واکنشها به سخنان وزیر خارجه دولت روحانی چه بود؟
ظریف در میانه دوگانه عشق و نفرت
هرچند این مباحث تنها به فضای مجازی خلاصه نشد و طی روزهای گذشته نوشتار اینستاگرامیاش بارها در روزنامههای اصولگرا مورد نقد و حمله قرار گرفت. در این میان آنچه حائز اهمیت است نوع نگاه طیفهای سیاسی به مواضع ظریف پس از سکوتی دو ساله است. وزیرخارجهای که یکی از وزرای خارجه محبوب پس از انقلاب است. در مقابل، البته او وزیرخارجهای منفور میان بخش دیگری از جامعه است که بیتردید در طیف اصولگرا و منتهیالیه طیف اصولگرا و حامیان آنها قرار دارند. این دو سوی علاقه و انزجار طی تمام سالهایی که او سکاندار وزارت خارجه دولتهای یازدهم و دوازدهم بود بارها و بارها در قبال راهبرد او در سیاست خارجی و به خصوص برجام خود را نشان داده است. اینبار اما این دوگانه عشق و انزجار با شکسته شدن سکوت او در قالب یک متن اینستاگرامی خود را نشان داده است. دوگانهای که میتوان از آن به عنوان جنگ روایتها یاد کرد. در این جنگ روایتها یکسو مذاکرات هستهای و آنچه در جریان امضای برجام گذشت را همچنان بخش مهمی از تاریخ کشور و افتخار دولت حسن روحانی میدانند و سوی دیگر برجام را خسارتی محض و خیانتی آشکار به کشور تلقی میکنند.
در واقع متن ۴۰۰کلمهای محمدجواد ظریف در اینستاگرام به نوعی همه تقابلهای چندسال گذشته میان دو جریان اصلی کشور را یک بار دیگر زنده کرد و فضای سیاسی ایران را ملتهب کرد. بهانه آن یادداشت نیز سخنان سال ۹۷ او در برنامه «حالا خورشید» بود که در پاسخ به سوال مجری برنامه که از وزیر خارجه ایران پرسید «مردم میپرسند اینهمه کشور در دنیا روابط خوبی با دیگر کشورها دارند و فشاری رویشان نیست، چرا فشار روی ایران است؟»، پاسخ داده بود «یک دلیل وجود دارد و این است که ما خودمان انتخاب کردیم یک جور دیگر زندگی کنیم».
ظریف نیز یادداشت خود را با این یادآوری و اشاره به رنجش بسیاری از مردم از او شروع کرده بود. اما آنچه موجب جدال و بحث میان دوسوی جریان مدافع و حمله شد آن بخش از سخنان ظریف بود که به عهدنامه ترکمانچای پرداخته بود: «برای پیشگیری از ترکمانچایها باید «انتخاب کنیم» که آرزوهایمان را در چارچوب امکانات دنبال کنیم. ولی حتی در واژههایمان هم توجه به امکانات را ناشایست میدانیم. چرا «سازشکار» منفی و «سازشناپذیر» مثبت است؟ مگر سازش جز به معنی دستیابی به نقطه اشتراک و توازن برای حرکت به سوی آرمانهاست؟ مگر میتوان از روش دیگری به آرمانها رسید؟»
همین سخنان کافی بود تا روزنامههای اصلی جریان اصولگرا، حامیانشان در فضای مجازی و برخی از چهرههای اصولگرا همچون سالهای گذشته، زمانی که ظریف هدایت دستگاه دیپلماسی را در دست داشت، به انتقاد از او بپردازند و رسم دیرین حمله به ظریف که این بار دیگر سمتی در دولت ندارد و در کسوت یک استاد دانشگاه فعالیت میکند زنده شود. دراین میان آنچه در این انتقادها اهمیت دارد کلیدواژههایی است که منتقدان همیشگی و درسوی دیگر مدافعان ظریف در نوشتهها و توییتهایشان در مورد آنچه این چند روز پس از نوشتار او در اینستاگرام، صفحه توییتر و در آخرین مورد در کلابهاوس گذشت، استفاده میکنند.
تعبیر جناح اصولگرا چیست؟
برای مثال روزنامه کیهان در مطلبی در روز ۱۶خرداد همچون سالهای گذشته برجام را خسارت محض توصیف کرده و مدعی شده است که «ظریف با دستفرمان ترکمانچای پای برجام را امضا کرده است.» کیهان همچنین رویکرد ظریف و روحانی در برجام را آرزواندیشی و خاماندیشی بیان کرده و یادداشت ظریف را «تلاش برای سفیدسازی خودشان، توجیه وادادگیهایشان، سرپوش گذاشتن بر خودتحقیری ذاتیشان و مهم جلوه دادنِ برجامی است که دستاوردش تاکنون تقریبا هیچ بوده است» بیان کرده است. در ادامه این انتقادها روز گذشته «ایرنا» خبرگزاری دولت در متنی با عنوان «ظریف واقعگرا شده است؟!»
به صراحت اعلام کرد که «متاسفانه متن محمد جواد ظریف با وجود آنکه ظاهرا آسیبشناسانه به نظر میرسد بیشتر با اغراض سیاسی به نگارش درآمده است.» ایرنا همچنین نوشته است: «مسوول سیاست خارجی کشور در دولتهای یازدهم و دوازدهم پس از خلق دوگانه «دیپلماسی-میدان» در گذشته حالا به دوگانهسازی «آرزومندی- واقعنگری» روی آورده است، خلق دوگانههایی از این دست، گویا از تخصصهای دولتمردان سابق است. «ایرنا» همچنین ظریف را یک ایدهآلیست توصیف میکند. روزنامه ایران، دیگر ارگان رسانهای دولت نیز روز سهشنبه در مطلبی ظریف را فردی توصیف کرد که «هنوز در عقده حقارت در برابر محبوبیت سردار سلیمانی دست و پا میزند». این روزنامه همچنین نوشت: «اگر امروز کسی به نظر شما وقعی نمینهد، به این دلیل نیست که «سازشکار» بودید یا «خیانت» کردید.
مساله اصلی این است که شما مساله را اشتباه فهمیدید. شما شکست خوردید. بگذارید طوری بگویم که بهتر درک کنید.» صفحه توییتر روزنامه ایران نیز نوشت: «آقای ظریف شما حتی سازشکار خوبی هم نیستید». روزنامه جوان نیز روز گذشته در مطلبی در نقد نوشتار ظریف با بیان اینکه «شما از اول امکاناتسنج خوبی نبودید»، نوشت: بازی با واژههایی کلی مانند امکانات و آرزو، راهی بهجایی نمیبرد و فقط این ظن را تقویت میکند که گوینده قصد تعریض به «فلسفه مقاومت» و چه بسا تمسخر آن را داشته است. علاوه بر این مطالب افراد حامی یا منتسب به این جریان نیز در توییتهایشان ظریف را به راحت امتیاز دادن در برجام متهم کردند. درهمه این انتقادها در واقع منتقدان، ظریف را به تفسیر اشتباه از تاریخ، توصیه به پذیرش ذلت، دوگانهسازی «آرزومندی- واقع نگری»، توجیه وادادگی و نداشتن عمق تاریخی، عدم آگاهی از مقاومت و سازشکار متهم کردهاند. این منتقدان در توییتهایشان حتی پا را فراتر گذاشته و ظریف را بنیصدر زمان توصیف کردند.
مدافعان ظریف چه میگویند؟
درمقابل این جریان و نقدهایشان به ظریف، طیف حامیان ظریف نیز به دفاع از او پرداختهاند. همچنانکه مدافعان در این چند روز او را یک شخصیت ملی و جهانی توصیف کردهاند. حامیان ظریف برخلاف منتقدان او معتقدند که در دنیای سیاست، باید آرزوهایت را به اندازه تواناییها و ظرفیتات انتخاب کنی. مدافعان ظریف همچنین به آن بخش از سخنان ظریف در کلابهاوس اشاره کردهاند که رئیسجمهوری آمریکا از رئیسجمهور فرانسه درخواست کرده بود تا برای لحظهای با ظریف دیدار کند و این را نشانه اقتدار وزیر خارجه و کشور توصیف کردهاند. شاید مهمترین دفاع از سخنان ظریف در کلابهاوس و نوشتار اخیر او از سوی حسن روحانی، رئیسجمهوری سابق صورت گرفته باشد. همچنانکه سهشنبه شب ساعاتی پس از گفتوگوی برجامی «کلاب هاوسی» ظریف، کانال تلگرامی حسن روحانی، رئیسجمهور سابق ایران نقل او را با این مضمون بازنشر کرد: «شهادت میدهم ظریف، رسول امین نظام بوده و هست.»
منتقدان دوگانههای من و دیگری ساز
دراین میان البته جریان سومی هم هست که منتقد این دوگانهسازی میان ارزشیها و مدافعان ظریف است. این طیف که اتفاقا وابسته به جریان اصولگرا نیز هستند در سخنان و توییتهایشان خود را از دوگانههای من و دیگریساز جدا میکنند و با وجود انتقادهایی که به نوشتار اخیر ظریف و سخنانش در کلاب هاوس دارند نفس حضور وزیر خارجه سابق در فضای مجازی را قابل تقدیر و آموزنده میدانند. سید پویان حسینپور، فعال رسانهای شناخته شده اصولگرا یکی از همین افراد است که در رشته توییتی نوشت: «حدود دو سال است که دولت روحانی به پایان رسیده، ظریف ۸ سال وزیر خارجه بوده و انواع تریبونها را در اختیار داشته و هنوز هم دارد، جریان همسو با او، یک شبکه منسجم رسانهای در رسانههای رسمی و رسانههای اجتماعی در اختیار دارد، اما باز زمانی که به گفتوگوی مستقیم با مردم (حداقل بخشی از مردم) احساس نیاز کرد، حاضر شد با وجود کهولت سن و بیماری(تنگی نفس و سرفههای متعدد)، ۷-۸ ساعت در یک گفتوگوی مجازی حضور پیدا کند!»
او همچنین نوشت: دوست داشتم مدل رسانهای ظریف را با عناصری در جریان موسوم به اصولگرا یا حتی در بین چهرههای شاخص گفتمان انقلابی مقایسه کنم که هم نمونه مشابهی پیدا نکردم و هم برای پرهیز از دردسرهای ناشی از کمتحملی دوستان در جبهه خودی و مثلا دولت و مجلس در برابر انتقادهایی از این دست که در طول دو سال اخیر، شما چقدر برای اقناع افکارعمومی نسبت به دستاوردهایتان تلاشی از این جنس داشتید، از خیر این مقایسه میگذرم! یا میتوان در بیان مثالهایی از این دست، به توییت عبدالله گنجی اشاره کرد که با وجود انتقادهایی که این چند روز به ظریف و نوشتههایش وارد کرد در توییتی در پاسخ به برخی مطالب در فضای مجازی نوشت: «اینها دنبال چه هستند چرا دوست دارند ارزشیها را مقابل ظریف تعریف کنند؟ چرا نانشان در این است؟» همچنین کاربر دیگری از این جریان نوشت: «آیا در جریان انقلابی فرد یا افرادی از سیاسیون و مدیران هستند که حتی یک ساعت به خود زحمت داده و به عرصه پاسخگویی ورود کند؟»
همه این واکنشها اگرچه یک بار دیگر منجر به تکرار همان دوگانه سابق عشق و نفرت به ظریف شده است، درعین حال جریانی را شکل داده که اگرچه منتقد جدی اوست اما درعین حال نوع مواجهه او با مسائل و حضورش در عرصه رسانه و عموم را تمجید میکند. این جریان حتی آرزو میکند که طیفی که به آن وابسته است عملکرد ظریف را سرلوحه عملکرد خود برای پاسخگویی قرار دهد. شاید سه ضلعی شدن رویارویی عشق و نفرت به آرامش در فضای سیاسی در ماههای آینده کمک کند.