شیرین هانتر تحلیل کرد
دولتهای عربی شاخه زیتون ایران را بپذیرند
اما با توجه به خطرات ناشی از اوضاع کنونی، بازیگران منطقهای و بینالمللی باید کاهش تنش در خلیجفارس را تشویق کنند. هفته گذشته در مجمع عمومی سازمان ملل، امیدها برای شکست بنبست در روابط ایالاتمتحده و ایران بر باد رفت. توافق پیشنهادی توسط امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه به منظور برقراری مکالمه تلفنی بین حسن روحانی، رئیسجمهور ایران و دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا کارگر نشد.»
در ادامه این مطلب آمده است: «به گفته منابع ایرانی، ترامپ موافقت کرده بود در ازای گفتوگو با روحانی، حداقل در کلام قول لغو تحریمها را بدهد؛ اما ظاهرا بعد از آن نظر خود را تغییر داده و در توییتر نوشت که طرف ایرانی، خواستار تعلیق تحریمها قبل از شروع مذاکرات شده و وی گفته: «نه.»
روحانی با صدور بیانیهای گفت که ایران بیشتر بخشهای طرح فرانسه را پذیرفته، اما در پایان ایالاتمتحده آن موافقت نکرده است؛ صرفنظر از اینکه کدام یک از این روایات به حقیقت نزدیکتر است، هیچ مکالمهای میان این دو صورت نگرفت. در نتیجه به احتمال زیاد ایالاتمتحده در مسیر آنچه به اصطلاح استراتژی فشار حداکثری مینامد، به کار خود ادامه خواهد داد و ایران هم به آنچه به اصطلاح مقاومت حداکثری میخواند، به پیش میرود. ایران در مجمع عمومی سازمان ملل هم با رهبران اروپایی به هیچ نتیجهای نرسید. سه کشور مهم اروپایی ـ فرانسه، آلمان و انگلستان - در بیانیهای مشترک مسوولیت حملات ماه گذشته به دو سایت نفتی عربستان سعودی را به گردن تهران انداخته و خود را کاملا حامی ریاض و واشنگتن نشان دادند.
کورسوی کمرمقی از امید؟
با وجود کاستیها و عقبنشینیهای موجود در سطح بینالمللی برای خنثی کردن تنشهای ایران با ایالاتمتحده، اخیرا برخی فعالیتها در سطح منطقه اتفاق افتاده است که احتمالا نشانگر آب شدن یخ روابط ایران با عربستان سعودی و به تبع آن کشورهای عربی حوزه خلیجفارس است. اولین قدم توسط تهران برداشته شد؛ آن هم با معرفی برنامه نه چندان جدید خود برای همکاریهای منطقهای با هدف دستیابی به ثبات و تامین امنیت حملونقل بینالمللی در خلیجفارس و بهخصوص در تنگه هرمز. برنامه ایران همکاری بین هشت کشور منطقهای را شامل میشود؛ شش عضو شورای همکاری خلیجفارس به اضافه ایران و عراق. پیش از این روحانی گفته بود که ایران مایل است اقدامات غیردوستانه صورت گرفته در گذشته از سوی همسایگان عرب خود را فراموش کند.
کشورهای حوزه خلیجفارس هنوز رسما نسبت به این پیشنهاد اخیر ایران واکنش نشان ندادهاند. اما انور قرقاش، وزیر امورخارجه اماراتمتحدهعربی در مقالهای در روزنامه فایننشالتایمز در سیام سپتامبر شرایطی را حتی برای هرگونه مصالحه با تهران وضع کرد، چه رسد به همکاری با تهران. شرایط وی شامل خلع سلاح هستهای ایران ـ که قبلا انجام شده است ـ توقف ساخت موشکهای بالستیک و سایر موشکها و قطع حمایت از نایبان منطقهای برای احترام به حاکمیت سایر کشورها بود. علاوه بر این، قرقاش خواهان توافقی است که فراتر از توافق هستهای ۲۰۱۵ ایران (برنامه جامع اقدام مشترک یا برجام) بوده و کشورهای خلیجفارس را نیز وارد روند مذاکره کند. هیچ شانسی نیست که ایران وقتی همین درخواستها را از طرف ایالاتمتحده و اروپا رد کرده است، اجرای آنها را به خواست اماراتمتحدهعربی قبول کند. با وجود این، اینفهرست احتمالا فقط شروع بازی امارات است. با توجه به جلساتی که در اوایل سالجاری بین مقامات ایرانی و اماراتی برگزار شده، ابوظبی تمایلی به درگیری نظامی با تهران ندارد.
نرمش احتمالی در مواضع سعودیها؟
درحالیکه بهنظر میرسد، امارات بهرغم تلاشهای قبلی خود برای جلوگیری از درگیری نظامی با ایران، همچنان بر سر موضع سازشناپذیر خود است، اما نشانههای کمرنگی مبنی بر تمایل عربستان برای ورود به مذاکرات با ایران برای کاهش تنش دیده میشود. همین چندی پیش، عربستان سعودی در مورد بردن جنگ به داخل مرزهای ایران صحبت میکرد و در واقع در سال ۲۰۱۸ هم تلاش خود را برای ایجاد تحرکات طغیانگر در استان خوزستان ایران انجام داد. اما بهنظر میرسد پس از حملات اخیر به سایتهای نفتی، ریاض در پی یک راهحل سیاسی برای مشکلات خود با تهران است. مشکلات عربستان سعودی در یمن، عواقب قتل جمال خاشقجی و مهمتر از همه، حمله به تاسیسات نفتی عربستان تاثیر ناخوشایندی بر شرایط محمد بنسلمان ولیعهد سعودی داشته است. در حقیقت، سخنگوی وزارت امورخارجه ایران اذعان کرده که تهران پیامهایی از سمت ریاض دریافت کرده است.
با این حال عادل الجبیر، وزیر امورخارجه عربستان از طریق توییتر این ادعا را رد کرد. وی فقط این موضوع را تصدیق کرد که برخی از کشورهایی که روابط دوستانه با تهران و ریاض دارند، سعی در کاهش تنش بین دو کشور داشتهاند. این نوع موضعگیری از سوی عربستان سعودی کاملا قابل درک است، زیرا ریاض نمیخواهد این تصور را ایجاد کند که بازی نفوذ در منطقه را به تهران باخته است. در واقع، اگر قرار باشد در روابط عربستان سعودی با ایران نوعی خروج از بنبست وجود داشته باشد، هیچیک از طرفین نباید بهعنوان بازنده دیده شوند.
عراق بهعنوان میانجی
بهنظر میرسد عادل عبدالمهدی نخستوزیر عراق که اخیرا به ریاض سفر کرده است احتمالا به عنوان میانجی بین ایرانیان و سعودیها ظاهر شود. درحالیکه برخی دیگر از سیاستمداران مانند عمرانخان، نخستوزیر پاکستان ممکن است به این هدف علاقهمند باشند، اما عراق بهتر میتواند بهعنوان یک واسطه بالقوه بین دو کشور ظاهر شود که بخشی از این امر به این دلیل است که اسلامآباد خیلی به عربستان سعودی نزدیک است. عراق روابط خوبی با تهران دارد و بسیاری از جمعیت شیعه این کشور دوست دارند، ایران درگیر در امور منطقهای بماند تا بتواند وزنه موازنه دهندهای در مقابل دولتهای اهل سنت منطقه باشد. در همین حال، جمعیت سنی این کشور با سعودیها روابط خوبی دارند و دوست دارند پادشاهی عربستان با نفوذ ایران مقابله کند و از این طریق عراق را قادر به ایفای نقش مستقلتر در منطقه سازد. عراق در یک موقعیت ایدهآل به جای آنکه عرصه رقابت عربستان سعودی و ایران شود، میتواند به مکان همنشینی دو کشور تبدیل شود و بهعنوان الگویی برای سایر بخشهای خاورمیانه عمل کند.
با این حال، ناآرامیهای اخیر در بغداد و سایر شهرهای مهم عراق که همزمان شده با نزدیک شدن مراسم اربعین - که همه ساله تعداد زیادی از زائران ایرانی و دیگر شیعیان را برای عزاداری روز چهلم پس از شهادت امام حسین(ع) در قرن هفتم میلادی به عراق میآورد - میتواند تلاشهای میانجیگرانه عراق را عقیم بگذارد. واکنش اولیه ایران به این تغییر مواضع مثبت بوده است؛ برای مثال علی لاریجانی رئیس مجلس ایران گفته است که تهران از مذاکرات با عربستان سعودی استقبال میکند. ایران هم دلایل معتبری برای کاهش تنش با ریاض دارد. هرچند حملات ۱۴ سپتامبر به عربستان سعودی منجر به تحریک اقدام نظامی از سوی عربستان یا ایالاتمتحده نشد، هیچ تضمینی وجود ندارد که حوادث مشابه در آینده - خواه تهران مسوول آنها باشد یا نه - منجر به رویارویی نظامی نشود. خلاصه اینکه در این مقطع هم تهران و هم ریاض خطرات اوضاع فعلی و بزرگی ریسک آن را بهخوبی درک میکنند؛ بنابراین، ممکن است مایل به سازش باشند.
نقش بازیگران خارجی
با توجه به موقعیت ژئوپلیتیک خلیجفارس و علاقه شدید بازیگران خارج از منطقه به تحولات آن، بعید بهنظر میرسد ابتکارات منطقهای موفق شوند، مگر اینکه موافقت و همراهی بازیگران بزرگ را داشته باشند. روسیه پیش از این حمایت خود را از پیشنهاد ایران اعلام کرده بود. بعید است که چین هم به آن اعتراضی داشته باشد. با این حال، مهمترین بازیگر یعنی آمریکا، مطمئنا با آن مخالف است. قبل از این هم ایالاتمتحده ایده ایجاد نسخه عربی سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) را مجددا مطرح کرده بود. اسرائیل هم با هرگونه کاهش تنش میان ایران و کشورهای عربی حوزه خلیجفارس مخالفت خواهد کرد. از سال ۲۰۰۳ به این سو، استراتژی منطقهای اسرائیل مبتنی بر تشدید این تنشها و در نتیجه فراخواندن اعراب خلیجفارس به سمت خود است.
خلاصه با وجود بارقه امید در مورد کاهش تنش در خلیجفارس، هنوز موانع بزرگی بر سر راه است؛ اما با توجه به خطرات ناشی از شرایط فعلی، بازیگران منطقهای و بینالمللی باید کاهش تنش در خلیجفارس را تشویق کنند. این موضوع کاملا روشن شده است که دشمنی عربی-ایرانی، منبع اصلی دیگر تنش بزرگ در خاورمیانه یعنی مساله فلسطین را حلوفصل نمیکند. این تنش و دشمنی فقط میتواند به یک جنگ ویرانگر دیگر منجر شود. در مقابل، روند آشتی و مصالحه در خلیجفارس در صورت موفقیت میتواند به خنثیکردن تنش در منطقه شام نیز کمک کند.
ارسال نظر