بخش پایانی - درباره شرکت‌های سهامی، استوارت میل هوادار شرکت‌های سهامی با مسوولیت محدود بود که درباره آن میان اقتصاددانان کلاسیک بحث و جدل زیادی وجود داشت و درباره دانشگاه‌های قدیمی و موضوعات مربوط به آن، او هوادار آن بود که سندهای رهنی اصلی چندصد ساله ندیده گرفته شود و از بودجه‌ها و منابع مالی شرکت‌های سهامی برای آنچه در محیط موردنظر بایستی از لحاظ اجتماعی مناسب‌تر تلقی شود، استفاده شود. مقاله مربوط به شرکت‌های سهامی در زمره مقالات جمع‌‌آوری شده او است.

و اما در مورد ارث، میل به مراتب افراطی‌تر از هر حکومتی بود که تاکنون در این مورد به طور افراطی عمل کرده است.

نظر او این بود که باید محدودیت مطلقی قائل شد برای مبلغ پولی که کسی ممکن بود به ارث ببرد- چند صد هزار دلار- فقط همین. و بی‌گمان در خصوص تقسیم میراث به وسیله مالیات ارث بیشتر نظر مساعد داشت تا وضع مالیات خاص بر کل اموال غیرمنقول.

او نظر مساعدی هم در مورد وضع مالیات خاص بر زمین براساس شرایط ریکاردویی داشت.

از میان نامه‌های جان استوارت میل نامه‌ای به تاریخ ۱۸ مارس ۱۸۴۰ به‌جا مانده است.به‌جز تاریخ، نشانه دیگری از نامه در اختیار نیست که گیرنده آن را هویدا سازد. شاید جوابیه‌ای باشد برای یکی از نمایندگان و یا توضیحی به خانم هریت تایلر که بسیار مشوق مطالعاتش بود. دهه چهل قرن نوزدهم برای جان استوارت میل سال‌های نمایندگی پارلمان و مطالعات در مدرسه سیاسی وستمینستر است. گفته‌اند که اوقات فراغتش را پشت پنجره‌های شمالی وستمینستر می‌ایستاد که نمایی از پارلمان و کاخ باکینگهام را می‌توان دید. همان جایی که دقیقا دو سده قبل از او در سال‌های ترور و جنگ داخلی، جان لاک نوجوان شاهد مراسم گردن زدن پادشاه خودکامه توسط نمایندگان پارلمان در مقابل کاخ بوده است. مورخین چنین گفته‌اند که این واقعه برای این دو اندیشمند بیشتر از هر نیروی دیگری در بسط و گسترش افکار لیبرال و آزادیخواهانه نقش ایفا کرده است و موج گریزناپذیر تنفر از خشونت و ترور را در نوشته‌هایشان نمودار ساخته است.

در این نامه آمده است: در حکومت، آزادی کامل گفت‌وگو در تمامی اسلوب‌هایش -گفتاری، نوشتاری و چاپی- خویشاوند سببی و در حقیقت اولین پیش نیاز «نیک بودن» است از برای اینکه اولین شرط بینش[آگاهی] مردم، پسند و توسعه فکری را شامل می‌شود. هر آنچه باقی می‌ماند در مکان ثانوی قرار می‌گیرد. آن حالت از حکومت «نیک» است که درجه امنیتش را به‌خاطر مالکیت [آزادی کامل گفت‌وگو] موجب شود.بنابراین حکومت‌های ترکیبی، یا آنهایی که چندین نیروی متقارن را در رژیم برپا کرده‌اند، که گاه در کشمکش با هم به‌سر می‌برند و هیچگاه عقاید و علایق کاملا مشابهی ندارند و هر کدام‌شان علاقه‌مند به حمایت کردن از عقاید و نمایش عقایدی هستند که طرف مقابل نمی‌پسندد، به حالات ساده حاکمیت به‌طور کلی ارجحیت دارند، یا بر آنهایی ارجحیت دارند که یک قدرت افضل (هرچند هم که وابسته به اکثریت باشد) را فرای مابقی بنا نهاده‌اند و از آن جهت قادر هستند و احتمالا مستعدند، تمامی نوشتارها و گفتارهایی که با اهداف آنها مخالفند را مورد نکوهش قرار دهند.

هجدهم مارس یکهزار و هشتصد و چهل، جی. اس. میل