تحلیل مقام ارشد سابق آمریکایی از روابط ایران وچین
این موضوع مانند یک توفان ژئوپلیتیک در واشنگتن بود، زیرا نشان دهنده همکاری یک رقیب رو به رشد آمریکا در آسیا یعنی چین و دشمن دیرینه واشنگتن در خاورمیانه یعنی ایران برای تهدید موقعیت غالب ایالات متحده در خاورمیانه است. این توافقنامه به طرز جنجالیای وعده میدهد که در ازای عرضه منظم نفت ایران به چین، حضور عظیم چینیها را در روند توسعه اقتصادی ایران شاهد خواهیم بود.»در ایران و چین، واکنشهای منفی به این توافقنامه مطرح شد. منتقدان حسن روحانی، رئیسجمهور ایران، این موافقتنامه را معاهده جدید ترکمانچای نامیدند، توافقنامه مشهوری که در سال ۱۸۲۸ امضا شد. در قالب این موافقتنامه، ایران تضعیف شده بخش اعظم قفقاز جنوبی را به امپراتوری روسیه واگذار کرد. در پکن، سخنگوی دولت که به جای پرداختن به انتقادهای واشنگتن در مورد بودجه این موافقتنامه صحبت میکرد، اصرار داشت که ایران فقط یکی از کشورهایی است که چین با آنها روابط دوستانه عادی را توسعه میدهد. وی ادعا کرد که اطلاعات بیشتری درباره این توافق گزارش نشده است. فرازوفرودهای تهران و پکن در روابطشان نشان میدهد که این دو با آغوش باز روابط با طرف مقابل را نپذیرفتهاند. در عوض، این موضوع معضلاتی را که چین و ایران برای برقراری روابط نزدیکتر با آن روبهرو هستند، آشکار میکند. مهم اینکه، مقامات واشنگتن میتوانند از این معضلات به نفع آمریکا استفاده کنند.در سالهای اخیر، در حالی که ایالات متحده درگیر منازعات غیرقابل کنترل در خاورمیانه شده بود، چین بیسر و صدا فعالیتهای اقتصادی، دیپلماتیک و حتی نظامی خود را در منطقه گسترش داد. انگیزههای پکن ساده، اما متنوع است: چین به دنبال پیشبرد منافع خود، مانند رفع نیاز مبرم به واردات انرژی و پیدا کردن مقصدی برای سرمایههای اضافی و نیروی کارش است. در عمل، شی جین پینگ، رئیسجمهور این کشور سعی در پیشبرد ابتکار عمل کمربند و جاده دارد که با هدف تغییر شکل توپوگرافیهای اقتصادی منطقهای به نفع چین صورت میگیرد. از سوی دیگر، مقامات پکن قصد دارند با تلاش آمریکا برای مهار این طرح مقابله کنند. به طور خلاصه، چین در تلاش است تا خود را در نگاه جهانیان و مردم خود به عنوان یک قدرت بزرگ نشان دهد که قادر به رقابت با ایالات متحده است.با این حال، رهبران چینی میدانند که تعداد کمی از قدرتهای بزرگ از ماجراهای خاورمیانه صدمه دیدهاند و بقیه همچنان قدرتمند در صحنه حضور دارند. همچنین مقامات پکن اطلاع دارند که برای پیشبرد اهدافشان با مجموعهای از موانع قابل توجه روبهرو هستند. به طور مثال، شکافهای عمیق سیاسی منطقه، اجتناب از مشارکت در بسیاری از درگیریها را برای خارجیها دشوار میکند. این موضوع یک خطر برای چین در بر دارد، زیرا پکن قصد دارد که از دوستی با همه طرفها در منطقه از جمله ایران، اسرائیل و کشورهای عربی به طور یکسان بهره ببرد تا ضمن به حداقل رساندن تعهدات خود از مزایای تعامل منطقهایاش حداکثر استفاده را ببرد، اما در واقعیت، اعمال این طرح از سوی پکن آسان نخواهد بود.به یاد داشته باشید که توافق چین و ایران تقریبا همزمان با مجمع همکاری چین و اعراب منعقد شد. مجمع همکاری مورد بحث اوایل این ماه برگزار شد و صدور اعلامیههای بیشماری مبنی بر دوستی چین با رقبای عرب ایران را به دنبال داشت.موضوع حیرتانگیزتر، نقش برجستهای است که ایالات متحده در منطقه ایفا میکند. اتفاقی که طی آن چین از منافع سرمایهگذاریهای اقتصادیاش سود میبرد؛ بدون اینکه واشنگتن بتواند امنیت کافی برای سرمایه خود و شهروندان مستقر در منطقه فراهم کند. همچنین پکن بر اساس دیپلماسی «گرگ مبارز» به نبردهای خود با واشنگتن ادامه میدهد. در همین راستا تا کنون چین تصمیم گرفته است که در خاورمیانه به اقدامات تحریکآمیز دست نزند. به طور مثال اقدامات دیپلماتیک انگشت شماری را در راستای حمایت از ایران در مقابل تحریمهای ثانویه آمریکا سامان داده است. بنابراین، در حالی که چین به دنبال دستیابی به منافع استراتژیک در خاورمیانه است، این کار را بی سر و صدا انجام میدهد، نقش خود را در منطقه تقویت میکند و بدون هیاهو واشنگتن را به چالش میکشد.ایران، اصلیترین شریک منطقهای چین با مشکلات خاص خود روبهرو است. تهران از «فشار حداکثری» آمریکا رنج میبرد و هماکنون به دوست نیاز دارد، به هر دوستی که بتواند آن را بیابد. چین، کشوری است که ثروت و قدرت کافی برای حمایت از ایران دارد. از سوی دیگر، پکن به تجدیدنظرطلبی ایران برای به چالش کشیدن نقش ایالات متحده در نظم بینالمللی تمایل دارد. بنابراین به نظر میرسد پکن و تهران میتوانند بهترین همکاری را با یکدیگر داشته باشند.با این حال، تاریخ ایران، مردمانش را نسبت به قدرتهای خارجی مشکوک کرده است. به این ترتیب، خرید نفت ایران توسط چین و ایجاد مشکل برای تولیدکنندگان داخلی ایرانی به واسطه واردات کم هزینه از چین، باعث شده است که شاهد موانعی بر سر گسترش روابط دو کشور باشیم.موانعی که بر سر راه گسترش روابط چین و ایران وجود دارد، فرصتی برای آمریکا به شمار میرود که نگران مشارکت بین پکن و تهران است. ایالاتمتحده باید در هر فرصتی به تشدید معضلات پیشروی دو کشور بپردازد. به عنوان مثال، باید تأکید کرد که وابستگی ایران به چین علاوه بر اینکه هزینهبر است، یک انتخاب سیاسی است و اگر تهران مایل به سازش در مورد جاهطلبیهای هستهای و سیاستهای منطقهایاش باشد، درهای جامعه بینالمللی به رویش باز است. همچنین، واشنگتن باید به گسترش روابط با شرکای منطقهای بپردازد، کشورهایی که ممکن است در صورت غفلت آمریکا به سمت گسترش روابط با پکن گام بردارند و آمریکا را در مقابله با چین تنها بگذارند. به ویژه آمریکا به کمک آنها برای مهار چین وقتی که به ایران سلاح میفروشد یا در آن سرمایهگذاری میکند، نیاز دارد.اشتباه نکنید، روابط چین و ایران از دیرباز برای هر دو کشور مهم بوده است. به عنوان مثال پکن در پیشرفتهای هستهای و موشکی ایران نقش داشته است. چه در قالب توافقنامههای مشارکت رسمی و چه به سادگی و بر اثر همکاریهای موقت. به احتمال زیاد در سالهای آینده روابط چین و ایران بیشتر هم میشود، زیرا پکن سعی دارد قدرت را از غربیها بگیرد و خودش در عرصه بینالملل عرض اندام کند. ایران نیز در تلاش است خود را در مقابل اثرات ناتوانکننده قدرت آمریکا مصون و تقویت کند. بنابراین، شرایط به نحوی است که افزایش همکاریهای ایران و چین قابل پیشبینی است. اگرچه تعمیق روابط ایران و چین ممکن است اجتنابناپذیر باشد، اما آیا ایالاتمتحده اجازه می دهد این کار برای تهران یا پکن به آسانی انجام شود؟