ابراهیم متقی در گفتوگوی تفصیلی با «دنیای اقتصاد» به بررسی گفتمان سیاست خارجی کاندیداها پرداخت
عملگراترین نامزد کیست؟
دکتر متقی فضای انتخاباتی شکل گرفته در کشور را چطور ارزیابی میکنید؟
انتخابات ریاست جمهوری در ایران نقطه عطفی در الگوی کنش رفتاری نخبگان، گروههای اجتماعی و نیروهای سیاسی محسوب میشود. هرگاه جامعه در فضای توزیع و تقسیم قدرت قرار گیرد، واقعیتهای نهفته در تفکر نخبگان سیاسی برساخته شده و خود را منعکس میسازد. در این دوران تاریخی از رقابتهای انتخاباتی، الگوی کنش نیروها و نهادهای سیاسی در وضعیت همکاریجویانه قرار میگیرد. محدودیتهای کمتری بر گروههای اجتماعی اعمال میشود. هدف آن است که نشانههایی از آرامش و احساس رضایت در فضای عمومی به وجود آید. ذهنیت انتخاباتی در ایران بر اساس الگوی کنش گروههای مختلف ماهیت تمایز یافته پیدا میکند. گروهها و نهادهای سیاسی از تحرک بیشتری برخوردار میشوند. نخبگان سیاسی درون حکومتی، انگیزه بالاتری برای تطبیق خود با ساخت قدرت پیدا میکنند. در این شرایط، نیروهای سیاسی اپوزیسیون نیز تلاش میکنند تا انگارههای ذهنی و تفکر راهبردی خود را در قالب ادبیات متمایز شده با نظام سیاسی منعکس کنند.
به نظر شما مسائل مرتبط با دیپلماسی چه جایگاهی در این دور از رقابتهای انتخاباتی دارد و ادبیات گفتمانی نامزدها در حوزه سیاست خارجی را چطور ارزیابی میکنید؟
اگرچه ساخت اجتماعی ایران و انگاره عمومی کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری ایران در تیر ماه ۱۴۰۳ گرایش به موضوعات اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی دارد، اما بسیاری از موضوعات یاد شده ارتباط در هم تنیدهای با شکلبندیهای سیاست خارجی خواهد داشت. در این فرآیند که کاندیداها به بیان انگارههای ذهنی خود در ارتباط با سیاست خارجی مبادرت کردند، هر یک از کارگزاران انتخاباتی درصدد بیان انگارهها و ذهنیتهای ایدهآلیستی خود بر آمدند.
اگرچه هر یک از کاندیداها دارای انگاره خاصی بوده و بر این اساس تلاش میکنند تا جهتگیری انتخاباتی خود را با فرآیندهای سیاست خارجی تطبیق دهند، اما ذهنیتهای کلی واقعیت رفتاری آنان را منعکس کرد. در این شرایط هر یک از کاندیداها درصدد برآمدند تا شکل خاصی از کنش راهبردی را با ادبیات متفاوت منعکس سازند. کلیگویی، ویژگی اکثر کاندیدا و مشاوران آنان محسوب میشد.
واقعیت آن است که بخش قابلتوجهی از تفکر سیاسی و راهبردی نخبگان سیاسی و انتخاباتی در این دوره از رقابتها به حوزه سیاست خارجی نیز منعکس شده است. بخش قابلتوجهی از تفکر این افراد در ارتباط با سیاست خارجی عموما ماهیت انتزاعی داشته است. اکثر کاندیداها در مناظرههای انتخاباتی بیش از آنکه به واقعیتهای محیطی توجه داشته باشند و الگوی رفتاری را مبتنی بر نشانههایی از جمله نشانههای قدرت، نقاط ضعف، فرصتها و تهدیدها قرار دهند، عموما به ادبیات کلی و انتزاعی مبتنی بر مفاهیمی از جمله بایدها اشاره داشتهاند. این امر نشان میدهد که ذهنیت سیاسی آنان در محیط الزامها شکل گرفته که با واقعیتهای سیاست خارجی پیوند چندانی ندارد. بخش دیگری از انگارههای سیاست خارجی کاندیداها مبتنی بر ذهنیت تاریخی و ساختاری است. ادبیات اکثر آنان بر اساس بایدهای ایدهآلیستی شکل گرفته و هیچگونه نشانهای از واقعیتهای رقابتی و نسبیتهای راهبردی در ساختار سیاسی و منطقهای را منعکس نمیسازد. شاید بتوان به این جمعبندی رسید که در بین کاندیداها سعید جلیلی از قالبهای ادراکی متمایز شدهای نسبت به دیگران برخوردار بوده است. علت اصلی آن را باید در نقش سیاسی و ساختاری نامبرده در شورای عالی امنیت ملی و دیپلماسی هستهای جست وجو کرد.
دکتر متقی با توجه به سابقه اجرایی آقای قالیباف و صحبتهایی که تا امروز در خصوص مسائل سیاست خارجی بیان کرده، دال گفتمانی تفکر و رویکرد سیاست خارجی وی را چطور میبینید؟
درک انگارههای سیاست خارجی کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران در تیر ماه ۱۴۰۳ بر اساس مبانی تفکر و گرایش سیاسی آنان امکانپذیر است. هر یک از کاندیدا، قالبهای ذهنی، تجارب بوروکراتیک و انگاره خاصی را در فضای سیاسی و سیاست خارجی تجربه کردهاند. تفکر محوری و مرکزی سیاست خارجی این کاندیداها ارتباط مستقیم و در هم تنیدهای با شخصیت اجتماعی و بوروکراتیک آنان دارد. در بین این کاندیداها، باقر قالیباف شخصیتی عملگرا داشته و از انگیزه لازم برای تحرک سیاسی برخوردار است. قالیباف در دورانهای مختلف فعالیت اجرایی خود تلاش داشته است تا نشانههایی از نوآوری و بهینهسازی ساختاری، فرآیندی و کارکردی را در دستور کار خود قرار دهد.
علت اصلی این امر را باید در شخصیت سیاسی و ذهنیت مبتنی بر عملگرایی بوروکراتیک قالیباف جست وجو کرد. طبیعی است که هرگونه عملگرایی در ساخت سیاسی و اجتماعی ایران که بخش قابلتوجهی از کاندیداهای آن دارای تجربه کارگزاری دفاع مقدس بودهاند، ماهیت اقتدارگرا خواهد داشت. در این شرایط، نشانههایی از عملگرایی بر اساس کنش بوروکراتیک و اقتدارگرایی ساختاری را میتوان در تفکر سیاسی و سیاست خارجی قالیباف جستوجو کرد. بر اساس چنین انگارههایی، روندهای دیپلماسی در سطوح مختلف ادامه خواهد یافت. دیپلماسی عمومی به موازات دیپلماسی مسیر دوم که راهی میانبر برای حل مشکلات راهبردی محسوب میشود، در تفکر سیاست خارجی و عمل سیاسی قالیباف وجود خواهد داشت. در چنین شرایطی، قالیباف به شکلی از سیاست خارجی رو میآورد که مبتنی بر کنش تعاملی و حل مسالمتآمیز اختلافات برای بهینهسازی وضعیت اقتصادی ایران باشد. قالیباف همچنین تمایل دارد تا میزان درآمدهای عمومی کشور از طریق تجارت خارجی و مبادله ارتقا یابد.
آقای جلیلی سالها در وزارت خارجه و شورای عالی امنیت ملی مشغول به خدمت بوده است. با توجه به این تجارب، رویکرد وی را چطور تحلیل میکنید؟
همانطور که اشاره کردید مبانی تفکر سیاست خارجی سعید جلیلی را باید بر اساس تجارب نامبرده در وزارت امور خارجه و شورای عالی امنیت ملی جستوجو کرد؛ سعید جلیلی در گذشته دارای ذهنیت مبتنی بر دوگانهسازی ساخت نظام بینالمللی و انگارههای کنش بازیگران پیرامونی بوده است. اگرچه چنین رویکردی با مبانی سیاست بینالملل پیوند دارد، اما در این دوره از رقابتهای انتخاباتی، سعید جلیلی مفهوم یک جهان فرصت را به کار گرفته است. در چنین نگرشی، سعید جلیلی انگاره تهدید محور را تا حدی حاشیهای کرده و تلاش دارد تا سیاست جهانی را بر اساس شکل خاصی از رقابتهای ژئوپلیتیک پیگیری کند.
ادبیات و انگارههای سعید جلیلی نشان میدهد که هرگونه تحول در سیاست و اندیشههای راهبردی این کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری تابعی از موضوعات اجتماعی و ضرورتهای بینالمللی است. ساخت سیاسی ایران به گونهای از پیچیدگی برخوردار شده که امکان کنش پرشدت و پرمخاطره را بر نمیتابد. بسیاری از مفاهیم و ادبیات سعید جلیلی در مقایسه با دورانهای گذشته معطوف به حل مساله بوده و نشانههایی از عملگرایی را منعکس میسازد. اندیشه سیاست خارجی پورمحمدی دارای ریشههای تاریخی مبتنی بر نشانههایی از تجارب بوروکراتیک است. اگرچه نامبرده به مدت ۹ سال مسوولیت اطلاعات خارجی کشور را عهدهدار بوده است، اما درک راهبردی ایشان بر اساس منطق رقابت، قدرت و همکاریهای مرحلهای شکل نگرفته است.
تنها کاندیدای این دور از رقابتها که گرایش اصلاحطلبانه دارد، آقای پزشکیان است. مبانی تفکری وی را در عرصه سیاست خارجی چطور ارزیابی میکنید؟
مبانی تفکر و ادبیات سیاست خارجی پزشکیان را باید بر اساس اندیشههای گفتوگوی تمدنهای دوران خاتمی مورد ارزیابی قرار داد. در این دوران تاریخی، نشانههایی از کنش همکاری جویانه وجود داشته است. تفکر سیاست خارجی بر اساس انگاره گفتوگوی تمدنها در دوران ریاست جمهوری جورج بوش پسر، واقعیتهای آسیبپذیر خود را نشان داد. به طور کلی اندیشه اصلاحات دارای انگارههای خوشبینانه نسبت به سیاست بینالملل بوده و احساس میکنند که همکاری از طریق کنش تعاملی و مصلحت گرایی حاصل میشود. این گروه از افراد تمایلی به درک واقعیتهای تراژیک سیاست بینالملل نشان نمیدهند.
و آقای پورمحمدی چطور؟
در ذهنیت پورمحمدی نشانههایی از قطعیت رفتاری بازیگران در سیاست خارجی مشاهده میشود، در حالی که حوزه سیاست خارجی با تغییرپذیری پرشدت و دائمی همراه خواهد بود.
اصلیترین تفاوتها و شباهتهای ادراکی در رویکرد سیاست خارجی کاندیداهای ریاست جمهوری چهاردهم را چه مواردی میدانید؟
قالبهای ادراکی کاندیداهای ریاست جمهوری ایران عموما بر اساس شاخصهای منافع ملی ایران تنظیم شده است. در نگرش بسیاری از کاندیداها، چند جانبهگرایی برای ارتقای سطح رشد اقتصادی کشور اهمیت دارد. چنین رویکرد و انگارهای از طریق همکاریهای بینالمللی و چند جانبهگرایی حاصل میشود. سعید جلیلی مفهوم یک جهان فرصت را به کار گرفته و این امر به معنای آن است که جهتگیری سیاست خارجی نامبرده ماهیت تعاملی و همکاری جویانه با نهادها و بازیگران بینالمللی خواهد داشت. در بین سایر کاندیدای ریاست جمهوری، پورمحمدی که در مناظرههای انتخاباتی گفت که من آخوند هستم، دارای انگاره عملگرایانهتری نسبت به سایر کاندیداهاست. پورمحمدی اندیشه حداقلگرایی در کنش تاکتیکی را در دستور کار قرار داده است.
انگاره پورمحمدی استفاده از تمامی فرصتها برای ارتقای قدرت و امنیت ملی کشور بوده است. در نگرش قالیباف، همکاریهای چندجانبه محور اصلی تصمیمگیری سیاست خارجی محسوب میشود. قالیباف از تحرک عملیاتی و پیگیری تاکتیکی بیشتری نسبت به سایر کاندیدا ها برخوردار است. پزشکیان نیز بر آموزه همکاریهای همهجانبه در ارتقای امنیت و قدرت ملی تاکید دارد. چنین رویکردی به مفهوم آن است که قالبهای ذهنی بسیاری از کاندیداهای ریاست جمهوری در ارتباط با موضوعات کلان با یکدیگر مشابهت دارد. هیچ یک از کاندیداها درباره الگوی کنش تعاملی رقابتی یا تعارضی با آمریکا هیچگونه نظری نداشتهاند.
واقعیت آن است که محورهای اصلی سیاست خارجی اکثر کاندیداهای ریاست جمهوری مبتنی بر عملگرایی و توجه به نقطه تعادلی در سیاست خارجی بوده است. این امر نشان میدهد که در دولت آینده زمینه برای همکاریهای دوجانبه و چند جانبه ایران با سیاست بینالملل وجود خواهد داشت. طبعا اندیشه مقاومت در ذهنیت و تفکر سیاست خارجی بسیاری از کاندیداها وجود دارد. در این فرآیند تمایز چندانی در انگارهها و جهتگیری کلان کاندیداها مشاهده نمیشود. شاید بتوان اینگونه بیان کرد که صرفا الگوی کنش و ادبیات کارگزاران سیاست خارجی هر دولتی متمایز با دیگری خواهد بود.
با توجه به گفتمانهای مطرح شده، اولویتهای سیاست خارجی هر یک از کاندیداها چه مسائلی است؟
اولویت در تفکر و رویکرد سیاست خارجی هر کاندیدایی ارتباط مستقیم با برنامه هفتم توسعه اجتماعی، اقتصادی و راهبردی ایران دارد. جهتگیری و موضوعات اصلی سیاست خارجی برنامه هفتم را باید دولت آینده اجرا کند. محورهای اصلی برنامه هفتم را الهام بخشی در سیاست خارجی، همکاریهای چند جانبه و مشارکت در نهادهای بینالمللی تشکیل میدهد. هر یک از این نشانهها بیانگر آن است که سیاست خارجی ایران در دولت چهاردهم مبتنی بر سازوکارهای بینالمللی خواهد بود. هرگونه همکاری بینالمللی بدون توجه به معادله سیاست و قدرت امکانپذیر نیست. سیاست و قدرت از طریق الگوهایی مانند کنش همکاری جویانه، ائتلافسازی و مقابله با تهدیدها حاصل خواهد شد. الگوی رفتار سیاست خارجی قالیباف مبتنی بر توسعه روابط همکاریجویانه و گسترش همکاریهای چند جانبه در عرصه اقتصادی خواهد بود. اگرچه ریاست جمهوری، مقام سیاسی است، اما جهتگیری سیاست خارجی قالیباف معطوف به حداکثرسازی سطح همکاریهای اقتصادی بوده و این امر میتواند رشد اقتصادی ایران را افزایش دهد. قالیباف بیش از سایر کاندیداها رویکرد عملگرایانه داشته و به دلیل همین رویکرد است که از قابلیت لازم برای تحرک سیاسی و پیشبرد اهداف سیاست خارجی برخوردار خواهد بود.
اندیشه سیاست خارجی پورمحمدی مبتنی بر نشانههایی از همکاریهای پنهان و پیدا خواهد بود. در این فرآیند سازوکارهای مسیر دوم، محور اصلی سیاست خارجی پورمحمدی قرار میگیرد. مسیر دوم شکل جدیدی از لابیگری برای حل و فصل چالشهای سیاست خارجی را به وجود میآورد . سعید جلیلی بر سازوکارهای کوتاهمدت توجه کمتری دارد. اگرچه منافع ملی ایران را به خوبی درک میکند و از قالبهای آرمانی بسیار بالایی برای تحقق اهداف و منافع ملی ایران برخوردار است، اما در فرآیند کنش سیاست خارجی تاکنون موفقیت چندانی نداشته است. جلیلی از توان و رویکرد موثر برای شگفتیسازی در حوزه سیاست خارجی برخوردار نبوده اما روند آرام و مرحلهای سیاست خارجی را درک میکند. پزشکیان فاقد هرگونه تجربه سیاست خارجی بوده است.
به طور کلی قالبهای ذهنی گروههای اصلاحطلب درون ساختاری در گسترش همکاریهای دوجانبه و چندجانبه قرار دارد. گروههای اصلاح طلب قادر خواهند بود تا گفتمانهای سیاست خارجی را باز تولید کنند و روندهای موثری برای اثربخشی در حوزه سیاست خارجی را به وجود آورند. در فرآیند سیاست خارجی دولت چهاردهم، هر یک از کاندیداهای سیاسی درک دقیقی نسبت به سلسله مراتب قدرت و تقسیم کار راهبردی در سیاست خارجی ایران دارند. این امر به معنای درک ساختاری کارگزاران ایرانی در روند تلاش برای تحقق اهداف و منافع ملی است.