تاریخ شفاهی (۳۱۲)
داستان سفیرآمریکا و شاه ساختگی بود
رضا نیازمند :
مدیران عامل هردو شرکت بسیار استقبال کردند و بدینترتیب دلالبازی و نمایندگی و مناقصه از بین رفت. حسابدار مورد اعتمادی که هر دو شرکت آمریکایی معرفی کردند از موسسه حسابرسی بینالمللی price water house بود که آن روزها مشهورترین موسسه حسابداری انگلستان بود و در تمام دنیا شعبه داشت. من هم بلافاصله این موسسه را قبول کردم چون آقای حسن ابریشمی، مدیرمالی من هم سه سال پس از فارغالتحصیلی در این موسسه کار کرده بود و روسای آن را میشناخت. یک روز هوشنگ انصاری به من تلفن کرد که اعلیحضرت بسیار عصبانی هستند. گفتم چه شده؟ گفت سفیر آمریکا رفته و شکایت کرده که شما برخلاف رسم بازرگانی نمایندگی را ممنوع کردهاید و بازرگانان ایرانی و آمریکایی ناراضی هستند.
گفتم مسلما منظور توافق من با پرزیدنتهای این دو کارخانه است. گفت بله. گفتم گزارش کار را برای شما میفرستم به عرض برسانید. تحقیقاتی که کردم معلوم شد آقای حبیب ثابت رفته بوده نمایندگی دو کارخانه را گرفته بوده که برای فروش ماشینآلات بزرگ دو درصد بگیرد و برای فروش قطعات یدکی ۱۲درصد بگیرد که سالانه مبالغ زیادی میشد .حالا با کاری که من کردم کار او خراب شده بود. من گزارش مفصل نوشتم و منافع مالی این کار را حساب کردم و نوشتم. دیگر خبری نشد. گمان من این شد که ثابت شخصا به هوشنگ شکایت کرده بود و داستان سفیر آمریکا و شاه ساختگی بوده است.