ابهام در آخرین دور مذاکرات آتش‌بس

کاتولیس copy

برایان کاتولیس، عضو ارشد موسسه خاورمیانه:  آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده، طی نهمین سفر خود به خاورمیانه از زمان هفت اکتبر و آغاز جنگ اسرائیل و حماس راهی منطقه شده است. هدف اصلی بلینکن بستن توافق آتش‌‌بس و مذاکرات آزادی گروگان‌‌ها بین اسرائیل و حماس است؛ یک ابتکار دیپلماتیک که جو بایدن، رئیس‌‌جمهور آمریکا از زمان اعلام علنی نقشه راه دیپلماتیک سه مرحله‌‌ای در پایان ماه مه، کل استراتژی خود در خاورمیانه را به آن وابسته کرده است. بلینکن طی این سفر با بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل دیدار کرد و منابع اسرائیلی در بحبوحه سیگنال‌‌های متناقض در مورد مذاکرات هفته گذشته در دوحه و دور دیگری از گفت‌وگوها که قرار است این هفته در قاهره برگزار شود، حال و هوا را «مثبت» و با «جو خوب» توصیف کردند. این در حالی است که برخی از چهره‌‌های حماس در روزهای اخیر سخنان بدبینانه‌‌ای درباره این گفت‌وگوها به زبان آورده‌‌اند؛ چنین احساساتی، همراه با اختلافات در داخل کابینه اسرائیل، بر ابهامات در مورد اینکه آیا مذاکرات به نتیجه مطلوب دیپلماتیک منجر خواهد شد یا خیر، افزوده است.

دو چالش کلیدی برای دیپلمات‌‌ها عبارتند از: 1) این واقعیت که دو جنگجوی اصلی، حماس و اسرائیل، به استفاده از زور و خشونت در تلاش‌‌ها برای از بین بردن یکدیگر ادامه می‌دهند، و 2) اینکه هر دو طرف به اضافه کردن مطالبات با هدف شکل دادن به محیط پس از جنگ روی آورده‌‌اند.

دولت بایدن، در حالی که کمتر از پنج ماه از کارش در کاخ سفید باقی مانده، فاقد امضا و دستاورد دیپلماتیک بزرگ در سیاست خارجی کلی خود است و سوابق آن در مدیریت خاورمیانه متفاوت است. اولویت‌‌ اصلی سیاست ایالات متحده، کمک به اسرائیل در دفاع از خود در برابر تهدیدها و جلوگیری از یک جنگ منطقه‌‌ای گسترده‌‌تر است.  هفته گذشته، دولت بایدن فروش 20 میلیارد دلاری تسلیحات به اسرائیل از جمله جت‌های جنگنده و موشک‌های هوا به هوا را تایید کرد، اگرچه بیشتر این تسلیحات تا سال 2026 به اسرائیل نمی‌‌رسند. علاوه بر این، دولت بایدن ممنوعیت فروش تسلیحات تهاجمی به عربستان سعودی را در اوایل این ماه لغو کرد. هر دو حرکت نشان می‌دهد که دولت بایدن چگونه به همکاری نظامی و امنیتی با شرکای خاورمیانه اهمیت زیادی می‌دهد.

این گام‌‌های سیاست دفاعی همچنین نشان می‌دهد که سال‌ها لابی‌‌گری صداهای مختلف در چپ و راست که خواستار کاهش فروش تسلیحات و همکاری امنیتی با شرکای خاورمیانه‌‌ای آمریکا بودند، فاقد تاثیرگذاری بوده است. امروز با این واقعیت مواجه هستیم که پلتفرم حزب دموکرات که احتمالا در این هفته در کنوانسیون این حزب در شیکاگو تصویب می‌شود، شامل تحریم تسلیحاتی اسرائیل نمی‌شود، همان‌طور که برخی از گروه‌های مدافع خواستار آن شده‌اند. این نشان می‌دهد که چگونه دولت بایدن- هریس به اولویت دادن به حمایت از اسرائیل ادامه می‌دهد. شرکای خاورمیانه‌ای آمریکا با تهدیدهای امنیتی متعددی روبه‌رو هستند.

کامالا هریس، معاون رئیس‌‌جمهور و نامزد دموکرات ریاست جمهوری، لحن کمی متفاوت در مورد فلسطینی‌‌ها دارد؛ اما او همچنان با رویکرد سیاستی گسترده‌تر دولت بایدن در خاورمیانه همسو است؛ همان‌طور که بررسی اخیر مواضع دو نامزد اصلی ریاست جمهوری در خاورمیانه نشان می‌دهد.

باید فشارهای جدید وارد شود

MMabrouk_square copy

میرت مبروک، همکار ارشد و مدیر برنامه مصر در موسسه خاورمیانه: فوریت جدید برای تلاش‌‌های دیپلماتیک ایالات متحده با هدف دستیابی به آتش‌‌بس و توافق آزادسازی گروگان‌‌ها احساس می‌شود که عمدتا ناشی از احتمال قریب‌‌الوقوع تشدید جنگ منطقه‌‌ای گسترده‌‌تر است؛ تهدیدی که برای مصر که در حال حاضر در سه بخش از مرزهایش با درگیری‌‌های مسلحانه دست و پنجه نرم می‌کند؛ بسیار نگران‌‌کننده است.

آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا که در حال حاضر در نهمین سفر خود به منطقه از زمان آغاز جنگ در اسرائیل به سر می‌‌برد، آخرین تلاش دیپلماتیک را «احتمالا بهترین و شاید آخرین فرصت» برای پایان دادن به درگیری شدید در غزه یا حداقل یک وقفه در جنگ خواند. او با قاطعیت گفته است که دیگر نه زمانی برای تلف کردن وجود داشت و نه بهانه‌‌ای. احتمالا او اسرائیل و حماس را مورد خطاب قرار می‌دهد، اگرچه مشخص نیست که او فکر می‌کند چه چیزی ممکن است باعث تغییر در نگرش آنها شود.  هر دو طرف تا به امروز از نادیده گرفتن ایالات متحده کاملا خوشحال به نظر می‌‌رسند. حماس که هیچ تمایلی به پیشبرد چشم‌‌اندازی ندارد که بر اساس آن بخواهد در غزه به حاشیه رانده شود و در عین حال خواهان عقب‌‌نشینی کامل اسرائیل از نوار غزه است. در حالی که اسرائیل پیوسته درخواست‌‌های جامعه بین‌المللی و حامی اصلی خود، ایالات متحده را برای محدود کردن تلفات غیرنظامیان و توقف ممنوعیت کمک‌‌های بشردوستانه به مردم مستاصل و محاصره‌‌شده نادیده می‌گیرد. این واقعیت که بلینکن 9 سفر انجام داده و مدام دست خالی برگشته است، شاید قوی‌‌ترین نشانه این ناسازگاری باشد. در واقع، تا اواخر یکشنبه شب، حماس پیشنهاد جدید را رد کرده بود و بنیامین نتانیاهو نیز چنین مسیری را در پیش گرفته است.

از زمان آغاز مناقشه، مصر و قطر در کنار آمریکا میانجی‌‌های اصلی بوده‌اند. طرحی که در حال حاضر روی میز است؛ تکرار طرحی است که جو بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا در ماه مه ارائه کرده بود. در حالی که حماس به طور موقت با آن موافقت کرده بود، این گروه گفت که درخواست‌‌های جدید اسرائیل که بعدا مطرح شد، آن را غیرقابل قبول کرده است. در آغاز ماه اوت، مذاکره‌‌کنندگان اسرائیلی به آکسیوس گفته بودند که نگرانند، نخست‌‌وزیر نتانیاهو، با شرایط جدید، مذاکرات را از مسیر خارج کند. انگیزه‌‌های نخست‌‌وزیر از ابتدا تحت بررسی بوده است. اعضای جناح راست ائتلاف او به شدت با هرگونه معامله مخالف هستند و او در صورت از دست دادن موقعیت خود با انبوهی از اتهامات کیفری روبه‌رو می‌شود.

با این حال، فوریت جدید برای تلاش‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های ایالات متحده وجود دارد. این احتمالا به عوامل مختلفی مرتبط است، از جمله مهم‌ترین آنها احتمال قریب الوقوع تشدید جنگ منطقه‌‌ای است. ایران و حزب‌‌الله پس از ترور فؤاد شکر، فرمانده ارشد حزب‌‌الله در بیروت و اسماعیل هنیه، رهبر سیاسی حماس در تهران، متعهد شده‌‌اند که انتقام بگیرند. هم ایران و هم حزب‌‌الله گفته‌‌اند که آتش‌‌بس، پاسخ‌‌ها را خنثی می‌کند. به نظر می‌رسد که در حالی که دولت بایدن با اندکی بیش از هشدارهای سختگیرانه در مورد جان باختن 40000 فلسطینی در غزه آسوده است، اما یک درگیری گسترده‌تر پاسخ قوی‌تری را به دنبال دارد.

اما در این میان مذاکره‌کنندگان مصری دغدغه‌های مهمی دارند. مصر در حال حاضر با درگیری‌های مسلحانه در سه بخش مرزی خود دست و پنجه نرم می‌کند و باید به هر قیمتی از جنگ پایان‌ناپذیر در غزه با پتانسیل تشدید منطقه‌‌ای جلوگیری کند. دستیابی به یک نتیجه متفاوت در مذاکرات اخیر، احتمالا مستلزم تاکتیک‌‌های جدید است. این سوال باقی می‌ماند که واشنگتن فکر می‌کند این بار چه فشاری را می‌تواند وارد کند.

ممکن است «لحظه تعیین‌‌کننده» از دست برود

گورن copy

نیمرود گورن، همکار ارشد در موسسه خاورمیانه:  در اواخر ژوئیه، پس از ترور یکی از فرماندهان ارشد حزب الله در بیروت و رهبر سیاسی حماس در تهران، به نظر می‌‌رسید که مذاکرات برای آتش‌بس اسرائیل و حماس و توافق آزادی گروگان‌‌ها برای مدت طولانی متوقف شود. اما کار سخت دیپلماسی حداقل در حال حاضر همه چیز را تغییر داده است. آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده، هنگام بازدید از اسرائیل در 19 اوت، اظهار کرد که «لحظه تعیین کننده»، «احتمالا بهترین، شاید آخرین فرصت» برای توافق حاصل شده است.ایالات متحده قبلا در جریان سفر ماه گذشته بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل به واشنگتن، پیام داده بود که ما «بیش از همیشه» به توافق نزدیک شده‌ایم.حتی قبل از سفر او، مقامات آمریکایی اشاره کرده بودند که توافق نزدیک است.اما مذاکراتی که از اوایل سال 2024 در حال انجام است، بارها و بارها با شکست مواجه شده است.

فشار کنونی آمریکا برای دستیابی به یک توافق موفق شده است انتقام قریب‌‌الوقوع محور مقاومت به رهبری ایران علیه اسرائیل را به دلیل ترورهای ماه گذشته به تعویق بیندازد. این یک دستاورد معنادار است که میانجی‌‌های آمریکا، مصر و قطر را وادار می‌کند تا تاکید کنند که تنها امضای توافق از تشدید تنش خطرناک منطقه‌‌ای جلوگیری می‌کند. چرخش‌‌های مثبت پس از مذاکرات هفته گذشته در دوحه به سرعت با اظهارات حماس و نتانیاهو تغییر کرد. موانع کلیدی همچنان پابرجا هستند، طرفین به بازی برای خرید زمان ادامه می‌دهند و فشار ایالات متحده بر نتانیاهو هنوز به پیشرفت قابل مشاهده منجر نشده است.

در اسرائیل، اولین سالگرد 7 اکتبر نزدیک است، و اسرائیلی‌ها به سختی درک می‌کنند که گروگان‌ها ممکن است تا آن زمان در خانه نباشند. ارزیابی کلی توسط نهاد امنیتی این است که زندگی آنها هر روز بیشتر در معرض خطر است.بسیاری در اسرائیل، نتانیاهو را مسوول آن می‌دانند. فقدان اراده سیاسی او برای توافق بارها و بارها در طول مذاکرات مشهود بوده و یک مانع بزرگ در راه پیش رو است.برخلاف نتانیاهو، اکثر اسرائیلی‌‌ها از توافق حمایت می‌کنند. بر اساس نظرسنجی اخیر، 63‌درصد موافق توافق فعلی هستند، در حالی که تنها 12‌درصد با آن مخالف هستند. تظاهراتی که برای دستیابی به توافق انجام می‌شود نیز در حال تکرار است.

مذاکره‌کنندگان اسرائیلی که ناشناس صحبت می‌کنند به رسانه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها گفته‌اند که اقدامات نتانیاهو مانع پیشرفت می‌شود و در داخل نظام سیاسی، به‌رغم مخالفت جناح راست افراطی، از توافق حمایت گسترده‌‌ای وجود دارد. هرچند این برای حرکت دادن نتانیاهو کافی نبوده است. او نمی‌‌خواهد از حضور امنیتی اسرائیل در نوار غزه دست بردارد و مخالف پایان جنگ است. این فقط یک اولویت استراتژیک نیست، بلکه به محاسبات سیاسی داخلی او نیز مربوط می‌شود. از 7 اکتبر، نخست‌‌وزیر در تلاشی مستمر برای تضمین بقای سیاسی خود بوده و همین امر نگرش او را نسبت به توافق احتمالی نیز شکل داده است.

گفت‌وگوها همچنان ادامه دارد و بنابراین باید اظهارات عمومی را با احتیاط انجام داد. آنها بخشی از بازی دیپلماتیک هستند و همه چیز می‌تواند تغییر کند. اما ترکیبی از فوریت فزاینده برای توافق و عدم‌پیشرفت معنادار تاکنون از سوی اسرائیل یا حماس، نیاز به تأملی جدی از سوی میانجی‌گران دارد. اگر آنها مطمئن باشند که فرمول فعلی یک معامله درست است، آیا حاضرند اقدامات بیشتری را در مقابل دو طرف انجام دهند تا آن را به ثمر برسانند؟ تهدید فعلی آنها برای نام بردن مقصر عدم‌دستیابی به توافق است. بدون یک اقدام جدید، «لحظه تعیین کننده» به راحتی می‌تواند از دست برود.

ضرورت بازنگری در سیاست لبنانی آمریکا

Fadi Nicholas Nassar_cropped 4 copy

فادی نیکولاس نصار- پژوهشگر موسسه خاورمیانه: پس از ترور یک فرمانده ارشد نظامی حزب الله در بیروت توسط اسرائیل و ترور اسماعیل هنیه رهبر سیاسی حماس در ایران، لبنان به نقطه کانونی در منطقه‌‌ای تبدیل شده است که در آستانه یک جنگ گسترده‌تر قرار دارد. در هفته‌‌های اخیر، دیپلمات‌‌های بلندپایه از مصر، ایالات متحده و فرانسه به بیروت سفر کرده‌‌اند تا از هرگونه اقدام تلافی‌‌جویانه‌‌ای که می‌تواند منجر به تشدید بحرانی درگیری‌‌ها شود، اجتناب کنند. همزمان با تلاش‌‌های دیپلماتیک، ایالات متحده همچنین به سرعت در حال انتقال دارایی‌‌های نظامی استراتژیک خود به شرق مدیترانه است، با هدف بازدارندگی قوی‌‌تر ایران و حزب‌‌الله و در عین حال حفاظت از کارکنان و منافع آن در منطقه در برابر خطر فزاینده تشدید و سرریز خصومت‌‌های جاری.در یک کلام، ترکیبی از دیپلماسی عمدتا با هدف خرید زمان و ایجاد فضا برای کاهش تنش بالقوه از یکسو و حضور نظامی قوی برای بازدارندگی در برابر ایران و نیروهای نیابتی آن از سوی دیگر، هشدار قبلی رئیس‌جمهور جو بایدن را بار دیگر زنده می‌کند: «این کار را نکن.»

با این حال، نیاز به تکرار این هشدار یادآور روشنی است که این تلاش‌‌ها اقداماتی متوقف‌کننده برای رسیدگی به بحرانی است که نیاز به توجه جدی و مداوم دارد. درس کلیدی در اینجا این است که سقوط لبنان به یک کشور شکست خورده تحت سلطه امنیتی حزب الله دیگر قابل مهار یا نادیده گرفتن نیست. جابه‌‌جایی قابل‌توجه دارایی‌‌های نظامی ایالات متحده در زمان درگیری قدرت‌‌های بزرگ، هرگونه توهم را در مورد اینکه لبنان یک نگرانی پیرامونی است که می‌توان آن را در پشت آتش قرار داد، از بین می‌‌برد.

همان‌طور که اغلب در مورد دولت‌‌های به ظاهر کوچک اتفاق می‌‌افتد، تا زمانی که این کار را نکنند اهمیتی ندارند و هنگامی که آنها انجام می‌دهند، مخاطرات به طرز نگران‌کننده‌ای بالاست. اهمیت لبنان فراتر از جغرافیای آن یا پتانسیل آن برای تبدیل شدن به جرقه یا صحنه جنگ منطقه‌ای است. این کشور همچنین یک میدان نبرد حیاتی برای تعیین چشم‌انداز آینده منطقه است.نتیجه این مبارزه ایدئولوژیک عمیقا مسیر منطقه را شکل خواهد داد و اینکه آیا ایالات متحده حمایت معناداری می‌کند یا در گذشته باقی می‌ماند، در تعیین سرنوشت لبنان بسیار مهم است. غفلت از لبنان پیامدهای ناگواری نه تنها برای خود این کشور بلکه برای کل منطقه و همچنین برای آمریکا و منافع آن خواهد داشت.

ما در حال حاضر شاهد یک پیش نمایش نگران‌کننده از پیامدهای احتمالی هستیم. نقش اصلی حزب‌‌الله در محور مقاومت به رهبری ایران و تبدیل بیروت به زمینه‌‌های برنامه‌‌ریزی برای تهران و استراتژی «وحدت جبهه‌‌ها» وابسته به آن، آینده‌‌ای را پیش‌بینی می‌کند که مشخصه آن فرسایش مرزهای دولتی و مهاجرت گسترده از کشورهای شکست‌‌خورده است و بی‌ثباتی مداوم ناشی از همه اینها می‌تواند برای دستکاری در سیاست ایالات متحده در خاورمیانه و فراتر از آن مورد استفاده قرار گیرد.

اما لبنان هنوز از دست نرفته است. عناصر ضروری برای موفقیت همیشه وجود داشته است: دشمنی که در مواجهه با یک تهدید معتبر می‌تواند از آن جلوگیری کند.چیزی که کماکان وجود ندارد اراده سیاسی و تعهد واقعی برای مهار این عناصر با تمرکز استراتژیک و فوریت است که تامین امنیت لبنان به آن نیاز دارد.