تحلیل رضا نصری از پالسهای مثبت آمریکا به برجام
او افزود: اینکه دولت آمریکا رسما اعلام کند قطعنامه ۲۲۳۱ پابرجاست و قطعنامههای تحریمی قبلی شورای امنیت همچنان ملغی است فقط یک اقدام نمایشی نیست و واقعا تاثیر«حقوقی» و سیاسی دارد. به بیان دیگر، موضع اخیر دولت بایدن در نامهاش به شورای امنیت پذیرش این حقیقت است که فرمانهای اجرایی ترامپ ناقض قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت بوده و- دستکم از منظر حقوق بینالملل- فاقد وجاهت قانونی است. یعنی، قاعدتا اذعان به این حقیقت است که این فرمانها با شعار چندجانبهگرایی و قانونمداری دولت بایدن و حقوق بینالملل سازگار نیست و باید در نهایت لغو شود. در همین راستا، وقتی یک دولت- ولو در کلام- اصل را بر چندجانبهگرایی و تبعیت از تصمیمات نهادهای بینالمللی میگذارد، طبیعتا از آن پس برایش دشوار خواهد بود نیروهای دریایی خود را برای اجرای تحریمهای یکجانبه دولت قبل به شکار نفتکشهای ایرانی به آبهای آزاد اعزام کند.
این کارشناس ارشد مسائل بینالملل در ادامه اظهار کرد: همچنین، پذیرش دعوت اروپا به انجام گفتوگوهای برجامی با ایران نیز فقط یک اقدام نمادین نیست، بلکه واقعا میتواند سرآغاز یک فرآیند جدید برای احیای توافق هستهای باشد. وی افزود: در واقع، اگر تاکنون پیامها میان ایران و آمریکا بر سر موضوع با اهمیت برجام غالبا با ایما و اشاره در فضای عمومی یا در شبکههای اجتماعی رد و بدل میشد، گفتوگوی مستقیم میان این دو کشور میتواند به تدوین یک نقشه راه برای هماهنگسازی اقدامات و خروج از انسداد منتهی شود. پس مشکل این اقدامات «نمادین» بودن یا موثر بودن آنها نیست. مشکل اینجاست که پیش از مبادرت به گفتوگو با آمریکا، ایران باید ابتدا از صلابت و سلامت فرآیند اطمینان حاصل کند.
رضا نصری در پاسخ به این سوال که ایران در پاسخ به این اقدامات بر سه موضوع تعهد، اقدام و جلسه به ترتیب تاکید کرده است، روند عملی اجرای این سه موضوع چگونه است؟ و آیا اقدامات صورت گرفته میتواند زمینهساز برای آغاز مذاکرات بین دو کشور در راستای اجرای برجام براساس اصل استراتژی اقدام در برابر اقدام باشد و اقدام ایران در پاسخ به این اقدامات چه میتواند باشد؟ خاطرنشان کرد: دولت بایدن اینگونه وانمود میکند که با پذیرش دعوت به گفتوگو با ایران و متعاقبا ملغی دانستن قطعنامههای تحریمی شورای امنیت و لغو محدودیتهای دیپلماتهای ایرانی یک «مومنتوم» یا فضای سیاسی ایجاد کرده تا طی آن معضل «اول آمریکا یا اول ایران» را حلوفصل کند. این ادعا شاید درست باشد، شاید هم نباشد.
در واقع، یکی از ملاحظات ایران این است که اگر بیگدار وارد مذاکره با آمریکا شود، چه بسا شکست احتمالی مذاکرات به ایجاد اجماع علیه ایران، آغاز فرآیند بازگرداندن تحریمهای بینالمللی و تشدید فشار به کشور منتهی شود. به بیان دیگر، ایران باید ابتدا اطمینان حاصل کند که این گفتوگوها پیشاپیش به منظور «شکست» طراحی نشده باشد! به همین خاطر هم فرمول خود را روی میز قرار داده است. این کارشناس ارشد مسائل بینالملل تاکید کرد: در روابط بینالملل مقولهای به اسم «تله رامبویه» (Trap of Rambouillet) شهرت دارد. ظهور آن نیز به مذاکرات صلح یوگسلاوی در اواخر دهه ۱۹۹۰ میلادی برمیگردد. در مذاکرات صلح یوگسلاوی در قصر «رامبویه» در فرانسه، آمریکاییها بندی را در متن قرارداد صلح پیشنهاد کردند که میدانستند طرف مقابل قطعا آن را رد خواهد کرد تا عدم پذیرش آن نهایتا به بهانهای برای اقدامات قهریه بعدی مبدل شود! در واقع، شکست مذاکرات پیشاپیش در فرآیند آن پیشبینی و تعبیه شده بود. حال، با توجه به سوابق آمریکا در قضیه برجام و بهانهتراشیهای مکرر آنها در مورد برنامه موشکی و توان نظامی ایران، به نظر میرسد مهمترین ملاحظه ایران در پرهیز از مذاکره مستقیم با آمریکا- جدا از ملاحظات اصولی- عدم اعتماد به «سلامت فرآیند» باشد. به همین خاطر نیز ایران همواره بر فرمولهای پیشنهادی خود- از جمله فرمول فوق- تاکید دارد. نصری گفت: در واقع، شاید اگر بنا بر یافتن یک راهحل عادلانه باشد، ابتدا لازم باشد دولت بایدن و اروپا در وهله اول نسبت به سلامت فرآیند مذاکراتی و پارامترهای مشخص آن تضمینهایی به ایران ارائه دهند. از آن پس، احتمالا مانع کمتری برای گفتوگو وجود خواهد داشت و میشود روند حلوفصل مسائل را کلید زد.