نگاه
فرانسه و یورو
منبع: اکونومیست
چرا فرانسویها با سهیم شدن در برنامههای نجات مالی منطقه یورو کنار میآیند
منبع: اکونومیست
چرا فرانسویها با سهیم شدن در برنامههای نجات مالی منطقه یورو کنار میآیند
نیکولا سارکوزی، رییسجمهور فرانسه که محبوبیتش در نظرسنجیها تقریبا به کمترین سطح خود در دوران ریاستجمهوریاش رسیده، این روزها دلخوشی چندانی ندارد. اما در روزهایی که از اهمیت فراوانی برای منطقه یورو برخوردار است، میتواند به رفتار شگفتانگیزی که فرانسویها تاکنون در واکنش به بحران بدهیهای دولتی در پیش گرفتهاند، دلخوش باشد. برخلاف آلمانیها که از هر فرصتی برای سرزنش آنگلا مرکل، صدراعظم کشورشان به خاطر استفاده از پول زبانبسته آنها جهت نجات مردمان بیلیاقت جنوب اروپا استفاده میکنند، انگار فرانسویها هیچ نگران نیستند.
فرانسه تاکنون نزدیک به 11 میلیارد یورو (16 میلیارد دلار) به برنامههای نجات یونان کمک کرده؛ یعنی چیزی نزدیک به سهمی که آلمان پرداخته است. در دیگر کشورهای طلبکار منطقه یورو همچون فنلاند و هلند، پرداخت هزینه این دست برنامههای نجات مالی، جاروجنجالهای زیادی به راه انداخته است. با این همه در فرانسه تقریبا هیچ جدلی در میان عموم مردم پیرامون این که آیا باید به یونان یا دیگر کشورهای مشکلدار حاشیه منطقه یورو کمک کنند یا خیر، درنگرفته است. هیچ کدام از احزاب اصلی سیاسی این کشور مخالفتی با این دیدگاه ندارند که برای نجات این ارز واحد، باید دست به هر کاری زد.
فرانسویها یورو را در بالا بردن قیمتها مقصر میدانند، اما ۶۷ درصد آنها میگویند که هنوز خواهان حفظ این واحد پولی هستند. نکته حتی عجیبتر اینکه بر پایه نتایج یک نظرسنجی که تازگیها انجام شده، ۵۹ درصد از مردمان فرانسه اعتقاد دارند که کشورشان باید به یونان کمک مالی کند، در حالی که رقم موافقان با این دست کمکها در آلمان تنها ۴۱ درصد است. هفته گذشته، مارتین اوبری و فرانسوا اولاند، دو سوسیالیستی که امیدوارند جامه رییسجمهور فرانسه را در دوره بعد بر تن کنند، مختصر مخالفتهایی را درباره این کمکها ابراز کردند؛ البته تنها راجع به چگونگی نجات یورو و نه درباره اصل آن. آن گونه که خانم اوبری در مقالهای در روزنامه لیبراسیون نوشت، «یونان باید برای نجات اروپا نجات داده شود».
چرا فرانسویها هیچ واکنشی به برنامههای نجات مالی نشان ندادهاند؟ ایمانی که فرانسویها بعد از جنگ جهانی به این پروژه اروپایی داشتهاند، تنها نیمی از دلیلی است که در پس این واکنشها قرار دارد، چون آلمانیها نیز مانند آنها فکر میکردهاند. رایدهندگان فرانسوی همچنین شش سال پیش در یک رفراندوم، پیشنویس قانون اساسی اتحادیه اروپا را رد کردند. نظریهای نامتعارفتر و خیالپردازانهتر در اینباره آن است که سارکوزی طبیعتا نسبت به زادگاه مادربزرگ مادریاش که یک یهودی از تسالونیکی بود، احساس همدلی و همدردی میکند. یک تئوری دیگر آن است که فرانسویها فکر میکنند کشورشان در کنار یونان دو تمدن بزرگند که باید پشتیبان یکدیگر باشند.
نکته مهمتر این است که بانکهای فرانسوی بیشتر از بانکهای هر کشور دیگری در دنیا، اوراق قرضه کشورهای حاشیه منطقه یورو را در اختیار دارند (بنگرید به نمودار) و بر این پایه از تلاشهایی که برای پرداخت این بدهیها انجام میشود، حمایت میکنند. سارکوزی با این دیدگاه مرکل که بخشی از آلام ناشی از بحران بدهیها باید بر دوش صاحبان آنها در بخش خصوصی گذاشته شود، مخالف است و تدوین برنامهای برای تعویق بازپرداخت بدهیها را ترجیح میدهد. افزون بر آن در حالی که ایتالیا اکنون زیر بررسیهای دقیق بازارهای اوراق قرضه قرار گرفته، فرانسویها که پیشبینی میشود کسری بودجهشان در سال ۲۰۱۱ بیش از آن که به آلمان نزدیک باشد، به یونان نزدیک شود، به خوبی میدانند که ممکن است به هدف بعدی سفتهبازها بدل شوند.
دلیلی ژرفتر برای این رفتار فرانسویها میتواند این باشد که آنها غالبا پیوند میان پول دولت و مالیاتهای خود را نمیبینند. لورنس پاریزو، رییس اتحادیه کارفرمایان مدف (Medef) معتقد است که چون فرانسویها به وجود دولتی قوی اعتقاد دارند، بیش از دیگران به توانایی آن برای هزینه هوشمندانه مالیاتها اعتماد دارند. خیلی کم پیش میآید که رایدهندگان درباره فشار واردشده بر دوش «مالیاتدهندگان» صحبت کنند. آنها همچنین کمتر از آلمانیها در دوره پس از اتحاد دو نیمه شرقی و غربی، به حفاظت از رقابتپذیری توجه میکنند. یکی از مقامات ارشد دولت فرانسه میگوید: «در آلمان مسائل مربوط به قدرت رقابتی بخشی از توافق اجتماعی است، اما در فرانسه مسائل اقتصادی چیزی نیست که مردم را به هم پیوند دهد».
با این همه در میانه این توافقی که پیرامون انسجام یورو وجود دارد، یک استثنای مهم نیز میبینیم: مارین لوپ. لوین، رهبر جبهه ملی، خواستار آن است که فرانسه یورو را پیش از متلاشی شدنش ترک گوید و مدعی است که «بحث درباره یورو در فرانسه به یک تابو تبدیل شده هیچ حقی برای پرسش درباره آن نداریم. به این خاطر فرانسویها نمیدانند که چه میزان هزینه پرداخت کردهاند.» خانم لوپن تازگیها سخنرانیهای آتشین و داغی را مثل همان سخنرانیهایی که در نقد مهاجرت گسترده به فرانسه انجام داده، در مخالفت با یورو آغاز کرده است. دیدگاههای نامتعارف او خطری واقعی برای احزاب اصلی فرانسه هستند. نظرسنجیها هنوز نشان میدهند که خانم لوپن میتواند در انتخابات سال آینده به دور دوم راه یابد.
ارسال نظر