هنوز سه فراکسیون هم تشکیل نشده بود؛ اما مشخص بود که این مجلس آقا ندارد. برخی از بزرگان تصور می‌کردند یک لیست را که ارائه کرده‌اند پس پیروز شده‌اند. مثلا لیست امید حدود ۱۸۰ نفر را شامل می‌شد؛ اما یکی از این افراد آقای علی لاریجانی بود، بنابراین مشخص بود که ایشان زیر بلیت آقای محمدرضا عارف قرار نمی‌گیرند. در آن زمان تنها به برد در برابر جناح مقابل فکر شد و اساسا برنامه‌ای برای پس از پایان انتخابات تعیین نشده بود. بنابراین تکلیف این مجلس از نظر من مشخص است.

او در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر اینکه با توجه به تجربه و درک شما از مناسبات سیاسی درون مجلس، آیا محمدرضا عارف در این چهارسال در حد و اندازه‌های یک پارلمانتاریست ظاهر شد، گفت: عارف در کسوت معاون آقای خاتمی و در کارهای اجرایی قطعا موفق‌تر بودند؛ چراکه به روندها و اصول‌ها آشنایی کامل دارند. اما حضور در مجلس مستلزم دارا بودن چند خصیصه است که نمی‌توان آنها را در وجود آقای عارف یافت. یکی از آنها لابی‌گری است که آقای عارف اصلا لابی را بلد نیست؛ چراکه فردی اخلاقی است. اگر در جایی لازم باشد تند و تهاجمی با فردی برخورد کند او چنین رفتاری انجام نمی‌دهد. بنابراین شخصیت عارف، رفتار پارلمانی آقای عارف را تحت تاثیر قرار می‌دهد. به نظر من آقای عارف از منظر اینکه در سال ۹۲ فداکاری کرد حق داشت در مجلس باشد؛ اما از نظر فعالیت در مجلس اولا باید توجه داشت که در این دوره، مجلس آقا نداشت؛ اگرچه حتی آقای عارف رئیس فراکسیون امید باشند. آقا به معنای بالا نشستن نیست. من همیشه گفته‌ام که ریاست در مجلس با ریاست بر مجلس متفاوت است. الزامی نیست که برای ریاست بالای مجلس بنشینید.