من رفتم به شرکت نساجی ایران. اولین چیزی که جلب‌توجه کرد این بود که هر روز یک صندوق بزرگ نامه را از کارخانه‌های نساجی به مرکز شرکت در تهران فرستاده می‌‌شد. شرکت با راه‌‌آهن سراسری قرارداد بسته بود که تمام مکاتبات کارخانه‌ها در یک صندوق گذارده شود و هر روز صبح نماینده شرکت به راه‌‌آهن برود و صندوق را به شرکت بیاورد و پاسخ نامه‌ها را هم در صندوقی بگذارد و به مازندران بفرستد. من که از حجم مکاتبات تعجب کرده بودم به رئیس دفتر شرکت گفتم که تمام نامه‌ها را به دفتر من بیاورد. جواب داد: آقا بسیار زیاد است. گفتم پس این نامه‌ها کجا می‌‌رود؟ گفت مدیران عامل قبلی دستور داده‌‌اند که نامه‌های مالی به قسمت حسابداری برود و نامه‌های فنی به اتاق معاون فنی شرکت فرستاده شود. گفتم تمام نامه‌ها را بفرست منزل من تا بعد از کار اداری بروم منزل آنها را مطالعه کنم. با تعجب و نگرانی قبول کرد. عصر که به منزل رفتم دیدم مقدار عظیمی کاغذ و پرونده به خانه فرستاده شده است. آن روز تا نیمه شب فقط توانستم یک نگاه به این نامه‌ها بیندازم. معلوم شد که ۸۰درصد نامه‌ها مربوط به امور مالی است. ۱۵درصد مربوط به امور استخدامی و بقیه متفرقه.

08-01 copy