زیر پوست دانشگاه
امیرهادی انواری
زجر نخبگان
دانشجویی که وارد یک خوابگاه شده، چندین پله بالاتر از سایرین قرار دارد، که آواره بنگاه‌ها هستند و با ورود به هر بنگاه با گفتن«خونه دانشجویی» بلافاصله پاسخ«نداریم» را می‌شنوند؛ اما از این پاگرد دو متری تا سطح مطلوب زندگی پله‌های زیادی باقی مانده.

عکس ها: دنیای اقتصاد، حمید جانی‌پور
هر جای زندگی دانشجویی برای خود هزار حرف نگفته دارد. از سرانه خوابگاه دانشجویی که می‌بایست برای هر نفر 14متر باشد و با یک نگاه گذرا به اتاق‌هایی که به نظر برای دو نفر مناسب است و در آن 6 نفر اسکان داده شده‌‌اند، متوجه می‌شویم سرانه واقعی بیش از دو تا سه متر نیست، تا سطح پایین بهداشتی خوابگاه‌ها، همگی مشکلات دانشجویی است که به شهر دیگری رفته تا درس بخواند.
ممکن است سطحی و مبتذل به نظر برسند، اما واقعا حمام کردن یا رفتن به دستشویی یا حتی مسواک زدن مشکلات بزرگی در خوابگاه‌ها هستند.
بعد از شکست غول کنکور تازه وارد شهری شده است که نام خیابان‌ها، خطوط واحد، رسم و رسوم و تکه‌کلام‌هایش برایش کاملا غریبه است. تازه به مرحله‌ای رسیده که چهار سال در این شهر غریبه، ایستاده در صف دریافت سهمیه خوابگاه، چه کند. حکایت دانشجو شدن در کشور ما شباهت زیادی به بازی‌های کامپیوتری دارد که سر و ته‌اش معلوم نیست، با پایان هر مرحله مرحله‌ای جدید با موانع جدیدتر پیش روی فرد قرار می‌گیرد.
مشکل اینجا است که‌ این بازی نیست، زندگی افراد است. افرادی که مشخصا در سطوح بالای علمی ‌نسبت به گروه هم‌سن و سالانشان قرار دارند و قرار است، آنها که در خوابگاه‌های دانشجویی نمی‌توانند حتی درست مسواک بزنند روزی نخبه‌های کشور شوند و در سطوح عالی تصمیم‌گیری قرار بگیرند. شاید هم گذراندن این دوره‌های سخت، مثل دوره‌های نظامی‌ درجه‌داران ارتش، زندگی در شرایط سخت را به آنها آموزش می‌دهد، اما آیا وقت و روحیه برای درس خواندن هم باقی می‌ماند؟ اینکه حالا باید درس خواند یا با زندگی جنگید، عمده مساله دانشجوها است. در کلاس درس، اتوبوس، مترو و شب موقع خواب.
صف 40هزار نفری
چندی پیش محمود ملاباشی، معاون دانشجویی وزارت علوم از بخش‌خصوصی دعوت کرد برای ساختن خوابگاه جهت ۴۰هزار دانشجوی منتظر دریافت خوابگاه، این وزارتخانه را یاری کنند تا بتواند پاسخگوی همه دانشجویان باشد.
محمود ملاباشی در بازدید از پروژه‌های دانشگاه تبریز در گفت‌و‌گو با خبرگزاری مهر گفت: با رشدی که کشور در زمینه توسعه دانشگاه‌ها طی چند سال اخیر پیدا کرده، این امکان به وجود آمده که علاوه بر پاسخگویی به نیاز جوانان کشور، در جذب دانشجویان خارجی نیز قدم‌های اساسی برداریم.
دکتر ملاباشی جمعیت دانشجویی کشور را بیش از ۳میلیون و ۳۰۰هزار نفر ذکر کرد و گفت: از این تعداد حدود ۴۰درصد خواستار استفاده از خوابگاه هستند.
وی با بیان اینکه هم‌اکنون در دانشگاه‌های دولتی نزدیک به 40هزار نفر در نوبت انتظار دریافت سهمیه خوابگاه هستند، افزود: با گسترش خوابگاه‌ها، امسال توانسته‌ایم 160هزار نفر دانشجو را در خوابگاه‌های دانشجویی مستقر کنیم.
ملاباشی با دعوت از بخش‌خصوصی برای سرمایه‌گذاری در ایجاد خوابگاه‌ها افزود: یکی از برنامه‌های جدید وزارت علوم، تحقیقات و فن آوری، افزایش مشارکت بخش‌خصوصی در اجرای برخی پروژه‌ها به دلیل محدودیت اعتبارات دولتی است که از آن جمله می‌توان به ایجاد رستوران‌های آزاد دانشجویی در چند دانشگاه با مشارکت بخش‌خصوصی اشاره کرد.
بوی تنباکو بوی جوراب
اینجا یکی از خوابگاه‌های پسرانه شهر تهران، یکی از بزرگ‌ترین مشکلات دانشجو‌ها بوی جوراب هم اتاقی‌ها است. یکی دوست دارد سیگار بکشد، یکی به بوی سیگار حساسیت دارد. کشیدن قلیان هم آزاد هست یا خیر، بوی تنباکو که در راهرو پیچیده.
چند ماه است که از مجموع سه سرویس بهداشتی هر طبقه فقط یکی سالم است. صبح زود وقتی همه دانشجو‌ها برای رفتن به دانشگاه حاضر می‌شوند رقابت سختی برای گرفتن صف دستشویی بر پا می‌شود. آنقدر صف طولانی می‌شود که وقت به مسواک زدن و شستن دست و صورت نمی‌رسد. بعضی‌ها زودتر از خواب بیدار می‌شوند تا بتوانند جلوتر صف بگیرند.
به گفته دانشجوها آب حمام هم یک روز در میان به خاطر تعطیلات قطع است. دانشجو‌ها سعی می‌کنند بوی بد عرق همدیگر را تحمل کنند، چون شرایط این موضوع را به آنها تحمیل کرده، اما کماکان از این مشکلات که بگذریم محوری ترین مشکل آنها مشکل درس خواندن است. در اتاق‌ها معمولا سر وصدا زیاد است.
خوابگاه هم از اول کتابخانه نداشته، تنها محل درس خواندن نمازخانه بوده که آن هم به تازگی به خاطر تعمیرات بسته شده. غذا از شنبه تا پنجشنبه از طریق دانشگاه تامین می‌شود، اما روزهای جمعه به عهده خود دانشجو‌ها است. اکثر دانشجو‌ها از کیفیت بد غذاها ناراضی هستند. دور بودن محل خوابگاه تا دانشگاه هم مشکل دیگر است. هزینه‌های خوابگاه
بیست سال دارد و دانشجوی رشته هوافضای دانشگاه امیرکبیر است. سال ۸۴ از تبریز به تهران آمده است، هر ماه حدود ۳۰۰هزار تومان هزینه دارد. در یک اتاق ۵ نفره زندگی می‌کند دو بیرجندی، یک قزوینی و یک تبریزی دیگر هم اتاقی‌های او هستند.
با هم اتاقی‌ها مشکلی ندارد و فکر می‌کند هم‌اتاقی با افرادی از شهرهای دیگر تجربه مفیدی برای او بوده، آشنایی با فرهنگ آنها در طی این مدت برایش جذاب بوده است. اصلی‌ترین مشکل وی وضعیت بهداشتی خوابگاه است.
همزمان با تحصیل کار هم می‌کند، بخشی از هزینه‌های زندگی و تحصیل را خود و بخشی دیگر را خانواده تقبل کرده‌اند. به دلیل کیفیت کم غذاهای دانشگاه از آنها استفاده نمی‌کند و در هفته چند روزی همراه با هم اتاقی‌ها خودشان خوراک مرغ و گوشت تهیه می‌کنند.
21 ساله است، دانشجوی کامپیوتر گرایش سخت افزار است و سال84 از قم به تهران آمده است. در یک اتاق 4نفره اسکان داده شده، ظرفیت این اتاق 3 نفر است، اما به عقیده او بیش از دو نفر نمی‌توانند در آن زندگی کنند. از وضعیت بد بهداشتی خوابگاه شکایت می‌کند، به دلیل تخلیه چاه در هفته‌های اخیر بوی نا مطبوع تمام خوابگاه را فرا گرفته، فرش‌های نمازخانه جمع شده و دانشجوهای خوابگاه جایی برای درس خواندن و نماز خواندن ندارند!
علاوه بر درس پروژه‌های دانشجویی و کارهای پاره وقت هم انجام می‌دهد. درماه حدود ۱۰۰هزار تومان خانواده برای او می‌فرستند و باقی را خودش تامین می‌کند.
ابتدای هر ترم حدود 20هزار تومان صرف خرید کتاب می‌شود، اما عمده هزینه او و هم‌رشته‌ای‌های او از سال دوم به بعد است که باید یک لپ‌تاپ هم داشته باشند؛ به طور کلی صرفنظر از مشکلات بهداشتی از زندگی در خوابگاه راضی است و برخورد با همکلاسی‌ها و هم خوابگاهی‌های خود که از شهرستان‌های دیگر هستند را موجب ساخته شدن شخصیت خود می‌داند.