف تقریبا یک ماه نزدیک به ۴۰۰عدد سیدی کپی کردهام.
با احتساب هزینه کلی میتوان گفت که سیدیهای هزار کتاب تقریبا برای کسی که کپی میکند و میفروشد با در نظر گرفتن وقت و تحمل سرما و جمع بودن حواس برای فرار از دست ماموران ششصدتومان سود دارد و اگر فروش روزانه آنها را هم ۵۰ سیدی در نظر بگیریم میشود، ۳۰هزار تومان و اگر سه روز در هفته هم باشد، هفتهای ۹۰هزار تومان برای یک دانشجو درآمد خوبی است، اما آذر یکی دیگر از این فروشندگان که از قضا او هم دانشجو است، میگوید: اول اینکه این درآمد متغیر است و تا کی میتواند اینگونه باشد. ضمن اینکه هر روز دارد دست زیاد میشود، همانطوری که ما یک روز رقیب قدیمیترها شدیم، ولی با این حال تا موقعی که بازار باشد من این کار را ادامه میدهم و به خنده میگوید شاید شعبهای هم در شهرستان خودمان افتتاح کنیم.
آذر میگوید: من با هزاران آرزو به دانشگاه آمدم و نمیتوانم به راحتی از آنها بگذرم شاید یکی از هزاران آرزوی من در همین سیدیهای هزار کتاب هزار تومان باشد. نمیدانم اما تا آن که دیگر این کار سودی نداشته باشد سعی میکنم هرچه میتوانم پسانداز کنم.
رحمانی هم که مثل آذر آرزوهای زیادی دارد، میگوید: کار من چندوجهی است من رشتهام هنری است و کارگردانی میخوانم هرکدام از مشتریهایم هم سوژه هستند و هم منبع درآمد، دلش میخواهد تا پایان تحصیلش همینطور سوژههایش باشند و بیشتر شوند. رحمانی دلیل استقبال از این سیدیها را قیمت مناسب میداند و میگوید: حتما برایشان خوب است که میخرند و گرنه هر بازاری مشتری خودش را دارد.او میگوید: خیلیها هم میآیند از کنار ما میگذرند، نیم نگاهی هم به ما نمیکنند و چند دقیقه بعد با بغلی کتاب که معلوم نیست چندهزار تومان بابت آن پول دادهاند باز هم از کنار ما میگذرند و اینچنین است که این روزها هزار جلد کتاب با قیمتی غیرقابل باور و حجمی بسیار کم مهمان علاقهمندان کتاب و پیادهروهای انقلاب هستند.
ارسال نظر