تاریخ شفاهی (۸۱)
وضع اقتصاد بسیار خراب شده بود
رضا نيازمند :
قبلا گفتم که پس از استعفا از سمت مدیرعاملی شرکت نساجی به مازندران رفتم و یک ماه آنجا ماندم تا شنیدم مهندس باقرکیا را به مدیریت عاملی شرکت نساجی انتخاب کردهاند. آن وقت با خیال آسوده به تهران برگشتم.
![وضع اقتصاد بسیار خراب شده بود](https://cdn.donya-e-eqtesad.com/thumbnail/TAKo3z27zlmj/QHn8O9nsSzT8qCU7RegsN6Pbb5v74eEtbKeSOh05RabZ8YNDsRe-Wkt7TZyzEhnm/88.jpg)
چند روز گذشت به شریفامامی خبر دادند که فلانی پیدا شده است. دستور داد من را به سمت مدیرعاملی شرکت مصالح ساختمانی که سیمان و آجر و آجر نسوز تولید میکرد و آن شرکت هم سالها بود زیان میداد، بگمارند. در آن موقع وضع اقتصاد مملکت بسیار خراب شده بود. کارهای ساختمانی به کلی تعطیل شده بود و کسی سیمان نمیخرید. تمام کارخانههای سیمان مملکت تعطیل شده بودند. دکتر ضیایی از وزارت صنایع رفته بود و مهندس فریور به جای او وزیر صنایع شده بود. او حکم من را به سمت مدیرعاملی شرکت مصالح ساختمانی(کارخانه سیمان و کارخانه آجرنسوز) امضا کرد. کارخانه سیمان ری هم کارخانهای بود که به دستور پهلوی اول از چکسلواکی خریداری شده بود.