نیاز روسیه به ایران بیشتر شد
دو طرف در ژوئیه ۲۰۲۲ قول دادند که توسعه این کریدور را دنبال کنند. ایران به راهاندازی این مسیر تا سال ۲۰۲۵ امید بسته است. تا به اینجا استفاده رو به گسترش از این کریدور به دو برابر شدن ترابری کالا منجر شده؛ از ژانویه تا مارس ۲۰۲۳، محمولههای مبادله شده در این مسیر از ۲.۳ میلیون تن فراتر رفت.این کریدور که از سه شاخه اصلی شکل میگیرد، زمان ترانزیت از هندوستان به اروپا را کاهش میدهد. یک شاخه از مسیر دریای خزر، یک شاخه غربی از سواحل دریای خزر و از گذر جمهوری آذربایجان و یک مسیر هم در آسیای مرکزی و از گذر ترکمنستان. از این گذشته این کریدور برای ایران دسترسی به ۱۰شهر در کرانههای رود ولگا را باز میکند که یک میلیون یا بیشتر مصرفکننده دارند. این کریدور همچنین خط تماسی را با منطقه بزرگتر آسیای مرکزی و احتمالا بنادر آذری و نیز بنادر گرجستان در دریای سیاه باز میکند.
تحلیلگران روابط ایران و روسیه، اغلب به دیگر اختلافاتی که از نظر تاریخی این روابط را مختل کرده است، اشاره میکنند. این بار اما اختلافات کمتر بروز دارند. جمهوری اسلامی همیشه مخالف نظم جهانی تحت رهبری آمریکا بوده اما روسیه، هرچند به غرب نگاهی از سر بیاعتمادی و حتی خصمانه دارد اما محتاطتر بوده است. با این حال، پس از یورش به اوکراین، تردیدهای مسکو کمرنگ شد و دو طرف یک سناریوی رادیکال و نظامی گرایانه برای وارونه کردن سامانه لیبرال و ایجاد یک نظم واقعا چندقطبی را در نظر دارند. در این نظم تازه، مفاهیم حوزه نفوذ و منطقهگرایی دوباره جان میگیرد. با این حال، نباید سرنوشت همگرایی ایران و روسیه را شکلگیری یک اتحاد قطعی دانست. در واقع در نظم تازه یوروآسیایی جهان که مسکو و تهران در ذهن دارند، نگاه قطعیای به اتحادهای رسمی وجود ندارد.
هر دو کشور استدلال میکنند که نیازی به شکل دادن به یک اتحاد عملی ندارند؛ چرا که توانایی مانورشان در دوران چندقطبی تازه را محدود میکند. هر دو میخواهند از دیگری برای تقویت چشمانداز خود در کسب جایگاه چانهزنی در صحنه جهانی استفاده کنند. ایران ساده لوح نیست بلکه یک رویکرد بسیار عملگرایانه را در قبال مسکو پی میگیرد. از نظر تهران، روسیه تنها یک عنصر در تلاشهای وسیعترش برای ایجاد یک سیاست خارجی متنوع است که شامل تحکیم پیوندها با همسایگان یوروآسیایی و نزدیکی اخیر با عربستان سعودی میشود. از نظر تهران، پیوندهای نزدیکتر با روسیه به عنوان مقوم یک نظم واقعا چندقطبی یوروآسیایی با توانایی فزاینده مانور و حوزه بزرگتری از گزینههای سیاست خارجی ارزیابی میشود.