تاریخ شفاهی (۳۱۴)
روستای نزدیک معدن را خریدیم
رضا نیازمند :
طبق قانون کارشناسان سازمان برنامه انتخاب شدند که این زمینها را ارزیابی کنند. من به آنها سفارش کردم هرقیمتی به نظرتان رسید ضرب در دو یا سه بکنید که همه راضی باشند. وقتی قیمتگذاری تمام شد اعداد چندصد تومان بود و بزرگترین آن ۱۰هزار تومان اما فقط ۶یا ۷نفر قبول کردند. بقیه گفتند ما اصلا فروشنده نیستیم چون اجدادمان اینجا دفن هستند. متاسفانه آنها که قبول کردند و پول گرفتند، رفتند شهر و زیارت و همه پول را خرج کردند و برگشتند در رفسنجان و سیرجان به گدایی مشغول شدند. عدهای از ساکنان روی معدن ماندند و به هیچ عنوان از جایشان تکان نمیخوردند. من رفتم معدن. تمام اطراف را مطالعه کردم و در حدود ۱۰کیلومتری معدن روستایی را یافتم که کمی آب چشمه داشت و زمین آن هم برای زراعت خوب بود. مقنی آوردم گفت میتواند این آب را ۱۰ برابر کند. فورا فرستادم آن روستا را خریدند.