انگیزههای اقتصادی مذاکرات ایران و عربستان
گفتوگوهای اخیر ایران و عربستان بیانگر تحولی چشمگیر برای دو رقیب منطقهای است که بیش از یک دهه درگیر جنگهای نیابتی در سراسر منطقه بودهاند. این دگرش در سیاست خارجی عربستان، بیانگر ناامنیهای سیاسی و اقتصادی این کشور در منطقه و نوعی واسنجی دوباره در روابط ریاض با جهان اسلام است. این تحولات همچنین نقش کلیدی دو قدرت میانجی یعنی پاکستان و چین را نشان میدهد.
در چند سال گذشته، ریاض به دلیل پیشرفتهای اقتصادی و سیاسی همتایان بلندپرواز منطقهای خود، به ویژه امارات، بهشدت احساس نگرانی کرده است. این نگرانیها برای آل سعود خطری وجودی است چرا که بقای این پادشاهی به توانمندی آن در تضمین ثبات اقتصادی و سیاسی کشور بستگی دارد. جنگ نیابتی با ایران در یمن مانعی مهم و اساسی برای تبدیل شدن عربستان به قطب مالی منطقهای است.
نگاه عربستان برای تحقق اهداف سیاسی و اقتصادیاش همواره به آمریکا و غرب بوده است. اما ترور جمال خاشقجی و تلاش واشنگتن برای خروج از خاورمیانه به ریاض فهماند که ایالات متحده دیگر نمیتواند حمایت بیچون و چرای همیشگی را در اختیار عربستان بگذارد.
از سوی دیگر، با وجود اینکه در تئوری امکان پیشرفت روابط با اسرائیل وجود دارد، اما در عمل، این احتمال با توجه به درخواستهای دیرین عربستان برای «پایان دادن به تمام اشغالگریهای اسرائیل در سرزمینهای عربی از سال ۱۹۶۷» ناممکن به نظر میرسد.
ناگفته نماند که افکار عمومی عربستان هم هرگز ایجاد روابط تمامعیار با تل آویو را نمیپذیرند، بلکه آنها اسرائیل را بزرگترین تهدید برای امنیت منطقه میدانند. بنابراین، ریاض دریافته است که باید به شکل فزاینده، به جهان اسلام نزدیکتر شود. اما تحقق این هدف در صورت ادامه دشمنی با ایران، امکانپذیر نیست.
در حالی که زمانی سعودیها ایده همکاری با ایران را رد میکردند، بهنظر میرسد اکنون به این نتیجه رسیدهاند که همکاری با تهران بهترین اقدام برای دستیابی عربستان به برتری منطقهای است.
مهمتر اینکه، همکاری بین ریاض و تهران به سعودیها امکان کنترل بیشتر بر قیمت نفت را میدهد، چرا که آنها در مجموع ۵/ ۳۵ درصد از ذخایر نفت اوپک را در اختیار دارند. ثبات قیمت نفت برای ثبات اقتصادی این دو کشور حیاتی است. هر دو قدرت برای بقای خود به ثبات اقتصادی وابسته هستند و از تقویت تنشزدایی آزمایشی خود منافعی کسب خواهند کرد.
نزدیکی ریاض و تهران نظم سیاسی کنونی منطقه را به شکل چشمگیری تکان خواهد داد و تحولات ناشی از آن مجموعهای از برندگان و بازندگان را در پی خواهد داشت. در این میان، آمریکا منافع زیادی از دست میدهد، در حالی که چین منافع بسیاری به دست میآورد.
در حالی که آمریکا تلاش کرده استراتژی «محور آسیایی» خود را اجرا کند و از خاورمیانه جدا شود، چین از این اقدام به عنوان فرصتی برای ایجاد نفوذ خود بر منطقه استفاده کرده است. پکن این کار را با استفاده از ابزارهای مختلف اقتصادی، نظامی و دیپلماتیک از جمله بستن قراردادهای موشکی بالستیک با عربستان سعودی و امضای توافقنامه همکاری ۲۵ ساله با ایران انجام داده است. این دو رقیب در پیوند متقابل خود با پکن بسیار به یکدیگر شباهت دارند.
با توجه به اینکه عربستان سعودی و ایران اصلیترین شرکای تجاری چین در خاورمیانه هستند، ثبات بین دو رقیب برای معاملات پکن در منطقه مفید خواهد بود. به همین دلیل، چین، همراه با پاکستان، نقشی حیاتی در تسهیل تنشزدایی میان ریاض و تهران ایفا میکند.
از این گذشته، ادامه گفتوگوها بین ایران و عربستان سعودی با طرح پنج مادهای پکن برای خاورمیانه سازگاری دارد، طرحی که در آن بر «حل و فصل سیاسی مسائل مهم و ترویج صلح و ثبات در خاورمیانه» تاکید شده است.
گامهای کوچک اما مهمی که دو کشور در راستای بهینهسازی روابط دوجانبه برداشتهاند با تلاشهای پکن برای گذار از رقابتهای سنتی و به چالش کشیدن هژمونی آمریکا در منطقه همزمان شده است. اگر دولت بایدن بخواهد سطح نفوذ خود را در منطقه حفظ کند، بدیهی است که نباید اجازه دهد منطقه به صحنه رقابت شدید قدرتهای بزرگ تبدیل شود، رقابتی که در آن کشورهای خاورمیانه ناگزیر خواهند شد بین واشنگتن و پکن، تنها یک گزینه را انتخاب کنند.
دو کشور احتمالا در سال جدید به بهبود روابط خود ادامه خواهند داد، زیرا این به نفع ریاض و تهران است. برای ایران که تخمین زده میشود ماهانه یک میلیارد دلار کسری بودجه دارد، بدتر شدن شرایط اقتصادی چهبسا انگیزه بیشتری را برای نزدیک شدن به ریاض ایجاد کند. بهعلاوه، برای ریاض هم که در پی دستیابی به اهداف اقتصادیاش است، گزینههای جایگزین تهران محدود است. ریاض در حال حاضر با تنگنای کاهش درآمد نفتی روبهروست زیرا همهگیری ویروس کرونا افول دوران نفتی اعراب را تشدید میکند.
بر اساس گزارش کپیتال اکونومیکس، عربستان زمانی نزدیک به ۳۰ درصد از صادرات جهانی نفت را به خود اختصاص میداد. امروز این رقم به حدود ۱۲ درصد کاهش یافته است. ذخایر ارزی ۴۴۴ میلیارد دلاری عربستان سعودی تنها هزینههای دو سال را با نرخ فعلی پوشش میدهد.اگر اهداف چشمانداز ۲۰۳۰ عربستان محقق نشود، پیامدهای اقتصادی و سیاسی فاجعهباری برای عربستان به همراه خواهد داشت. تحولات ۲۰۲۱ نشان داد تنشزدایی میان ایران و عربستان نه تنها قریبالوقوع، بلکه برای هر دو رقیب حیاتی است.