فراز و فرودهای دیپلماسی تهران

ایران و عربستان

سال ۱۴۰۲ را می‌توان سال روابط ایران و عربستان نام‌گذاری کرد. از اجرایی شدن توافق ۱۰ مارس-۱۹ اسفند ۱۴۰۱ در ۱۷ فروردین ۱۴۰۲ با دیدار وزرای خارجه در پکن تا دیدارهای سطح بالا میان مقامات ارشد و تماس‌های منظم و پیوسته روسای دستگاه دیپلماسی که منجر به حفظ کانال‌های دیپلماتیک برای مدیریت متغیرهای روابط شد. تهران و ریاض در طول یک‌سال گذشته توانستند بر اساس نقشه راه توافق پکن، نسبت به بازگشایی سفارتخانه‌ها و کنسولگری‌ها، استقرار سفرا، سفر متقابل وزرای خارجه به پایتخت‌ها و دیدار سید‌ابراهیم رئیسی رئیس‌جمهور ایران به ریاض برای شرکت در نشست سازمان همکاری اسلامی درباره فلسطین اقدام کنند.

اتمسفر حاکم بر روابط در طول یک‌سال گذشته برداشتن گام‌های احتیاط‌آمیز و متوازن تهران و ریاض به‌ویژه از سوی عربستان بود که باعث شد تا دو کشور به‌رغم وجود متغیرهای اخلالگر دوجانبه و منطقه‌ای، نسبت به حفظ رابطه متعهد باشند. برخلاف تصور عمومی که جنگ غزه را یک متغیر برهم‌زننده رابطه به دلیل ذهنیت‌های متفاوت دو طرف از مساله فلسطین عنوان می‌کرد، اما تهران و ریاض توانستند جنگ غزه را به عرصه‌ای برای تماس‌های دیپلماتیک تبدیل کنند. از زاویه تلاش ایران و عربستان برای حفظ و تقویت کانال‌های تماس دیپلماتیک بود که در سایر حوزه‌های روابط همسایگی چون ایران و بحرین، ایران و مصر و ایران و سودان نیز شاهد تحرک‌های دیپلماتیک جدی برای برقراری تماس‌ها و تنظیم جدول زمانی برای بازگشت به روابط دوجانبه بودیم. با این حال روابط با همسایگانی چون عراق، پاکستان و کویت نیز به دلیل حملات موشکی ایران و میدان گازی آرش شاهد افت بود و ایران در تلاش بود تا در ماه‌های پایانی سال این سوءتفاهمات را رفع کند.

قفقاز جنوبی

روابط پرنوسان ایران و جمهوری آذربایجان در سال ۱۴۰۲ باعث شد تا منطقه قفقاز همچنان به عنوان یکی از کانون‌های تنش در مرزهای شمالی ایران باقی بماند. تهران در طول یک‌سال اخیر در تلاش برای برگرداندن صفحه روابط به سمت متمایل کردن باکو برای بازگرداندن سفیرش به تهران بود. حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه ایران در دیدار اخیر با جیحون بایراموف همتای آذربایجانی خود تا آنجا پیش رفت که «فصل جدیدی» را در روابط ایران و آذربایجان اعلام کرد. این دیدار و تماس یکی از چند رایزنی وزرای خارجه دو کشور در حاشیه نشست‌ها و رویدادهای منطقه‌ای و بین‌المللی بود.

به‌رغم این تلاش‌ها، مساله حضور اسرائیل و همکاری‌های باکو-تل‌آویو و خیز جمهوری آذربایجان برای فعال کردن کریدور زنگزور همچنان دو متغیری است که به عنوان ترمز‌گیر روابط عمل کرده و می‌کند. تهران با درک چنین زمینه‌ای، نقشه راه خود را بر بهبود روابط با آذربایجان به‌‌‌رغم مشارکت فزاینده باکو با اسرائیل تعریف کرده که می‌تواند دربردارنده تغییرات قابل‌‌‌توجه در منطقه‌‌‌ای باشد که در تقاطع منافع رقابتی قدرت‌‌‌های منطقه‌ای و بزرگ قرار دارد.  چند روز پس از جنگ غزه، ایران یک توافق‌نامه را با آذربایجان برای ایجاد یک مسیر ترانزیتی موسوم به کریدور ارس امضا کرد که به آذربایجان اجازه دسترسی به استان نخجوان از طریق خاک ایران را می‌دهد. این توافق به عنوان گامی مهم برای جلوگیری از اجرایی شدن کریدور زنگزور، تلقی می‌شود که می‌تواند به تلاش جمهوری آذربایجان برای قطع دسترسی‌های مرزی ایران و ارمنستان عمل کند.  این وضعیت ایران را به سمت بازتنظیم رویکرد سنتی خود در قفقاز حرکت داده است. چرا که تغییر موازنه قدرت در قفقاز جنوبی می‌تواند پیامدهای ژئوپلیتیک قابل‌توجهی را بر موقعیت تاریخی ایران در این منطقه به دنبال داشته باشد. ایران گام اولیه برای ممانعت از برهم خوردن این صحنه را، بازگرداندن جمهوری آذربایجان به سمت روابط دوجانبه و تقویت آن همزمان با اجرایی کردن پیشنهادهای جایگزین به عنوان اهرم فشار بر باکو می‌بیند.

جنگ غزه

جنگ غزه را شاید بتوان یکی از نقاط عطف در سیاست منطقه‌ای ایران دانست که جمهوری اسلامی تلاش کرد تا این کانون حریق را به عرصه‌ای برای همکاری‌های منطقه‌ای و سیاست فشار بر اسرائیل تبدیل کند. تماس‌ها و دیدارهای منظم و مستمر حسین امیرعبداللهیان وزیر خارجه و حضور ابراهیم رئیسی در نشست سران سازمان همکاری و اتحادیه عرب در جده بخشی از تلاش‌های تهران در این مسیر بوده است.  استراتژی ایران در این فضا کاربست تاکتیک‌های سیاسی با ابزارهای حقوق بشری، رسانه‌ای و حضور در نشست‌ها و سازمان‌های منطقه‌ای و بین‌المللی از یکسو، اما همزمان تاکتیک فعال کردن میدان با کمک متحدان خود در محور مقاومت بوده تا جبهه‌های مختلف فشار را علیه اسرائیل فعال نگه دارد. با این حال جمهوری اسلامی تلاش کرده تا تعادل ظریف بین این دو از دست نرود و بهانه‌ای به دست طرف‌های غربی و حتی منطقه‌ای ندهد که جمهوری اسلامی را متهم به این بدانند که یک بازیگر مخل ثبات منطقه‌ای است.

پرونده برجام

مذاکرات ناتمام احیای برجام را می‌توان یکی از اصلی‌ترین پرونده‌های فرامنطقه‌ای سیاست خارجی در سال ۱۴۰۲ ارزیابی کرد که دو دوره کاملا متفاوت دارد. یعنی دوره اول ۶ماهه که در آن ایران و آمریکا با مذاکرات غیرمستقیم به میزبانی قطر و عمان تلاش کردند به سمت محدودسازی تنش حرکت کنند. اوج این رایزنی‌ها منجر به آزادی زندانیان آمریکا و آزادسازی دارایی‌های بلوکه‌شده ایران در کره‌جنوبی شد که خود حاصل گفت‌وگوهای علی باقری با برت مک گرک مشاور خاورمیانه‌ای بایدن بود که از بهمن ۱۴۰۱ تا فروردین ۱۴۰۲ در مسقط برگزار شد. این توافق باعث شد تا دو طرف نسبت به گفت‌وگوهای جدی‌تر برای بازگشت به احیای برجام خوش‌بین شوند. اما عملیات ۷ اکتبر معادلات را بر هم زد و توافق حاصل‌شده در شهریور ماه نیز در عمل در بن‌بست قرار گرفت.

در این دوره، ایران و طرف‌های غربی تلاش کردند تا به جای محدودسازی تنش به سمت مدیریت تنش‌ها حرکت کنند. به‌ویژه با توجه به پتانسیل جنگ غزه که به عنوان یک متغیر برهم‌زننده در عرصه منطقه‌ای و بین‌المللی عمل کرده است. ایران و آمریکا با درک افزایش تنش‌ها، تلاش کردند تا رایزنی‌ها را به جای احیای برجام معطوف به جنگ غزه کنند. روزنامه فایننشال تایمز هفته گذشته نوشت واشنگتن امسال مذاکرات محرمانه‌‌‌ای با تهران انجام داده است تا این کشور را متقاعد کند که از نفوذ خود بر جنبش حوثی‌‌‌های یمن برای پایان دادن به حملات به کشتی‌‌‌ها در دریای سرخ استفاده کند. به گفته این مقامات، این مذاکرات غیرمستقیم، که طی آن واشنگتن همچنین نگرانی‌هایی را در مورد برنامه هسته‌‌‌ای ایران مطرح کرد، در ماه ژانویه در عمان انجام شد و اولین مذاکرات بین تهران و واشنگتن در ۱۰ ماه گذشته محسوب می‌شود.

روابط با روسیه

دومین متغیر عرصه فرامنطقه‌ای را می‌توان روابط ایران با روسیه ارزیابی کرد که به‌رغم افزایش همکاری‌های سیاسی و نظامی و حتی اقتصادی با فعال کردن کریدور شمال جنوب، اما دستخوش برخی نوسانات از جمله همراهی روسیه با دولت‌های عربی بر سر جزایر ایرانی بود. وزیران خارجه کشورهای عربی و روسیه ۲۹ آذر در نشست همکاری روسیه و عربی شرکت کرده بودند، روسیه و کشورهای عربی در پایان نشست خود در بیانیه‌‌‌ای مشترک خواهان «ارجاع پرونده جزایر سه‌‌‌گانه به دیوان بین‌المللی دادگستری به منظور حل و فصل این مساله مطابق با مشروعیت بین‌المللی» شده بودند. این بیانیه در شرایطی منتشر شد که روابط روسیه با دو بازیگر شورای همکاری یعنی امارات و عربستان به اوج خود در سال‌های اخیر رسیده است. پیش‌تر ۲۱ تیر ماه نیز صدور بیانیه مشترک روسیه و دولت‌های عربی خلیج فارس درباره جزایر سه‌‌‌گانه اعتراضات مقامات ایرانی را به دنبال داشت و منجر به احضار سفیر روسیه در تهران شد. حمایت روسیه از موضع کشورهای رقیب ایران در منطقه خلیج فارس در حالی است که با شروع جنگ اوکراین، رابطه تهران و مسکو گرم‌‌‌تر شده است. ادعای ارسال کمک‌‌‌های نظامی ایران به روسیه در میانه حملات مسکو به اوکراین نمونه‌‌‌ای از بهبود رابطه این دو کشور محسوب می‌شود.

حضور فعال در سازمان‌های نوظهور بین‌المللی

حضور فعال در سازمان‌های فرامنطقه‌ای و بین‌المللی همچون بریکس و شانگهای را می‌توان دیگر نقطه عطف سیاست خارجی ایران در سال ۱۴۰۲ دانست. ایران حضور در این سازمان‌ها را بخشی از استراتژی شرق‌گرایی در سیاست خارجی خود و همزمان تلاشی برای بهره‌مندی از فضای چند‌قطبی و نظم نوپدید در سطح جهانی ناشی از زوال هژمونی آمریکا می‌داند که می‌تواند دربردارنده نقش‌های سیاسی و اقتصادی قابل‌توجهی برای آن در عرصه روابط خارجی باشد.  دوم شهریور ماه بود که رئیس‌جمهور آفریقای جنوبی در کنفرانس خبری مشترک با سران کشورهای روسیه، چین، برزیل و هند، موافقت سران «بریکس» را با قبول عضویت رسمی ایران در این گروه به شکل رسمی اعلام کرد. عضویت ایران، عربستان، امارات، مصر، اتیوپی و آرژانتین از ابتدای ژانویه ۲۰۲۴ رسمیت خواهد یافت.

از سوی دیگر سفرهای دبیر شورای عالی امنیت ملی و وزیر امور خارجه ایران طی ماه‌‌‌های گذشته به آفریقای جنوبی به منظور شرکت در چند نشست‌‌‌ مختلف کشورهای عضو و دوست بریکس نیز به خوبی نشان‌دهنده اهمیت مشارکت در نشست‌‌‌های گروه مذکور برای تهران است. از دید جمهوری اسلامی ایران، یکی از مهم‌ترین دلایل اهمیت حضور در گروه بریکس این است که این گروه به‌‌‌واسطه دارا بودن نیمی از جمعیت جهان و بین ۲۵ تا ۲۸‌‌‌درصد از ظرفیت اقتصاد جهانی پتانسیل بالایی برای تاثیرگذاری بر اقتصاد جهانی دارد و از رشد پرشتاب اقتصادی و نفوذ در امور جهانی هم برخوردار است و از سوی دیگر یکی از رویکرد‌‌‌های اصلی اعضای بریکس هم این بوده که آنها همیشه حامی کشور‌‌‌های درحال توسعه و کشور‌‌‌های جنوب و برقرارکننده تعادل و عدالت اقتصادی در مقابله با نظام پولی و بانکی غربی بوده‌‌‌اند.