به گزارش سایت دیپلماسی ایرانی برادلی باومن دبیر ارشد مرکز قدرت نظامی و سیاسی در بنیاد دفاع از دموکراسی‌‌ها و زین زوواک تحلیلگر بنیاد دفاع از دموکراسی‌‌ها در این مطلب می‌نویسند: سفر وزیر امور خارجه ایران به چین حاکی از گسترش همکاری‌‌های امنیتی چین و ایران است که تهدیدی جدی برای منافع امنیتی آمریکا، اسرائیل و کشورهای خلیج فارس به همراه دارد. بخش عمده‌‌ای از همکاری‌‌های پکن و تهران بر روابط اقتصادی و دیپلماتیک متمرکز است. با این حال، نادیده گرفتن پیامدهای امنیتی روابط چین و ایران اشتباه است. برای پرداختن به این تهدید، دولت جو بایدن باید گام‌‌های فوری متعددی بردارد.

مشارکت راهبردی ۲۵ ساله میان ایران و چین منافع چشمگیری را برای دو دشمن آمریکا که در مخالفت با واشنگتن و حاکمیت قانون متحد شده‌‌اند، به همراه دارد. چین با ایجاد روابط با ایران، جای پای خود را در خاورمیانه محکم می‌کند، ایالات متحده را تضعیف می‌کند و دسترسی بیشتر به نفت و سایر کالاهای مهم ایران را تضمین می‌کند. ایران نیز میلیاردها دلار سرمایه‌‌گذاری چین در بخش انرژی و زیرساخت‌‌های خود را دریافت خواهد کرد که اثربخشی تحریم‌های آمریکا را کاهش می‌دهد.

خرید انرژی از ایران و تمایل چین به سرمایه‌‌گذاری در ایران دست کم دو اثر منفی امنیتی خواهد داشت که با گذشت زمان بدتر می‌شود. نخست اینکه، سرمایه‌‌گذاری چین محرک اقتصادی و درآمدی برای ایران خواهد بود. با تجربه‌‌ای که از گذشته داریم، تهران بخش چشمگیری از این درآمد را برای افزایش قدرت منطقه‌ای و بازدارندگی خود استفاده خواهد کرد.

مهم‌تر اینکه، افزایش سرمایه‌‌گذاری‌‌های چین در ایران اثربخشی تحریم‌های ایالات متحده علیه ایران را به شکل‌‌ فزاینده‌‌ای کاهش می‌دهد. این باعث تشدید ناسازگاری تهران در هر گونه مذاکره پیرامون برنامه هسته‌‌ای ایران خواهد شد. حمایت چین از ایران همچنین احتمال شکست دیپلماسی و اقدام نظامی آمریکا یا اسرائیل برای جلوگیری از دستیابی ایران به تسلیحات هسته‌‌ای را افزایش می‌دهد.

به‌‌علاوه، در حالی که مفاد نهایی قرارداد مشارکت راهبردی ۲۵ساله محرمانه باقی مانده، یک نسخه فاش شده از توافق با عنوان «نسخه نهایی» حاکی از آن است که چین و ایران در زمینه آموزش نظامی، تمرینات نظامی، توسعه تسلیحات و به اشتراک‌‌گذاری اطلاعات ترکیبی همکاری خواهند کرد. ضروری است آمریکا، اسرائیل، عربستان سعودی و امارات متحده عربی به این مساله توجه داشته باشند. گسترش همکاری نظامی چین و ایران با گذر زمان توانمندی نظامی ایران را به شکل چشمگیری ارتقا می‌دهد. اگر نیروهای ایرانی توانمندی‌‌های ارتقایافته‌‌ ضد دسترسی یا منع منطقه‌‌ای را از چین به دست آورند، تهران ممکن است به این باور برسد که می‌تواند از خودش در برابر حمله‌‌ای که برای پیشگیری از دسترسی ایران به تسلیحات هسته‌‌ای طراحی می‌شود، دفاع کند یا در برابر چنین حمله‌‌ای بازدارندگی ایجاد کند. این تصور در تهران می‌تواند احتمال گریزهسته‌‌ای ایران را محتمل‌تر و توقف آن را دشوارتر کند.

همکاری نظامی چین و ایران یک نگرانی تئوریک یا مربوط به آینده نیست؛ این همکاری هم‌اکنون در جریان است. رزمایش‌‌های مشترک چین، ایران و روسیه و همچنین گزارش‌ها مبنی بر اینکه دست کم یکی از موشک‌‌های بالستیک استفاده شده در حمله به پایگاه آمریکایی عین  الاسد در سال ۲۰۲۰ به احتمال قوی حاصل فناوری موشک‌‌های بالستیک چین بوده، شاهدی بر این ادعاست. تصادفی نیست که جزئیات دقیق همکاری امنیتی چین و ایران فاش نشده است. پکن دلایل خوبی برای کم‌اهمیت جلوه دادن همکاری رو به رشد با تهران دارد. حزب کمونیست چین مشتاق ایجاد روابط با دولت‌های عربی خلیج فارس است و بعید است کمک به ارتش ایران در ریاض یا ابوظبی طرفدارانی برای پکن به دست آورد.

بر مبنای همین رویکرد موازنه‌‌ساز، وزرای امور خارجه عربستان، کویت، عمان، بحرین به همراه دبیرکل شورای همکاری‌‌های خلیج فارس نیز همزمان با سفر وزیر امور خارجه ایران به پکن در چین حضور داشتند. پکن در تلاش است روابط خود را با تهران و کشورهای حوزه خلیج فارس به‌طور همزمان تقویت کند. این روند باعث می‌شود چین همکاری‌‌های امنیتی دوجانبه رو به رشد خود با ایران را به گونه‌‌ای تنظیم کند که باعث تحریک رهبران آن سوی خلیج فارس نشود. این چالشی برای پکن خواهد بود و واشنگتن باید کاری کند که این چالش دشوارتر شود. نخست، واشنگتن باید بداند که خودداری از ارائه ابزار دفاعی به شرکای عرب خلیج فارس تنها آنها را تشویق می‌کند تا برای خرید سلاح به چین و روسیه رو آورند. این امر دو دشمن اصلی آمریکا را تقویت می‌کند و اهرم فشار آمریکا در خاورمیانه را کاهش می‌دهد.

دوم، واشنگتن باید شرکای خلیج فارسی‌‌اش را تشویق کند تا به چین و روسیه بفهمانند که ارائه سیستم‌‌های تسلیحاتی عمده به ایران روابط این دو کشور با اعضای شورای همکاری خلیج فارس را دچار آسیب جدی می‌کند.

سوم، کنگره باید اطمینان حاصل کند که پنتاگون و جامعه اطلاعاتی گزارش‌های دقیق، سالانه، مکتوب و طبقه‌‌بندی‌‌نشده درباره آموزش‌های نظامی، تمرین‌‌ها، توسعه تسلیحات و اشتراک اطلاعات چین و ایران ارائه می‌کنند. الزامات قانونی برای گزارش درباره رابطه دو کشور از قبل وجود دارد، اما می‌تواند بهبود یابد و بهتر اجرا شود. برای اطلاع از تصمیمات و جلوگیری از غافلگیری‌‌های راهبردی، واشنگتن باید فعالانه به مبادله‌‌ اطلاعاتی درباره همکاری نظامی چین و ایران با اسرائیل و شرکای عرب خلیج فارس بپردازد.

«مشارکت راهبردی جامع» چین و ایران، پیوستن ایران به سازمان همکاری‌‌های شانگهای و سفر وزیر امور خارجه ایران به چین نشانگر سه واقعیت است: همسویی روزافزون پکن و تهران، نفوذ رو به رشد پکن در خاورمیانه و اینکه «رقابت قدرت‌‌ بزرگ» واشنگتن با چین تنها در منطقه هند – اقیانوسیه رخ نخواهد داد. شاید واشنگتن از خاورمیانه دلزده باشد اما پکن تازه شروع کرده است.