استراتژی ایران در عقبنشینی از تعهدات هستهای
ایران در واکنش به تحریمها بر فروش نفت تاکید کرده و نشان داده که میتواند خلیجفارس و بهطور خاص تنگههرمز را برای همه کاربران ناامن کند و در حقیقت، نشان داده است که میتواند صدمات سنگینی به اقتصاد جهانی وارد کند. این جنبه از استراتژی ایران با اظهارات مقامات این کشور مبنی بر اینکه اگر نتوانند نفت خود را صادر کنند، به هیچ کشور دیگری در منطقه هم اجازه این کار را نخواهند داد، همخوانی دارد. توقیف نفتکش بریتانیایی از جمله اتفاقاتی بود که به این هدف کمک کرد.
یکی دیگر از اقدامات ایران در مقابله با استراتژی اعمال فشار حداکثری، کاهش تدریجی تعهدات تحت برجام است که جدیدترین اقدام ایران در این زمینه تزریق گاز به سانتریفیوژها در فردو بوده است. با این حال، ایران همه اقدامات مرتبط با برنامه هستهای را تحت نظارت آژانس انرژی اتمی انجام داده و به علاوه، تاکید کرده است که این اقدامات برگشتپذیر هستند و نشانه تمایلش به خروج از برجام نیست و صرفا با هدف متقاعد کردن اروپاییها به تلاش بیشتر برای کاهش فشار اقتصادی بر ایران و تحت فشار گذاشتن ایالاتمتحده برای لغو تحریمهای اقتصادی صورت گرفته است. ایران همچنین بارها تاکید کرده که درها به روی دیپلماسی باز است و به گفته سران ایران، تنها لازم است آمریکا تمایل خود به لغو یا دستکم تعدیل تحریمهای فلجکننده را نشان دهد. برخی از مفسران ایرانی حتی گفتهاند که ایران احتمالا در مواجهه با خودداری آمریکا از لغو تحریمها، از پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای(انپیتی) خارج خواهد شد. استراتژی ایران برای ترساندن ایالاتمتحده و اروپا و ترغیب آنها به پایان دادن به تحریمهای اقتصادی در ازای بازگشت کامل به تعهدات هستهای تا کنون نتیجهای در بر نداشته و دلیل آن هم واضح است. هیچیک از اقدامات ایران تا اینجای کار تهدیدی جدی برای ایالاتمتحده یا اروپا ایجاد نکردهاند، اما میتوانند ضرر سنگینی برای ایران بهدنبال داشته باشند. برای نمونه، اگرچه ایران در تئوری میتواند برای مدت کوتاهی تنگه هرمز را ببندد، اما چنین اقدامی آن را در معرض حمله تلافیجویانه نظامی ایالاتمتحده و شاید حتی اروپا قرار دهد. چنین اقدامی همچنین سبب میشود معدود طرفهای تجاری ایران از جمله چین و روسیه با آن درگیر شوند. عقبنشینی ایران از تعهدات هستهای هم آنقدر نگرانکننده نیست که باعث تغییر رفتار آمریکا و اروپا شود. بهرغم همه سروصداهای دو دهه اخیر درباره توانایی ایران در تولید سلاح هستهای در مدت زمانی نسبتا کوتاه، ایران واقعا شرایط چنین اقدامی را ندارد. اگر نگرانی از چنین تهدیدی جدی بود، بیشک تاکنون تاسیسات هستهای ایران هدف نوعی حمله نظامی پیشگیرانه قرار گرفته بود. عقبنشینی ایران از تعهدات هستهای صرفا موضع سیاستمداران جنگ طلب در آمریکا و اروپا را قدرتمند میکند و بازیگران خاورمیانه را به سمت حمله پیشگیرانه سوق میدهد. چنین اقداماتی قطعا برای بازیگران غربی و خاورمیانه نیز هزینه زیادی در بر خواهد داشت و با خطر جنگی تمام عیار در منطقه همراه خواهد بود؛ اما بیشک، ایران در چنین جنگی بیشترین ضرر را متحمل خواهد شد. اما حتی اگر این بدترین سناریو تحقق نیابد، احتمال اینکه ایران با فشارهای بیشتری از جمله تحریمهای سازمان ملل متحد مواجه شود زیاد است. با توجه به اینکه احتمال موفقیت استراتژی کنونی ایران اندک است و این رویکرد مخاطرات زیادی در بر دارد، سوال این است که گزینه بعدی ایران چیست؟ با توجه به موضعگیری رهبر معظم ایران، درباره مذاکرات با واشنگتن و ماهیت چنددستگی سیاسی در داخل ایران و با توجه به عدم تمایل دولت ترامپ به تعدیل تحریمها بهعنوان پیششرط مذاکره، پیشنهاد گفتوگو بیفایده است. در چنین شرایطی ایران گزینههای حقیقی زیادی ندارد. با این حال، میتواند سیاستهایی را برای کاهش مخاطره فشار سیاسی و اقتصادی بیشتر به اجرا گذارد. اول اینکه تهران باید به بینتیجه بودن استراتژی فعلی خود در عقبنشینی از تعهدات هستهای و تهدید به خروج از انپیتی پی ببرد و نشان دهد که برخلاف ایالاتمتحده، به تعهدات خود احترام میگذارد. دوم، ایران میتواند با آزاد کردن زندانیهای اروپایی و آمریکایی حسن نیت خود را نشان دهد، چراکه این زندانیها بهعنوان ابزار چانهزنی ارزشی ندارند. سوم، آزادی فرهنگی و شکیبایی بیشتر در برابر مخالفان سیاسی است. سیاستهای فرهنگی ایران هزینه اقتصادی سنگینی برای این کشور داشته و به فرار سرمایه به امارات، ترکیه، اروپا، آمریکا و حتی کشورهایی همچون ارمنستان و گرجستان انجامیدهاند. نهایتا اینکه ایران باید دستورکار سیاست خارجی مثبتتر و واقعگرایانهتری اتخاذ کند؛ برای نمونه، میتواند منافع ملی ایران را در اولویت قرار دهد و از تلاش برای دستیابی به اهدافی غیرواقعی دست بردارد.