چه کسی مالک آمازون است؟

مترجم: مجید اعزازی

منبع: سایت موسسه میزس

آیا آمازون مال ما است؟ برای پاسخ به این پرسش ، تعریف سه نکته ضروری است: دقیقا «ما» کی هستیم؟، «آمازون چیست؟» و معنی «مالک» چیزی بودن چیست؟ اجازه دهید برای اینکه ثابت کنیم «ما» کی هستیم، ابتدا درک ما از چیستی آمازون را مشخص کنیم.

جنگل بارانی آمازون دومین زیست بوم بزرگ جهان است که در نُه کشور مختلف گسترده شده است.

اما برای محدود کردن «ما» فقط به برزیل، اجازه دهید جنگل «آمازون» را تنها به آن بخشی که در قلمروی برزیل قراردارد،محدود و تنها این بخش را به عنوان آمازون تعیین کنیم. با توجه به آنچه گفته شد، آیا می‌توانیم بگوییم که هر یک از افرادی که در مرزهای حاکمیتی برزیل

متولد شده، مالک(یا سهامدار) منطقه وسیعی از این جنگل است؟

اینک بیاییم سومین نکته مورد نظر را حل کنیم: چگونه ما مالک چیزی می‌شویم؟ سه راه برای کسب مالکیت یک شیء وجود دارد:

۱- خریدن آن

۲- دریافت آن به عنوان هدیه

۳- تصرف چیزی که پیش ازاین صاحبی نداشته است.

واگذاری به بخش خصوصی؟

آیا آمازون به دولت برزیل تعلق دارد؟ در واقع، حکومت برزیل قلمرویی را در تصرف خود دارد که جنگل بارانی آمازون در آن واقع شده است. اما آیا حکومت برزیل به طور قانونی «مالک» این منطقه است؟ تفاوت میان «دارا بودن» و «مالکیت» را می‌توان با مثال کسی که ساعتی مچی را دزدید و بدون هیچ مجازاتی پا به فرار گذاشت، توصیف کرد.

این دزد به طور قطع ساعت مچی یادشده را [در تصرف خود] «دارد»، اما مالکیت این دارایی همچنان متعلق به فرد قربانی(کسی که ساعت از او دزدیده شده) است. کسی که در صورت دستگیری دزد، حق بازپس‌گیری ساعت

را دارد.

ترسیم ِ قلمروی آمازون تحت سرزمین حاکمیتی برزیل حتی پیش از «کشف» برزیل در سال ۱۴۹۴ یعنی دو سال پس از کشف آمریکا توسط کریستف کلمب آغاز شد. در این سال، معاهده «تُردِسیلاس» تصریح کرد که زمین‌های واقع در مناطق کشف نشده نزدیک به برزیل به پادشاهی پرتغال تعلق

دارد.

پیش از سال ۱۵۰۰ میلادی، مجموعه‌های شهری در مناطق مسکونی آمازون فقط ۵۰ هزار نفر جمعیت داشتند، به گونه‌ای که گویا قاره‌ای خالی از سکنه است. از این رو، هیچ کس - حتی هیچ پادشاهی - نمی‌تواند مدعی مالکیت چیزی بشود که حتی هنوز آن را پیدا نکرده است. این موضوع با عنوان «مشکل کلمب» شناخته می‌شود.

برخی نظریه‌پردازان درباره آنچه که ممکن است «مشکل کلمب» بنامیم، مدعی بوده‌اند که اولین کاشف یک جزیره یا قاره جدید و ناشناخته می‌تواند حقا همه آن قلمرو را به سادگی با اثبات ادعایش مالک شود. (در این صورت، اگر در عالم واقع، کلمب حقیقتا به قاره آمریکا رسیده باشد - و اگر هیچ بومی‌ای در آن قاره زندگی نمی‌کرد - کلمب حقاً «مالکیت» شخصی خود را بر تمام این قاره می‌توانست اثبات کند.)

با وجود این، مرزهای کنونی برزیل از طریق مجموعه‌ای از معاهدات کوچکتر امضا شده میان دولت‌ها تعیین شد. از این‌رو، روشن است که حکومت برزیل مالک قانونی منطقه جنگلی نیست اما این منطقه در قلمروی این کشور قرار گرفته است.بنابراین، وقتی کسی درباره «خصوصی‌سازی آمازون» صحبت می‌کند، از ترکیبی غیرقانونی دفاع می‌کند، چرا که هیچکس نمی‌تواند چیزی را که هرگز تحت مالکیت او نبوده و کسی آن را اشغال نکرده است، بفروشد. سناریوی خصوصی‌سازی می‌تواند برای لیبرال ها جذاب باشد، اما حاکمیت را قادر می‌کند تا مناطق وسیعی را به کسی بفروشد که نمی‌تواند و هرگز نخواهد نتوانست ارتباطی عینی با این سرزمین ایجاد کند. بنابراین، نه حکومت و نه اشخاص نمی‌توانند زمین‌ها تصرف نشده را بفروشند.

محافظت از آمازون

آمازون باید حفظ شود، چون جنگل‌های آمازون «شُش ِ جهان» است. این جمله که باوری عمومی در گذشته بوده و هنوز هم امری مقدس به شمار می‌رود، به این موضوع اشاره دارد که جنگل مسوول تولید اکسیژن در جو و بنابراین مسوول زندگی در کره زمین است.

اگر چه به نظر می‌رسد، امروز گرمایش زمین «شبح غالب» است، اما جنگل بارانی آمازون می‌تواند از افزایش دمای کره زمین جلوگیری کرده و موجب کاهش غلظت دی اکسید کربن موجود در جو شود. بر همین اساس، چندی پیش دانشمندان مدعی شدند: اگر آمازون نابود شود، جهان با عصر یخبندان جدیدی مواجه خواهد شد.

در این میان، مبحث آرمانگرایانه دیگری که معمولا بروز می‌یابد، این است که گیاهان و جانوران اقلیم آمازون هنوز برای بشر ناشناخته هستند و از همین رو، این جنگل باید حفظ شود - چرا که «درمان سرطان ممکن است در اعماق آمازون باشد!»