مبتکر اختلاط اقتصاد اثباتی و دستوری

چه کسی امروزه کتاب ترقی و تنگدستی هنری جورج (۱۸۹۷-۱۸۳۹) را که در سال ۱۸۷۹ نوشته شده، می‌خواند؟ روشن است که این کتاب خوانندگان زیادی نخواهد داشت.

چرا که کتابی قدیمی و مملو از اصطلاحات اقتصادی آدام اسمیت، ریکاردو و استوارت میل است. با این همه، این کتاب بیش از هر کتاب دیگری در اقتصاد خواننده داشته است. در واقع، در دنیای انگلیسی زبان، در ربع آخر قرن نوزدهم این هنری جورج و نه مارکس بود که مرکز همه مباحثات میان اندیشمندان جوان بود. سفرهایی که جورج برای سخنرانی به اطراف و اکناف بریتانیا انجام داد، احساسات زیادی را برانگیخت. او به هر کجا که پا می‌گذاشت، سالن مملو از شنونده‌ می‌شد، اعم از این که آلبرت هال لندن باشد یا سالن تجارت آزاد منچستر. او در سال ۱۸۸۶ با اختلاف رای ناچیزی نتوانست شهردار نیویورک شود، ولی سخنرانی‌‌های او در معرفی ایده «مالیات واحد» باعث شد که کتاب او «ترقی و تنگدستی» در سراسر آمریکا چاپ و منتشر شود. نهضت طرفداری از مالیات واحد بعد از سال ۱۹۰۰ فروکش کرد، ولی در همین مدت در قوانین آمریکا، کانادا و استرالیا برای خود جا باز کرده بود. امروز نیز طرفداران جورج در سراسر جهان و به ویژه در استرالیا و زلاندنو پراکنده‌اند که با وضع مالیات بر ارزش زمین (که جوهر نظر هنری جورج قلمداد می‌شود)، موافقند.

استدلال‌های هنری جورج اصولا استدلال‌هایی بکر و اصیل نبود، بلکه مبتنی بود بر نظریه قدیمی ریکاردو در مورد تفاوت اجاره و لذا به همین دلیل هم بسیار موثر واقع می‌افتاد. ریکاردو فکر می‌کرد که زمین یک منبع غیرقابل تکثیر است که در تولید غلات به کار گرفته شده و لذا اجاره در قیمت محصول محسوب نمی‌شود. بنابراین کشاورزانی که زمین حاصلخیزتری را می‌کارند از سود بیشتری برخوردار می‌شوند.

از نظر او اجاره «هدیه رایگان طبیعت» بود که می‌شد از آن مالیات گرفت و یا حتی آن را توسط دولت تقسیم کرد، چرا که این امر هیچ تاثیری روی هزینه تولید نهایی محصولات کشاورزی نداشت. البته این جیمز میل (۱۸۳۶-۱۷۷۳) بود که برای نخستین بار این نتیجه بدیهی را از نظریه اجاره ریکاردو گرفت که همه افزایش‌های بعدی اجاره که هنوز به دست نیامده نیز می‌تواند مشمول مالیات قرار گیرد، بدون آنکه هیچ لطمه‌ای جدی به اقتصاد وارد شود.

ریکاردو از این پیشنهاد خرسند نبود، ولی این سوال در طول عمر او یک سوال علمی باقی ماند.

با انتشار کتاب اصول اقتصاد سیاسی تالیف میل در سال ۱۸۴۸، که یک بخش از آن به درج استدلال‌های پدر خود او در همین زمینه اختصاص یافته بود و نیز تشکیل انجمن اصلاح اجاره‌داری زمین تحت هدایت میل، این نظریه به تدریج جا افتاد. آنچه هنری جورج در کتاب ترقی و تنگدستی صورت داد، این بود که پیشنهاد کرد همه اجاره‌های گذشته و حال توقیف شود و مدعی بود که این کار فقر و مسکنت را برخواهد افکند و از بحران‌های اقتصادی که ناشی از سوداگری روی ارزش‌ زمین‌های کشاورزی است، جلوگیری می‌کند. به نظر جورج «مالیات واحد»- عبارتی است که پس از انتشار کتاب ترقی و تنگدستی به کار برد - می‌تواند همه مخارج دولت را پاسخگو باشد. این پیشنهاد او در سطح وسیعی باعث سوءتفاهم شد، زیرا عده زیادی گمان کردند که او مدافع ملی کردن زمین است. در واقع، جورج تنها پیشنهاد کرده بود که اجاره خالص حاصل از زمین مشمول مالیات شود و بخشی که صرف بهبود و اصلاح زمین می‌شود از مالیات معاف باشد.

به طور خلاصه، نظام مالیات واحد او برای کاهش قیمت زمین تا حد صفر طراحی شده بود و به اعیانی اجاره‌پذیر روی زمین اساسا نپرداخته بود و همه املاک را صرف‌نظر از موقعیت‌شان در پایه مالیاتی مشترکی قرار می‌داد.

هنری جورج در سال ۱۸۳۹ در فیلادلفیای آمریکا متولد شد. مدرسه را در سن ۱۳سالگی رها کرد و به مشاغلی مثل ملاحی، نقاشی، نشر و روزنامه‌نگاری پرداخت و پس از سال‌ها تحمل فقر در کالیفرنیا اقامت گزید، جایی که او را متقاعد کرد که مالکان زمین، صاحب درآمد کارنکرده‌ای هستند که ناشی از افزایش جمعیت و پیشرفت‌های فنی است.

زمانی که توفیق کتاب هنری جورج از او چهره‌ای شناخته‌شده ساخت، او به شرق آمریکا رفت و موضوع مالیات واحد را مجددا مطرح کرد. اما، طی دهه ۱۸۹۰، هواداری از نظام مالیات واحد را به دیگران واگذارد و خود را وقف نوشتن و سخنرانی کرد.

او دو کتاب دیگر نیز تالیف کرد و در سال ۱۸۷۹ درگذشت بدون اینکه فرصت یافته باشد، کتاب علم اقتصاد سیاسی خود را به پایان ببرد. کتابی که آموزه او را با زبان جدیدترین بیان می‌داشت. این کتاب پس از مرگ جورج در (۱۱-۱۹۰۶) منتشر شد.

همه اقتصاددانانی که در شروع قرن بیستم زندگی می‌کردند از جمله مارشال، فرانسیس والکر، اسلیگمان و الی بر افکار جورج انتقاد فراوان کرده‌اند که همه آن منصفانه نبوده است.

لیکن، سبک متنوع هنری جورج، مخلوط کردن اقتصاد اثباتی و دستوری و سوء برداشت‌هایی که جورج از برخی مفاهیم فنی اقتصادی داشت، باعث شده بود که اقتصاددانان دیگر در مورد او قضاوت منصفانه‌ای نداشته باشند.

همچنین توجهی که عموم مردم به هنری جورج داشتند، باعث شده بود که اقتصاددانان حرفه‌ای او را طرد کنند.

با این وجود میلتون فریدمن در سال ۱۹۷۸ گفته است: «به عقیده من مالیاتی که کمتر از بقیه زبان دارد، همان مالیات بر ارزش املاک اصلاح نشده است که هنری جورج سال‌ها قبل پیشنهاد کرده است.»