با این همه، تلاش‌ها تا این لحظه جهت دستیابی به یک توافق برای احیای برجام، شکست خورده‌اند. امری که عملا آینده و سرنوشت توافق هسته‌ای برجام را در وضعیت نامشخصی قرار داده است. مساله‌ای که بسیاری از ناظران و تحلیلگران را در مورد مرگ توافق برجام، تا حدی نگران کرده است.  کشور‌های عرب حاشیه خلیج‌‌فارس در جریان مذاکرات هسته‌ای ایران، از قدرت تاثیرگذاری قابل‌توجهی برخوردارند. با این همه، این دسته از کشورها، هیچ موضع هماهنگی در مورد مساله هسته‌ای ایران ندارند و هنوز اتحادی میان آنها در مورد اینکه آیا باید از احیای برجام حمایت کنند یا خیر، وجود ندارد.  در وهله نخست به‌دلایل اقتصادی و امنیتی، رهبران کویت، عمان، قطر و همچنین شیخ‌نشین دبی، از همان زمان انعقاد توافق اولیه برجام در دوران ریاست جمهوری «باراک اوباما»، از آن حمایت کردند و آن را موجب ایجاد صلح و ثبات بیشتر ارزیابی می‌کردند. آنها همواره بر این مساله تاکید داشته‌اند که توافق هسته‌ای ایران، واقع‌بینانه‌ترین راه‌حل را جهت تنش‌زدایی با ایران و نظارت بر برنامه هسته‌ای این کشور ارائه می‌کند و باید از آن قویا حمایت کرد.  با این حال، شیخ‌نشین ابوظبی، بحرین و عربستان، نگرانی‌های زیادی در مورد احیای توافق برجام دارند و مدعی هستند که تحقق این مساله موجب خواهد شد تا قدرت و نفوذ منطقه‌ای و بین‌المللی ایران، افزایش قابل‌توجهی یابد و این کشور به زعم آنها، رفتار‌های تهاجمی بیشتری را از خود نشان خواهد داد.  این دسته از کشور‌ها که لابی‌های گسترده‌ای را با دولت «ترامپ» جهت اعمال «فشار حداکثری» به تهران انجام دادند، از این وحشت دارند که ادغام مجدد ایران در اقتصاد جهانی بتواند تهران را در پیگیری برنامه موشکی خود و همچنین توسعه نفوذ منطقه‌ای و بین‌المللی‌اش قدرتمند‌تر کند و عملا دایره قدرت و نفوذ آنها را بیش از پیش محدود سازد.  فارغ از این گزاره و اختلافات و همچنین آینده نامعلوم احیای توافق برجام، کشور‌های عرب حاشیه خلیج‌‌فارس، گرایش و تمایلی عمومی جهت انجام گفت‌وگو با ایران دارند. کویت، عمان و قطر، مدت‌هاست که گفت‌وگوهای جدی و مهمی را با تهران در موضوعات مختلف داشته‌اند. مقام‌های ایرانی نیز هر زمان که به‌دنبال بهبود روابط خود با کشور‌های عرب حاشیه خلیج‌‌فارس هستند، به این کشور‌ها سفر می‌کنند.  حتی در میان ضدایرانی‌ترین کشور‌های عرب حاشیه خلیج‌‌فارس نیز، شاهد این نکته هستیم که آنها تا حدی، از رویکرد تعامل و گفت‌وگو با ایران استقبال می‌کنند. در ماه جولای سال ۲۰۱۹، دو هیات اماراتی در اوج تنش‌های کشور‌های منطقه با ایران، به تهران سفر و سعی کردند تا در جریان سفر خود، مسائل مهم و پردغدغه برای دو طرف را مورد بحث و رایزنی قرار دهند و در عین حال، تا حدی از شدت تنش‌های کشور‌های عرب حاشیه خلیج‌‌فارس با ایران نیز بکاهند.

در ماه آوریل سال ۲۰۲۱ نیز، مقام‌های عربستان سعودی در بغداد، گفت‌وگوها با طرف ایرانی را آغاز کردند. این مذاکرات در همان ماهی انجام شدند که «محمد بن‌سلمان» ولیعهد عربستان‌سعودی در مصاحبه‌ای تاکید کرده بود که کشورش خواهان روابط خوب و مثبت با ایران است. در نهایت باید گفت، تمایلی رو به رشد و فزاینده جهت یافتن راه‌هایی برای مدیریت و مهار تنش‌های میان ایران و پادشاهی‌های عرب حاشیه خلیج‌‌فارس، در مقایسه با تشدید تنش‌ها میان دو طرف وجود دارد.

نقش منطقه‌ای ایالات‌متحده آمریکا

حمله به تاسیسات نفتی آرامکو در سپتامبر سال ۲۰۱۹، کشور‌های عرب حاشیه خلیج‌‌فارس را به تعامل بیشتر و بهتر با ایران سوق داد. این حمله نه تنها نشان داد که تا چه اندازه اقتصاد و امنیت عربستان سعودی در برابر حملات خارجی ضعیف و آسیب‌پذیر است، بلکه تا حد زیادی ناکارآمد بودن راهبرد فشار حداکثری دولت ترامپ در برابر راهبرد مقاومت حداکثری ایران را نیز به نمایش گذاشت و به دولت‌های عرب حاشیه خلیج‌‌فارس ثابت کرد که برای تامین امنیت خود نباید چشم به قدرت‌های خارجی داشته باشند.  اضافه بر این، کشور‌های عرب حاشیه خلیج‌‌فارس وقتی انفعال دولت ترامپ را در برابر حمله به تاسیسات نفتی آرامکو دیدند، بیش از پیش نسبت به دولت آمریکا بی‌اعتماد و دلسرد شدند. در این رابطه، «بلال شعب» رئیس موسسه مطالعات دفاعی و امنیتی خاورمیانه می‌گوید: «شوکه‌کننده است که آمریکا در آن زمان هیچ کاری انجام نداد. این مساله نه فقط سعودی‌ها، بلکه کل جهان را شوکه کرد.» بدون تردید پیروزی جو بایدن، رئیس‌جمهور جدید آمریکا در انتخابات نوامبر سال ۲۰۲۰ این کشور نیز بر شدت فشار‌ها به کشور‌های عرب حاشیه خلیج‌‌فارس جهت عادی‌سازی روابط‌شان با ایران و ازسرگیری گفت‌وگوهای دیپلماتیک با آن، افزود. این تصور میان دولت‌های عرب حاشیه خلیج‌‌فارس که دولت بایدن به نسبت دولت ترامپ، حمایت‌های به مراتب کمتری را از آنها انجام خواهد داد، نقش مهمی در ایجاد این پیش‌فرض برای آنها بازی کرد که آنها باید هر چه سریع‌تر روابط خود با تهران را توسعه دهند و تعامل و گفت‌وگو با آن را پیشه کنند.  این باور در میان دولت‌های عرب حاشیه خلیج‌‌فارس نیز به طور قوی وجود دارد که دولت بایدن در مقایسه با دولت ترامپ، غیرقابل اعتماد‌تر و غیرقابل تکیه‌تر است و بهترین راهکار، همان تعامل با تهران است.

متغیر «ابراهیم رئیسی»

در شرایط کنونی، صرف‌نظر از توجه به آینده مبهم توافق برجام، اگر سعودی‌ها و دیگران در منطقه به تعامل و گفت‌وگو با ایران بپردازند، این موضوع برای صلح و ثبات منطقه خاورمیانه، بسیار مثبت و مفید خواهد بود. در این راستا، انتخابات ریاست جمهوری اخیر ایران و پیروزی ابراهیم رئیسی در آن، اگرچه به زعم برخی کارشناسان و تحلیلگران می‌تواند به پیچیده‌تر شدن مذاکرات هسته‌ای وین منجر شود، با این حال، این‌طور به‌نظر می‌رسد که این مساله می‌تواند روند گفت‌وگوهای ایران و عربستان را با پیشرفت‌های بیشتری همراه سازد.  شاید در این نقطه این سوال پیش آید که چطور این مساله ممکن است؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت که رئیس‌جمهور جدید ایران، روابط نزدیکی با رهبر معظم انقلاب اسلامی و همچنین نهاد‌های مهمی نظیر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دارد. در این راستا، کشور‌های عرب حاشیه خلیج‌‌فارس در گفت‌وگو با ایران می‌توانند با اطمینان بیشتری مذاکره کنند و در این رابطه موضع دولت رئیسی نیز قوی‌تر است.  درست به همین دلیل است که به‌زعم بسیاری از ناظران و تحلیلگران مسائل خاورمیانه، کشور‌های عرب حاشیه خلیج‌‌فارس، انتخاب ابراهیم ‌رئیسی به ریاست جمهوری  ایران را امری مثبت و سازنده در نظر می‌گیرد.  در این شرایط، سعودی‌ها نیز کاملا به این جمع‌بندی رسیده‌اند که صحبت نکردن و عدم‌تعامل با ایران، فضایی امن‌تر برای آنها به‌وجود نخواهد آورد. از این‌رو، آنها نیز در هرگونه تعامل با تهران، از خواسته‌های حداکثری خود دست می‌کشند و عملا رویکرد واقع‌بینانه‌تری را در قبال این کشور اتخاذ می‌کنند.  بدون تردید، اتخاذ دیپلماسی قادر نخواهد بود که کلیه مشکلات خاورمیانه را به نحو معجزه‌آسایی حل کند. به‌عنوان مثال در روابط ایران و عربستان، محدودیت‌ها و مشکلاتی نیز وجود دارند که بر سرعت روابط و تعاملات دوطرف، تاثیرات قابل‌توجهی از خود برجا می‌گذارند. نباید فراموش کرد که تهران و ریاض، مشکلات فراوان و پیچیده‌ای با یکدیگر دارند. با این حال، تعامل میان دو قدرت برتر منطقه خاورمیانه، می‌تواند ثبات بیشتری را برای این منطقه (آن هم در شرایطی که خاورمیانه در بی‌ثبات‌ترین وضعیت خود به سر می‌برد) به ارمغان آورد.»