تاریخ شفاهی (۷۳)
سابقه آغاز بوروکراسی در ایران
رضا نيازمند :
سه روز بعد تشویقنامهای از دکتر ضیایی رسید که بلافاصله نامه تشکری برای ضیایی نوشتم و از سمت خود استعفا دادم. من را صدا کرد و هر کاری کرد پس نگرفتم. برای اینکه دو مرتبه سراغ من نیایند، به چالوس رفتم و در متل قو که تازه ساخته شده بود، مخفی از همه یک آپارتمان اجاره کردم.
یک ماه آنجا بودم که خبر رسید دکتر ضیایی مهندس باقرکیا را(که از دوستان من بود) به مدیریت شرکت نساجی انتخاب کرده و من با خیال راحت به تهران برگشتم. شاید مناسب باشد که مقداری درباره آغاز بوروکراسی در ایران بگویم. در زمان ناصرالدین شاه رفتن شاه ایران به اروپا متداول شد. ناصرالدین شاه چند مرتبه (شاید سه مرتبه) به اروپا رفت. وقتی سلطنت به فرزندش مظفرالدین شاه رسید، او هم هوس رفتن به فرنگ(اروپا) کرد. اما پول نداشت. او تصمیم گرفت از روس و انگلیس وام بگیرد. آنها قبول کردند که به شاه وام بدهند مشروط بر اینکه اداره گمرکات به آنها واگذار شود و آنها وام خود را به تدریج از درآمد گمرکات پس بگیرند. شاه قبول کرد. اما اداره گمرکات تشکیلات منظمی نداشت و حساب و کتاب آن معلوم نبود.