ایران با پاسخ موشکی به اسرائیل، دنبال چه بود؟
نقطه عطف بزرگ در جنگ یکساله
چرا ایران پاسخ داد؟
ولی نصر در ادامه این یادداشت مدعی است: «محتملترین دلیل عملیات اخیر ایران، انتقام است. ایران میگوید در واکنش به ترور اسماعیل هنیه، رهبر حماس توسط اسرائیل در تهران در ماه ژوئیه و ترور سیدحسن نصرالله و عباس نیلفروشان، فرمانده ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در بیروت، مواضع اسرائیل را بمباران کرده است. فراتر از انتقام سخت، علاوه بر این تهران میخواست همزمان با عملیات نظامی و اطلاعاتی اسرائیل در لبنان که در جریانش مواضع حزبالله هدف قرار گرفت، بازدارندگیاش را احیا و افزایش دهد.» با این حال، به ادعای نصر «پاسخ انتقام جویانه ایران میتواند آغازکننده بازی خطرناک باشد، زیرا پاسخ تهران احتمالا با پاسخ اسرائیل روبهرو خواهد شد و از آن پس مارپیچی پرهزینه به واسطه رویارویی (احتمالی) ایران با اسرائیل و آمریکا ایجاد میشود.»
فرصت استراتژیک
به ادعای نصر از منظر مقامهای ایران، جنگ اسرائیل و حماس در غزه نوعی فرصت استراتژیک برای خاورمیانه بود. به این معنا که بار دیگر مساله حقوق فلسطینیها به کانون اصلی توجهها بازگشت و واکنشهای منطقهای و جهانی جنگ چالشی دیپلماتیک برای اسرائیل ایجاد کرد. از زمان وقوع طوفانالاقصی در هفت اکتبر ۲۰۲۳، تهران و متحدانش (محور مقاومت) از هر گونه جنگ منطقهای در ابعاد وسیع اجتناب کردهاند، چرا که چنین جنگی میتواند زمینهساز رویارویی مستقیم میان ایران و ایالات متحده شود.
به نوشته ولی نصر، در مقابل، اسرائیل میخواهد با گسترش جنگ غزه و قرار دادن ایران و ایالات متحده در مسیر رویارویی از تنگنایی که در آن قرار دارد، رها شود. ایالات متحده حضور نظامی خود در خاورمیانه را برای حمایت از اسرائیل در برابر حملات ایران و حزبالله افزایش داده است و اگر رویارویی اسرائیل، حزبالله و ایران به نبردی علنی تبدیل شود، واشنگتن به حمایت از اسرائیل وارد میدان خواهد شد. به ادعای نصر «ایران به این نتیجه رسید که ترور هنیه در قلب تهران و سپس ترور نصرالله در بیروت، با هدف قرار دادن ایران در آن تله بوده است.» از زمان ترور هنیه، ایران به دنبال راهی بود که با توسل به آن استراتژی خود را بدون بازی در زمین اسرائیل اجرایی کند. از همین رو تهران تصمیم گرفت در آن بازه زمانی واکنشی نشان ندهد، اما با ترور سیدحسن نصرالله شرایط تغییر کرد.
آمریکا کجای بازی است؟
به ادعای نصر «حزبالله مهمترین متحد منطقهای ایران است و تهران باید از این گروه حراست کند، علاوه بر این، سیدحسن نصرالله از نفوذ گستردهای در جهان عرب برخوردار بود، او مغز متفکر و محور اصلی محور مقاومت محسوب میشود و عدم پاسخگویی از جانب ایران قابل قبول نبود. حمله برقآسای اسرائیل به مواضع حزب الله، که با انفجار صدها پیجر در ۱۷ سپتامبر آغاز شد و با ترور سید حسن نصرالله به اوج خود رسید و اکنون زمینهساز تهاجمی زمینی شده - نشان داد که اسرائیل تصور میکند در این رویارویی دست بالا را دارد. ایران نمیخواست اجازه دهد این تصویر بدون چالش باقی بماند. از طرف دیگر ترور دبیرکل حزبالله واکنش بخشهایی از جهان عرب که با ایران همسو هستند و محافظهکاران در داخل ایران را به دنبال داشت.»
به ادعای نصر «حمله موشکی یک مانور خطرناک بود، اما یک واکنش احساسی تند نبود. بلکه نشان داد که در ایران برای این پاسخ محاسبات پیچیدهای انجام شده است.» نصر در ادامه عنوان میکند که ایران میخواست نشان دهد که هم جسارت و هم توانایی ضربه زدن به اسرائیل را دارد. علاوه بر این، ایران قصد داشت اینگونه نشان دهد که تنها کشور در خاورمیانه است که رویاروی اسرائیل قرار میگیرد. این موضعگیری در خیابانهای عربی مورد استقبال قرار میگیرد، اما ممکن است سطحی از پاسخ اسرائیل را به دنبال داشته باشد که میتواند به همان رویارویی منجر شود که ایران تاکنون از آن اجتناب میکرد.
پاسخ ایران به حمله ماه آوریل اسرائیل به کنسولگریاش در دمشق - که شامل پرتاب تقریبا ۳۰۰ پهپاد و موشک به مواضع اسرائیل بود – رویکرد خشن تل آویو را متوقف کرد و مانع از ترور هنیه و نصرالله نشد. به ادعای نصر بعید است «حمله موشکی اخیر نیز اسرائیل را متوقف کند. با این حال، پاسخ ایران خطرها را برای ایالات متحده افزایش داد. در واقع، هدف ایران وادار کردن ایالات متحده برای متوقف کردن تل آویو بود. خواستهای که بعید است محقق شود. اگر چه سخن رایج در رسانههای غربی این است که دولت بایدن تأثیر کمی بر تصمیمگیری اسرائیل دارد و به اعتراف خود از ترور نصرالله اطلاعی نداشته، تجربه اخیر ایران خلاف آن را اثبات میکند.»
واسطهگری ایالات متحده
در ماه آوریل، واشنگتن از طریق واسطهها با تهران لابی کرد تا پاسخ خود به اسرائیل را تعدیل کند. پس از آن واشنگتن از اسرائیل خواست تا خویشتنداری نشان دهد. مداخله واشنگتن موفقیتآمیز بود. به ادعای نصر، ایران از پیش درباره حمله موشکیاش هشدار داده بود و به اسرائیل، ایالاتمتحده و متحدان عرب زمان داد تا هواپیماهای بدون سرنشین و موشکهای پرتابی را رهگیری کنند. زمانی که اسرائیل، هنیه را در تهران ترور کرد، واشنگتن از طریق واسطهها تهران را متقاعد کرد تا پاسخ ندهد، در آن بازه زمانی ایالات متحده تاکید داشت که توافق آتشبس قریبالوقوع در غزه نقطهای دیپلماتیک است که نباید مانع از تحققش شد. از همین رو تهران اعلام کرد، در شرایطی که حماس در حال مذاکره برای آتش بس است، این فرآیند را تضعیف نمیکند و نمیخواهد عامل شکست دیپلماتیک باشد. این بار نیز، تهران میخواهد واشنگتن، اسرائیل را متوقف کند، شاید به واسطه فشارهای واشنگتن بر نتانیاهو آتش رویارویی گسترده دامن خاورمیانه را نگیرد.
اردک لنگ
ایران معتقد است که اسرائیل میخواهد همه امنیت خود را در منطقه یکبار برای همیشه از طریق جنگ بزرگتر که حماس، حزبالله و حوثیها در جریانش هدف قرار میگیرند و به واسطهاش زمینه برای رویارویی با ایران فراهم میشود، حل کند. این جنگ طولانی خواهد بود؛ جنگی که مستلزم دخالت ایالات متحده است. اگرچه دولت ایالات متحده مشتاق است تا از درگیری نظامی پرهزینه دیگری در خاورمیانه جلوگیری کند، اما تاکنون ثابت کرده است که قادر به عقبنشینی در برابر اسرائیل و متوقف کردن استراتژی این بازیگر نیست. با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری نوامبر، دولت بایدن به سان اردک لنگ عمل میکند. از همین رو ایالات متحده تلاش داشته تا واکنش احتمالی اسرائیل را به تعویق بیندازد. جو بایدن، رئیس جمهوری آمریکا در بیانیه خود به ترور دبیرکل حزب الله یا استفاده از بمبهای ۲۰۰۰ پوندی در یک منطقه مسکونی که چند ساختمان بلند را ویران کرد، اشارهای نکرد. او بحران انسانی در لبنان که منجر به آواره شدن نزدیک به یک میلیون نفر در لبنان شده را نیز مورد توجه قرار نداد . بایدن همچنین با بمباران بندر حدیده و انبارهای سوخت یمن توسط اسرائیل که عمیقا بر یمنیهایی که پیشتر درگیر بحرانی انسانی بودند، تاثیر گذاشته است، مخالفت نکرد.
واشنگتن چه خواهد کرد؟
نصر در بخش پایانی یادداشت خود ادعا کرده است: «به نظر میرسد مقامات تهران بر این باورند که زمانی ایالات متحده ناچار میشود واکنش نشان دهد که با چشمانداز جنگ منطقهای قریب الوقوع روبه رو شود.» به ادعای نصر نقشه تهران این است که به واسطه این سناریو بایدن را وادارد تا از انفعال خارج شود. تنها با بهرهبرداری از شکاف بین تمایل ایالات متحده برای اجتناب از یک جنگ بزرگتر و استراتژی اسرائیل برای به خطر انداختن واشنگتن، شاید انفعال خاتمه یابد. بنابراین امروز سوال (ادعایی) این است، آیا ایران قادر خواهد بود از منافع خود محافظت کند. این شامل باز نگه داشتن درها برای مشارکت غرب در مذاکرات هستهای پس از انتخابات ایالات متحده است که آشکارا توسط رئیس جمهور جدید ایران و تیم سیاست خارجی او بر آن تاکید شده است.»
ولی نصر همچنین مدعی شده است: «درست است که دولت ایالاتمتحده خواهان جنگ منطقهای نیست با این حال، تهران به احتمال زیاد تمایل و توانایی واشنگتن برای جلوگیری از چنین جنگی را در صورتی که ایران مستقیماً به اسرائیل حمله کند، بالا میداند. اما با تشدید تنشها، ایالات متحده کنار اسرائیل قرار خواهد گرفت و اگر واشنگتن مداخله کند، برای جلوگیری از پاسخ ایران به اسرائیل است که - دیر یا زود - به درگیری بین ایران و ایالات متحده منجر خواهد شد. قربانی چنین فرضیهای مذاکرات هستهای و چشمانداز رفع تحریمهاست.» به ادعای نصر «حتی اگر به رغم درگیریها بین ایران و اسرائیل، مذاکرات به نحوی ادامه یابد، هر نوع کاهش تحریمی که ایران میتواند در آن برنده شود، احتمالا با تحریمهای جدید در پاسخ به تشدید تنشها با اسرائیل مطابقت خواهد داشت.»
این تحلیلگر در ادامه مدعی شده است: «ایران با تکیه بر مداخله آمریکا جهت متوقف کردن اسرائیل نمیتواند وضعیت فعلی را حفظ کند. از امروز تا ژانویه ۲۰۲۵، امنیت خاورمیانه در چنگال تشدید تنشهای حساب شده اسرائیل و ایران گرفتار خواهد شد. حفظ امنیت به این بستگی دارد که یکی از دو بازیگر درگیر اشتباه محاسباتی شود. اما انتخاب ایالات متحده نیز به همان اندازه مهم خواهد بود: آیا واشنگتن تصمیم میگیرد که وارد منازعه دیپلماتیک شود، تنشها را کاهش دهد یا گزینه نظامی را انتخاب خواهد کرد. برای واشنگتن نیز، استراتژی مدیریت بنبست در زمان تشدید تنش، از جنگی که از آن میترسد جلوگیری نمیکند. به همین دلیل ایالات متحده متعهد به شکل دادن به پایان بازیای است که خاورمیانه را ویران میکند.»