کمال تبریزی و یک سریال تاریخی دیگر
نگاه مدرن به سرزمینی کهن
اتفاقا پخش شهریار هم کم حاشیه نبود و حالا تبریزی باز یک موضوع تاریخی را دستمایه قرار داده است. خبرنگار ایسنا، در روزهای پایانی سال ۸۷ و یکی از روزهای سرد پایان زمستان در حالی که مردم در جنب و جوش برای آماده کردن خود برای ورود به سال جدید بودند در پشت صحنه سریال «سرزمین کهن» حاضر شده است. گزارش او را میخوانید:
... این جا خیابان لاله زار است. انتهای یک کوچه بنبست در بزرگی باز است. این جا خانه اقدسالملوک (با بازی بیتا فرهی) است. در بدو ورود با حیاط بزرگی مواجه میشوی که حوض فیروزهای رنگ گردی وسط آن قرار دارد و باغچهای با درختان خشکیده آن را احاطه کرده است. روبهروی باغچه،عمارت قدیمی مشیرالدوله را میبینی.
سازندگان «سرزمین کهن» مشغول به تصویر کشیدن سکانسهای خانه اقدس الملوک(با بازی بیتا فرهی)هستند و امیدوارند که شب، شدت ترقه بازی به حدی نباشد که کار آنان را مختل کند.
روی پلههای منتهی به عمارت، گلدانهای رزی قرار دارد که سرمای زمستان هنوز به آنها اجازه غنچه دادن نداده است. روبهروی ساختمان هم خودروی قدیمی سیاه رنگی توجه را جلب میکند. بخشی از فضای حیاط نیز با پارچههای سفیدی مسقف شده است تا از تابش نور خورشید به حیاط جلوگیری کند.
سازندگان «سرزمین کهن» در حیاط خانه مشغول کار هستند. کمال تبریزی ـ کارگردان- گوشهای از حیاط در نزدیکی عمارت، پشت مانیتور نشسته است. او درباره سکانسهایی که امروز به تصویر در میآیند، میگوید: این سکانسها مربوط به اوایل زمستان است. این در حالی است که اکنون درختها در حال جوانهزدن هستند ولی مجبور هستیم، این مقطع زمانی را تصویربرداری کنیم سپس با تمهیدات دیجیتال و تروکاژهای تصویری اصلاحات لازم را روی تصویر انجام دهیم.
امیر آقایی یکی از بازیگران این سریال است که پس از گذشت حدود چهار ماه و نیم، آخرین روزی است که جلوی دوربین «سرزمین کهن» قرار میگیرد. او به همراه مهدی صباغی، هنگامه قاضیانی و بیتا فرهی و ریچی و سینک (دو بازیگر نقشهای فرعی) امروز ایفای نقش میکنند.
تبریزی درباره سکانسهای در حال تصویربرداری میگوید: شخصیت اصلی سریال(رها)که اکنون پسر بچه است، مدتی در خانه اردکانی زندگی کرده که یک سوسیالیست وابسته به حزب توده است، ولی بنا به دلایلی به خانه اقدسالملوک راه پیدا میکند. همین مساله باعث درگیری اردکانی و اقدسالملوک درباره نوع رفتار اقدسالملوک با رها میشود.
مقدمات تصویربرداری یکی از پلانهای داخل حیاط مهیا شده است. در این پلان قرار است امیر آقایی که نقش اردکانی را بازی میکند برای صحبت با اقدسالملوک با عصبانیت به عمارت نزدیک شود و قاضیانی(بازیگر نقش جمیله؛ عروس بزرگ خانواده) در حالی که کت و دامنی به رنگ آبی نفتی و بلوزی روشن به تن دارد به همراه خدمه خانه جلوی او را بگیرند و اردکانی با جمیله بگو مگو کند.
تراولینگ چیده میشود. دستیار صدابردار بوم به دست داخل باغچه میرود تا بتواند صدای بازیگران را به خوبی دریافت کند. سکوت حکمفرما و تصویربرداری آغاز میشود. اردکانی با عصبانیت جلو میآید. مش باقر (با بازی صباغی) و سلمان راننده هندی اقدسالملوک (با بازی سینک) جلویش را میگیرند. مش باقر میگوید: باباجان چه خبرته؟ جمیله جلو میآید و میگوید: سلمان برو پلیس خبر کن. اردکانی خطاب به مش باقر و سلمان: بکش کنار. کات!
برداشت اول به علت درست نبودن لحظه ورود و خروج بازیگران به کادر قبول نمیشود.
برداشت دوم، سوم و چهارم کیفیت مورد نظر کارگردان را ندارد. در نهایت بخشی از برداشت پنجم مورد قبول واقع و قرار میشود که از این جمله جمیله:« اردکانی دیگه کیه؟» تصویربرداری این پلان ادامه پیدا کند. تا آغاز تصویربرداری برداشت ششم، امیر آقایی که پیراهن سفید، کراوات قهوهای و جلیقه و شلواری کرم را به تن دارد و چندین بار با صدای بلند و پیوسته دیالوگ گفته است، نفسی تازه میکند. او بر خلاف بسیاری از نقشهایی که در تلویزیون و سینما بازی کرده است، فرد سرزنده و شوخ طبعی است. امیر آقایی به همراه برخی عوامل، برداشت پنجم را از داخل دوربین میبیند. تبریزی هم به مانیتور چشم دوخته است و پلان را میبیند. سپس بخشهایی از سبیل مصنوعی امیرآقایی به دقت و با نظارت مجید اسکندری -طراح چهرهپردازی- شکل درست خود را پیدا میکند.
سرانجام برداشت ششم آغاز میشود، ولی به درخواست امیر آقایی تصویربرداری متوقف میشود. چون گوشش به خاطر شدت صدای کلاکت در حال سوت کشیدن است. برداشت هفتم آغاز میشود و پس از آن بازبینی میشود. از این جمله اردکانی:« به اون ملکه زوار در رفتت بگو بار عام بده»، برداشت هشتم تصویربرداری میشود و مورد قبول کارگردان قرار میگیرد، ولی تصویربردار معتقد است که دست دستیار صدابردار در تصویر دیده شده است. برداشت هشتم بازبینی میشود و به دستور کمال تبریزی مورد قبول قرار میگیرد.
در این هنگام فائزههاشمی با همراهان خود از فدراسیون بازیهای اسلامی زنان برای بازدید پشت صحنه سریال «سرزمین کهن» وارد میشوند و مورد استقبال قرار میگیرند.
تصویربرداری ادامه مییابد. پلان بعدی مربوط به بگو مگوی اردکانی و اقدسالملوک است، البته در این پلان تنها از امیر آقایی تصویربرداری میشود و یکی از عوامل دیالوگهای اقدسالملوک را میگوید. تمرین آغاز میشود. پس از آن، آقایی از تبریزی میخواهد که یک جمله این پلان عوض شود، ولی کارگردان با آرامش این خواسته او را رد میکند. بیتا فرهی هم که تازه از راه رسیده است در حالی که پیراهنی زرشکی بر تن و شالی قهوهای بر سر دارد، فیلمنامه به دست، نزدیک مانیتور مینشیند.
در این پلان قرار است اردکانی پس از جر و بحث با جمیله در راه خروج از خانه با صدای اقدسالملوک برگردد و برای بگو مگو طرف او برود.
تصویربرداری برداشت اول آغاز میشود، صدای اقدسالملوک: «آهای پسر جوال فروش.» اردکانی با خشم برمیگردد: «اگه بابای من جوال فروش بود، بابای تو کاسه لیسه پدر شوهرت ــ بختیاری بزرگ ــ بود....»برداشت اول قبول نمیشود. برداشت دوم به علت تابش نور خورشید به داخل حیاط بر اثر تکان خوردن پارچهای که برای جلوگیری از تابش نور به حیاط استفاده شده است، مورد قبول قرار نمیگیرد.
امیر آقایی از برداشت دوم بدون صدای عوامل برمیگردد و دیالوگ میگوید. برداشتهای ۴ تا ۶ هم قبول نمیشود چون دیالوگها به خوبی گفته نمیشود یا از یاد آقایی میرود. او پس از برداشت ششم دیالوگها را مرور کوتاهی میکند. برداشتهای ۷ و ۸ نیز به علتهایی مانند رعایت نشدن سکوت هنگام تصویربرداری قبول نمیشود. برداشت نهم به جز جملات آخر مورد پذیرش قرار میگیرد، سرانجام پس از ۱۲ برداشت، تصویربرداری این پلان به پایان میرسد.
پس از این پلان، با شدت گرفتن باد، پارچهای که به عنوان سقف حیاط استفاده میشود تا نزدیک زمین پایین میآید. چند تن از عوامل صحنه تلاش میکنند پارچه را به حالت اول باز گردانند. تا امکانپذیر شدن تصویربرداری پلان بعدی به داخل خانه میروی. مکانی مجلل با فرشهای لاکی قدیمی، مبلمانهایی با پارچه زرشکی و لوستر بزرگی که از سقف آویزان است، را مقابلت میبینی. در طبقه دوم اتاق پذیرایی بزرگی که با اثاثیه قدیمی آراسته شده و میز بزرگی در آن قرار گرفته است، جلب نظر میکند البته برخی از اتاقهای دیگر این طبقه هم صحنهآرایی شدهاند.
تصویربرداری پلان بعدی در حال آغاز شدن است. این پلان مربوط به نمای بسته جمیله هنگام بگو مگو با اردکانی است. پس از چند برداشت این پلان نیز تصویربرداری میشود.
ظهر فرا رسیده است. گروه برای صرف ناهار میروند تا پس از ساعتی استراحت بار دیگر مشغول به تصویرکشیدن «سرزمین کهن» شوند.
ارسال نظر