«فارن پالیسی» بررسی کرد
کلید موفقیت احیای برجام
از یکسو، ایران به سرعت در حال نزدیک شدن به نقطه غیرقابل بازگشت در برنامه هستهای است که پس از آن بازگشت به توافق هیچ دستاوردی برای ایالات متحده به دلیل عدم دستیابی به مفاد اساسی آن وجود ندارد.از سوی دیگر تهران در حال رسیدن به این نتیجه است که دولت ایالات متحده در حال درجا زدن است و لغو تحریمهای اقتصادی بعید به نظر میرسد.در نتیجه آنها اصراری در احیای برجام ندارند.
یکی از عواملی که مانع پیشروی در این مسیر است، نحوه پرداختن به نقش ایران در منطقه است.ایالات متحده و ایران باید راهی بیابند که پرداختن به این موضوع، تهدیدی برای پیشرفت در مذاکرات دشوار هستهای نباشد.اصرار برای بحث بر سر موضوعات منطقهای چون نقش ایران در سوریه و عراق، حمایت از حزبالله لبنان، پایان جنگ در یمن و امنیت دریایی در منطقه خلیج فارس به عنوان بخشی از مذاکرات هستهای، خطری در مسیر تلاشهای دیپلماتیک برای حل برخی از این مسائل در صورت متوقف شدن مذاکرات هستهای است.
اکنون، اختلاف نظرها در باب مسائل منطقهای باعث کند شدن پیشرفت مذاکرات هستهای است و عدم دستیابی به توافق هستهای به بدتر شدن امنیت منطقه خواهد انجامید.در چنین شرایطی، شکست در مسیر مذاکرات به همراه ادامه فشارهای اقتصادی بیشتر بر ایران و خرابکاری در تاسیسات هستهای دنبال خواهد شد.از سوی دیگر ایران به احتمال زیاد با درگیر شدن بیشتر در منازعات لبنان، سوریه و عراق و همچنین تحرکاتی در تاسیسات نفتی عربستان سعودی یا در حمل و نقل دریای آزاد، واکنش نشان خواهد داد.
اگر دولت بایدن مصمم است از درگیریهای پرهزینه در خاورمیانه پرهیز کند باید رویکرد خود را در راستای حذف مانع بزرگ مذاکرات هستهای و کمک به امنیت منطقه در شرایطی که ایالات متحده به دنبال کاهش تعهدات نظامی خود در منطقه است، تغییر دهد.این دو موضوع باید از یکدیگر جدا شده و در جستوجوی راه جداگانهای برای بحران منطقهای بود.
ایالات متحده مدتی است بر این امر پافشاری دارد که بازگشتش به برجام منوط به موافقت ایران برای مذاکره درباره سیاستهای منطقهایست؛ این موضعی نبود که از آغاز مذاکرات هستهای در سال ۲۰۱۱ دنبال میشد.این در حالی است که ایران برای انجام مذاکرات گستردهتر، اعلام آمادگی کرده بود اما ایالات متحده تاکید داشت که بر سر موضوع هستهای تمرکز وجود داشته باشد تا روند رسیدن به توافق تسریع شود.وضعیت ایالات متحده پس از امضای برجام تغییر کرد و دولت اوباما به دلیل عدم تاکید بر عقبنشینی ایران از سیاستهایش در لبنان، سوریه، عراق و یمن مورد انتقاد قرار گرفت.
توافق هستهای در سطح داخلی و از سوی متحدان منطقهای ایالات متحده به دلیل اعطای منابع و فضای بیشتر به ایران برای گسترش نفوذ منطقهای مورد انتقاد قرار گرفت.گرچه شواهد اندکی برای اثبات این ارتباط وجود داشت اما نقدها به نقض آشکار برجام بدل شد و دولت بایدن در صورت بازگشت به توافق باید آن را برطرف کند.واشنگتن بر این باور است که هرچیزی کمتر از این، به معنای اعطای امتیازی به تهران است.
از سوی دیگر ایران ادعای تشدید سیاستهای تجاوزکارانه پس از امضای برجام را رد کرده و حاضر نیست در باب موضوعی که طی مذاکرات هستهای مطرح نبوده، بحث کند.این کشور تمرکز بر مسائل منطقهای را محصول لابی موفقیت آمیز رقبای منطقهای خود میداند که درصدد تضعیف توافق هستهای ایران هستند.اینکه ایران به انگیزههای واشنگتن بهشدت بیاعتماد است، به این مسیر کمکی نمیکند.
رهبر ایران به تازگی درخواست آمریکا برای بازگشت به برجام با هدف انجام مذاکرات درباره مسائل منطقهای را رد کرده و گفته که ایالات متحده از این موضوع برای عقبنشینی از توافق هستهای استفاده میکند.او افزود که ایران، مداخله خارجی درباره منافع امنیت ملی خود را نمیپذیرد.
رهبران ایران همواره به سابقه ابتکارات و تماسها با ایالات متحده در منطقهای که از بین رفته، اشاره میکنند.ایران در خارج کردن طالبان از افغانستان در سال ۲۰۰۱ با ایالات متحده و سپس ایجاد نظم جدید در کنفرانس بن همکاری کرد، اما بلافاصله به عنوان یکی از اعضا «محور شرارت» خوانده شد.دو سال بعد نیز، دولت جورج دبلیو بوش، پیشنهاد محمد خاتمی، رئیسجمهور وقت ایران برای بحث درباره مسائل منطقه را رد کرد.تهران بر این باور است که آنچه ایالات متحده به دنبال آن است، نه امنیت منطقهای بلکه تضعیف ایران و تغییر رژیم است.پس از خروج یکجانبه از توافق هستهای ۲۰۱۵، ایالات متحده به سختی میتواند بر بیاعتمادی عمیق ایجاد شده در تهران فائقآید.
با این وجود، تهران به این نتیجه رسیده که پیشرفت در مذاکرات هستهای در نهایت به امنیت منطقهای نیاز دارد اما نه به عنوان بخشی از برجام یا در پی مذاکره با ایالات متحده آمریکا.ایران در پی آن است که در باب مسائل منطقهای، بهطور مستقیم با همسایگان خود مذاکره کند.این کشور بهطور مرتب خواستار حل مسائل منطقهای تحت حمایت سازمان ملل شده و از دبیرکل این سازمان تقاضا کرده است که ابتکار را در دست گیرد.حسن روحانی، رئیسجمهور وقت ایران نیز در سال ۲۰۱۹ طرح صلح هرمز را مطرح و کشورهای خلیج فارس را به گفتوگوی امنیتی دعوت کرد.او همچنین در آخرین ماههای ریاستجمهوری خود، گفتوگوی امنیتی را با عربستان در عراق آغاز کرد.ایران و عربستان سعودی در سه دور مذاکره درباره آتش بس در یمن، پایان حملات پهپادی به تاسیسات سعودی و یافتن مسیری برای عادیسازی روابط با یکدیگر دیدار کردند؛ هر دو طرف گفتوگوی خود را مثبت ارزیابی کردند.این مذاکرات زمینهسازکنفرانس امنیتی منطقهای بغداد در ماه گذشته بود که سران چندین کشور را گرد هم آورد.در پایان، ایران و عربستان سعودی اعلام کردند که دور چهارم مذاکرات را اواخر ماه جاری انجام خواهند داد.گرچه عربستان به تشویق ایالات متحده و ادامه حمایت نظامی آن نیاز دارد، اما برای پیشبرد مذاکرات، دخالت مستقیم آمریکا ضرورتی ندارد.
متحدان ایالات متحده پیش از این به این نتیجه رسیدند که واشنگتن قادر به پرداختن به نقش منطقهای ایران در چارچوب مذاکرات هستهای نیست و شکنندگی مذاکرات هستهای به این معناست که هیچ برنامهای برای مهار نفوذ ایران وجود ندارد.درست به همین دلیل است که بر خلاف سال ۲۰۱۵، متحدان ایالات متحده پیش از به نتیجه رسیدن مذاکرات هستهای، با ایران وارد گفتوگو شدند.در این میان آنچه آنها در جستوجوی آن هستند، حمایت ایالات متحده از ابتکارات دیپلماتیک خود و تضمین امنیت آینده است.
واشنگتن درست فکر میکند که تغییر موضعاش از سوی ایران به عنوان یک امتیاز تلقی میشود اما ایده اشتباهی است اگر از ایران بخواهد در قبال آن یکی از خطوط قرمز خود را کنار بگذارد.علاوه بر آن، واشنگتن نیازی به ارائه درخواست رسمی برای تغییر موضع منطقهای ایران ندارد اما باید اصرار کمتری بر مذاکرات در این حوزه به عنوان پیش شرط مذاکرات هستهای داشته باشد.ایالات متحده همچنین میتواند مشوقهایی همچون حذف برخی تحریمها برای مذاکره مستقیم ایران با همسایگان خود ارائه دهد.ایالات متحده به جای تاکید بر وارد کردن مباحث امنیت منطقهای در مذاکرات هستهای، باید مذاکرات امنیت منطقهای را تشویق و اجازه دهد که این مذاکرات همزمان با مذاکرات هستهای راه خود را باز کند. در این راستا این کشور باید عربستان سعودی و دیگر بازیگران منطقهای را ترغیب کند تا نشست بغداد را به بستری برای مذاکره در باب امنیت منطقه بدل سازند.این فرآیند میتواند از سوی سازمان ملل متحد رهبری شود چرا که بنا به قطعنامه ۵۹۸ در سال ۱۹۸۷ که بر جنگ ایران و عراق نقطه پایان گذاشت، این سازمان ماموریت دارد که قطعنامههای مربوط به مسائل امنیتی خاورمیانه را رهبری کند. این قطعنامه با حمایت گسترده بینالمللی از جمله ایران، عربستان سعودی و دیگر بازیگران منتفع خاورمیانه به تصویب رسید.ایالات متحده باید از این روند حمایت کند و هنگامی که پیشرفت کافی حاصل شد، میتواند به آن بپیوندد.یک فرآیند تحت رهبری سازمان ملل متحد بیش از مذاکرات برجام میتواند در مسائل امنیتی منطقه پیشرفت داشته باشد و با پرداختن به مسائل منطقهای در یک مجمع جداگانه، ایالات متحده مانع بزرگی را از سر راه مذاکرات هستهای بر خواهد داشت.