اتحاد منطقهای جدید علیه اسرائیل به وجود میآید؟
سه سناریو برای آینده خاورمیانه
تشدید بحران امنیتی
در این سناریو، منطقه همچنان در چرخه خشونت و بیثباتی فرو خواهد رفت. عملیات نظامی مداوم اسرائیل در غزه منجر به خصومتهای پایانناپذیر، بهویژه با حزبالله لبنان میشود. این درگیری با شدت کم با تبادلات موشکی متناوب، ترورهای هدفمند و درگیریهای مرزی مشخص میشود. با ادامه درگیریها، خطر رویارویی مستقیم نظامی بین اسرائیل و ایران افزایش مییابد و اسرائیل به طور فزایندهای مواضع ایران در سوریه و جاهای دیگر را هدف قرار میدهد. پاسخ ایران میتواند شامل بسیج نیروهای نیابتی خود در سراسر منطقه، از جمله حزبالله، حوثیها در یمن و شبهنظامیان مختلف شیعه در عراق باشد که به طور بالقوه منجر به درگیری منطقهای گستردهتر میشود.
سوریه که پیش از این به دلیل جنگ داخلی تضعیف شده است، به میدان جنگ برای درگیریهای نظامی اسرائیل و ایران تبدیل میشود. حملات هوایی اسرائیل به مواضع ایران در سوریه میتواند منجر به تلافیجویی ارتش سوریه، بیثباتی بیشتر این کشور و کشاندن آن به عمق درگیری شود. در یمن، جنبش حوثی به حملات خود به خطوط کشتیرانی در خلیج عدن ادامه میدهد. این مساله تنشها در دریای سرخ را تشدید میکند و مسیرهای عرضه جهانی نفت را تهدید و خطرات را برای بازیگران بینالمللی افزایش میدهد.
یک محیط امنیتی مبتنی بر این آشفتگی شدیدتر میتواند منجر به بیثباتی منطقهای عمیقتر و ناآرامیهای طولانیمدت و درگیریهای متعدد به طور همزمان شود. وضعیت خشونت مداوم، چشمانداز صلح و دیپلماسی را تضعیف میکند و مداخله موثر بازیگران منطقهای و بینالمللی را دشوار میکند. در همین حال، ادامه خصومتها بحرانهای انسانی را تشدید میکند، بهویژه در غزه، لبنان و سوریه، جایی که تلفات غیرنظامیان و آوارگیها به نگرانیهای مهم تبدیل میشوند. امنیت منابع جهانی انرژی و مسیرهای دریایی به موضوعی حیاتی تبدیل میشود که قدرتهای بینالمللی مانند ایالات متحده، روسیه و کشورهای اروپایی را برای حفاظت از منافع خود درگیر کرده و پویایی منطقه را پیچیدهتر میکند.
در این سناریو، کشورهای غربی، بهویژه ایالات متحده و اتحادیه اروپا، احتمالا به حمایت قوی از اسرائیل ادامه خواهند داد. ایالات متحده ممکن است حمایت نظامی و دیپلماتیک خود را به منظور تضمین امنیت اسرائیل افزایش دهد و احتمالا حتی برای تقویت بازدارندگی، تجهیزات نظامی بیشتری را در منطقه مستقر کند.
دور شدن از خصومت
در صورت توقف خصومتها، فضای امنیتی در خاورمیانه به طور بالقوه میتواند از رویارویی دور شود. در این سناریوی خوشبینانهتر، جنگ غزه احتمالا از طریق آتشبس با میانجیگری بینالمللی یا در نتیجه خستگی نظامی به پایان میرسد. با این حال، در حالی که خصومتهای گسترده متوقف میشود، اسرائیل احتمالا به انجام عملیاتهای هدفمند علیه حزبالله و نیروهای نیابتی ایران ادامه خواهد داد. بنابراین، اسرائیل استراتژی حملات دقیق را با تمرکز بر از بین بردن رهبران کلیدی حزبالله و محمولههای تسلیحات پیشرفته حفظ میکند. این رویکرد، درگیری در مقیاس بزرگ را به حداقل میرساند اما تنشها را بالا نگه میدارد.
بازیگران منطقهای و بینالمللی مانند سازمان ملل، اتحادیه اروپا و روسیه تلاشها را برای حفظ آتشبس در غزه و جلوگیری از تجدید خشونتها افزایش میدهند. با این حال، تنشهای اساسی ممکن است حل نشده باقی بمانند و منطقه به حالت تقابلی بازگردد. در این مرحله، مناسبترین گزینه ایجاد یک ساختار «تضمین امنیتی» است که راهحل دو دولتی را اجرا میکند و وجود یک کشور فلسطینی را تضمین میکند.
این سناریو منجر به یک آتشبس شکننده و موقت میشود که در آن خشونت کنترل میشود اما به طور کامل ریشهکن نمیشود. پتانسیل درگیریها بهویژه در لبنان، سوریه و عراق که نیروهای نیابتی به فعالیت خود ادامه میدهند، همچنان بالاست. با این حال، پایان درگیریهای در مقیاس بزرگ میتواند دریچهای از فرصت را برای تلاشهای دیپلماتیک باز کند؛ اگرچه این تلاشها احتمالا به جای حل و فصل مسائل عمیقتر که منجر به درگیری میشود، بر مدیریت وضعیت موجود تمرکز دارند. از منظر پویایی قدرت منطقهای، رقابت ایران و اسرائیل در این سناریو ادامه دارد. جنبه دیگر این است که کشورهای غربی، بهویژه اتحادیه اروپا، نقش فعالتری در حمایت از فرآیندهای صلح بر عهده میگیرند. آنها با تاکید بر دیپلماسی، عادیسازی روابط بین اسرائیل و کشورهای عربی را حمایت میکنند. ایالات متحده امنیت اسرائیل را تضمین میکند و در عین حال از عملیات علیه ایران و حزبالله پشتیبانی محدود میکند.
تشکیل اتحاد
در سناریوی سوم، پس از پایان درگیریها، یک اتحاد منطقهای جدید با محوریت مخالفت با سیاستهای اسرائیل پدیدار میشود. این اتحاد شامل مصر، ایران و عربستان سعودی خواهد بود و از سوی قدرتهای جهانی مانند روسیه و چین حمایت میشود. در حالی که ترکیه میتواند یکی از اعضای مهم این ائتلاف باشد، به جای رهبری ائتلاف، نقش متواضعانه و حمایتیتری ایفا خواهد کرد.
بر این اساس، ترکیه موضع محتاطانهتری اتخاذ میکند و بر تسهیل گفتوگو و ارائه حمایت دیپلماتیک و لجستیکی از ائتلاف متمرکز است. مشارکت ترکیه به دلیل موقعیت ژئوپلیتیک و توانایی آن برای ایفای نقش به عنوان پل بین بازیگران مختلف منطقهای بسیار مهم است، اما نقش رهبری را بر عهده نخواهد گرفت. مصر و عربستان سعودی با توجه به نفوذ قابلتوجه منطقهای و اهمیت استراتژیک، نقشهای حمایتی در این اتحاد بر عهده میگیرند. رهبری آنها هم بهدلیل ملاحظات داخلی و هم منطقهای، از جمله تمایل آنها برای مقابله با قدرت اسرائیل و اعمال نفوذشان در چشمانداز وسیعتر ژئوپلیتیک خاورمیانه، تقویت میشود.
با این حال، ایران به دلیل مخالفت طولانیمدت با اسرائیل و نفوذش بر گروههای مختلف مسلح غیردولتی در منطقه، همچنان یک بازیگر کلیدی در این اتحاد باقی میماند. با این حال، مناسبات ایران به دلیل نیاز به حفظ انسجام در داخل ائتلاف، بهویژه با کشورهایی مانند عربستان سعودی و مصر، محدود خواهد شد. با وجود این، اگر ایران سیاست معتدلتری اتخاذ کند، میتواند نقش سازندهای در داخل اتحاد ایفا کند. حمایت روسیه و چین وزن ژئوپلیتیک قابلتوجهی را به این اتحاد اضافه میکند. هر دو کشور این اتحاد را فرصتی برای گسترش نفوذ خود در خاورمیانه و مقابله با سلطه ایالات متحده میدانند. حمایت آنها شامل حمایت دیپلماتیک، سرمایهگذاریهای اقتصادی و همکاری نظامی بالقوه است که عمق استراتژیک اتحاد را افزایش میدهد.
از منظر پویایی قدرت منطقهای و جهانی، تشکیل این اتحاد با حمایت روسیه و چین نشاندهنده تغییر قابلتوجهی در پویایی قدرت منطقهای و جهانی است. در پاسخ، اسرائیل با فشارهای دیپلماتیک و نظامی فزایندهای مواجه است و میتواند به دنبال تقویت روابط خود با ایالاتمتحده و متحدان اروپایی برای مقابله با ائتلاف باشد. موضع یکپارچه این ائتلاف در قبال مساله فلسطین منجر به توجه مجدد بینالمللی و فشار بر اسرائیل برای تغییر سیاستهایش میشود. این اتحاد که با حمایت روسیه و چین تقویت شده است، منجر به افزایش همکاری اقتصادی و نظامی میان اعضای آن میشود.
در این سناریو، کشورهای غربی، بهویژه ایالاتمتحده، ممکن است به عنوان یک قدرت موازنه در برابر اتحاد جدید تشکیل شده علیه اسرائیل عمل کنند. ایالات متحده میتواند اتحادهای خود را برای تضمین امنیت اسرائیل و افزایش حضور نظامی خود در منطقه تقویت کند. این اتحاد میتواند عرصه جدیدی از رقابت در خاورمیانه بین غرب، روسیه و چین ایجاد کند. خط سیر کنونی نشان میدهد که منطقه به سمت درگیری و بیثباتی طولانی پیش میرود. برای جلوگیری از این امر، نیاز فوری به یک چارچوب امنیتی جدید وجود دارد که به نگرانیهای همه بازیگران منطقهای رسیدگی کند.