چهارمین گسست جغرافیایی؟
در مه۱۹۱۶ وقتی وزرای خارجه انگلیس و فرانسه (سِر مارک سایکسِ بریتانیایی و فرانسوا ژرژ پیکوی فرانسوی) با رضایت روسیه برای تقسیم امپراتوری عثمانی متحد شدند، مرزکشیهای جدیدی در آنچه خاورمیانه نامیده شد به وجود آمد. این دو کشور سرزمینهای متعلق به عثمانی را که شامل بخش زیادی از خاورمیانه و بالکان تا دروازههای وین میشد، به حوزه نفوذ خود تقسیم و خطوط مرزی جدیدی ترسیم کردند که بعدها (یعنی امروزه) از دل آن «کشورهای تازه تاسیس» بیرون آمدند. به این ترتیب، بسیاری از مناطقی که پیشتر متعلق به کشور «الف» بود میان کشورهای متعددی تقسیم شد تا بذر اختلاف همچنان وجود داشته باشد (البته باید به قراردادهای روسیه تزاری با ایران در منطقه قفقاز هم توجه داشت).
«جفری گولدبرگ» در مقالهای در مجله «The Atlantic» گفته بود که تا سال ۲۱۰۰ حدود ۱۰۰ کشور جدید به نظام بینالملل افزوده میشوند. او اشاره کرده بود که مناطق خودمختار، نیمه خودمختار یا مناطقی که دولتهای مرکزی توان اعمال قدرت در آنجا ندارند در زمره کشورهای جدیدی هستند که از پتانسیل تبدیلشدن به یک کشور برخوردارند. او منطقه آسیای جنوبی و مرکزی و قفقاز را دارای «ویژگیهای به ذات مصنوعی» میداند که «ملغمهای نامنسجم از قبایل و سرزمینها هستند.»
روسیه دوران پوتین که از تحقیرهای پس از فروپاشی به ستوه آمده بود اولین تیر را به قلب موافقتنامه سایکس-پیکو شلیک کرد. به این معنا که وی شکل جدیدی از «جدایی سرزمینی» را کلید زد. در سال ۲۰۱۴، پوتین با ضمیمه کردن شبهجزیره کریمه به روسیه و جدا کردن آن از اوکراین، پایهگذار سنت «گسست سرزمینی» در مناطق خودمختار شد. او سنتی را بنا نهاد که در سالهای بعد شاهد نمودهایی از آن در سایر مناطق هستیم. پوتین اولین کسی است که در تاریخ معاصر مبادرت به ضمیمهسازی بخشی خودمختار از سرزمین دیگر به خاک روسیه کرد.
دومین گسست سرزمینی در منطقه مورد مناقشه کشمیر رخ داد؛ منطقهای که ۷ دهه است میان هند و پاکستان محل مناقشه است. دولت هند به رهبری حزب ناسیونالیست هندوی «بهاراتیا جاناتا» (بیجیپی) با تغییر اصل ۳۷۰ قانون اساسی هند، پس از هفتاد سال، خودمختاری و امتیازات ویژه را از جامو و کشمیر سلب کرد و در عمل بخش زیادی از این منطقه را زیر سیطره هند قرار داد. اعتراض پاکستان راه به جایی نبرد و هماکنون بخش زیادی از این منطقه در عمل زیر سیطره هندوستان قرار گرفته است.
سومین گسست سرزمینی هم در منطقه ناگورنو- قرهباغ رخ داد؛ منطقهای مورد مناقشه میان آذربایجان و ارمنستان که از پس از فروپاشی شوروی محل نزاع دو کشور بود. پس از دو جنگ در سالهای اخیر، در نهایت این منطقه به آذربایجان پیوست و منطقهای خودمختار و مورد مناقشه به کنترل آذربایجان درآمد.این گسستها اکنون در مرز ایران- ارمنستان وارد فاز جدیدی شده است. محتمل است که آنچه «دالان زنگزور» خوانده میشود، چهارمین گسست باشد که در صورت تحقق، میتواند مرز ایران با اروپا (از طریق ارمنستان) را برای همیشه سد کرده و ایران را دچار «خفگی ژئوپلیتیک» سازد.
محتمل است که در آینده این رویه به شکلها و شیوههای دیگری دنبال شود. این مساله بهطور خاص در سرزمینهای خودمختار یا در مناطقی که دولت مرکزی نفوذ چندانی در آنجا ندارد همچون مناطق کردنشین سوریه؛ وزیرستان در پاکستان؛ مناطق قبایلی در افغانستان و.... رخ خواهد داد.