دکتر قهرمانپور در گفتوگو با «دنیای اقتصاد» تشریح کرد
استراتژی مناسب ایران در یمن
تحولات شتابان در جنوب یمن و بروز اختلافات در ائتلاف عربی که منجر به درگیری بین نیروهای منصورهادی مورد حمایت ریاض و شورای انتقالی جنوب مورد حمایت ابوظبی شده است، بار دیگر یمن را به کانون اخبار مهم بینالمللی آورده است. تجزیه یمن جنوبی و شمالی یکی از سناریوهایی است که تحلیلگران مطرح میکنند و اختلافات عربستان و امارات را تاکتیک و مقدمهای برای عملی کردن استقلال جنوب یمن میدانند. این مساله باعث شده تا صحنه میدانی یمن بیش از پیش پیچیده شود و دورنمای مذاکرات صلح را مبهم کند. در این میان روز یکشنبه کاخ الیزه با اعلام اینکه یکی از محورهای گفتوگوی تلفنی روسایجمهور ایران و فرانسه پایان دادن به جنگ یمن بوده است، از تهران خواست که برای باز کردن باب مذاکرات در یمن اقدام کند. بررسی نقش و جایگاه ایران در این مقطع از مذاکرات را در گفتوگو با دکتر رحمن قهرمانپور پژوهشگر ارشد مسائل خاورمیانه مطرح کردهایم. قهرمانپور بر این اعتقاد است که اگر قرار است مذاکراتی درخصوص آینده یمن اتفاق بیفتد برای ایران به صرفه این است که با عربستان وارد مذاکره شود تا با آمریکا یا اتحادیه اروپا. او معتقد است با توجه به متحمل شدن هزینههای جنگ یمن از سوی عربستان، توافق با ریاض منافع بیشتری را برای ایران در بر خواهد داشت.
با توجه به شتاب تحولات در یمن، تحلیل شما از بیانیه کاخ الیزه و گفتوگوی تلفنی روسایجمهور ایران و فرانسه بر سر یمن چیست؟
پیشنهاد مذاکره درباره یمن را اولین بار آقای بعیدینژاد سفیر ایران در لندن مطرح کرد و گفت اگر اتحادیه اروپا بتواند در بحث SPV که بعدها به INSTEX تغییر نام داد، امتیازاتی بدهد، ایران حاضر خواهد بود در چارچوب مذاکرات با اتحادیه اروپا درباره یمن گفتوگو کند. اما این موضوع زمانی مطرح شد که صحنه داخلی یمن شفافتر بود که یک طرف ائتلاف عربی بود و طرف دیگر انصارالله. با توجه به تحولات اخیر در عدن و فعال شدن جداییطلبان جنوب و بمباران کاخ منصورهادی توسط شورای انتقالی جنوب که مورد حمایت امارات عربی متحده بهعنوان مهمترین متحد و شریک عربستان در یمن است، عملا صحنه یمن امروزه چند تکه شده است یعنی انصارالله، عربستان و جداییطلبان جنوب. بنابراین باید تحلیل کرد که آن پیشنهاد ایران در مقطع سال ۹۷ و چند دور مذاکره با اتحادیه اروپا در شرایط کنونی چه موضوعیتی دارد. در واقع صورت مساله تا حد زیادی تغییر پیدا کرده و آن پیشنهاد ایران در قالب فشار بر انصارالله و متقابلا فشار اروپا بر عربستان و امارات به منظور توقف جنگ، برقراری آتشبس و مذاکرات سیاسی نمیتواند با فرمولی که امروز در صحنه یمن اتفاق افتاده با همان کم و کیف قابل تحقق باشد.
پرسش مهم در شرایط کنونی این است که اگر مذاکرات صلحی بخواهد در یمن اتفاق بیفتد، معطوف به جلوگیری از تجزیه یمن است یا برقراری یک صلح موقت؟ چون با این اتفاقاتی که در عدن صورت گرفته در واقع محتملترین سناریو این است که ممکن است یمن به سمت تجزیه پیش برود و به یمن جنوبی و شمالی تقسیم شود.
ما نمیدانیم پیشنهاد فرانسه معطوف به چه موضوعی است؛ آیا همان پیشنهاد اتحادیه اروپا و شورای امنیت است که همان توقف درگیریها و صلح موقت است یا نه، یک طرح جدید درباره آینده یمن است که این مسالهای دیگر است. قاعدتا اگر مذاکرهای صورت بگیرد، معطوف به آینده یمن است و اینکه یمن تجزیه بشود یا نشود یا جایگاه انصارالله چه خواهد بود. بهنظرم ایران الان نیازی به مذاکره با اروپا ندارد. اگر بخواهد چنین کاری کند در چارچوب همکاری با عربستان خواهد بود. بنابراین زمانی که ایران پیشنهاد مذاکره درباره یمن را داد، درگیریای در خلیجفارس اتفاق نیفتاده بود، موضوع پهپاد آمریکایی مطرح نبود و مسائلی از این قبیل. هدف ایران این بود که مانع از ایجاد تنش شود. الان برای ایران چندان موضوعیتی ندارد که بخواهد مذاکرات را در شرایط فعلوانفعالات کنونی با اتحادیه اروپا ادامه دهد. چون با روی کار آمدن بوریس جانسون و جدیتر شدن موضوع خروج از اتحادیه اروپا و تعلیق پارلمان اروپا، راهکار سیاسی در یمن سختتر و دشوارتر شده است. بنابراین در این فاصله اتفاقات مهمی رخ داده که بستر و زمینه را عوض کرده است.
میتوان گفت با توجه بهدست برتری که انصارالله در یمن پیدا کرده و فضا را از وضعیت دفاعی به سمت آفندی تغییر داده و جنگ را به داخل عربستان برده است که نمونههای آن را در زدن فرودگاهها و تاسیسات نفت و برق در استانهای جنوبی عربستان مشاهده کردیم، ریاض ناچار تن به مذاکره داده و در این شرایط اروپا و در راس آن فرانسه از ایران میخواهد تا با فشار بر انصارالله زمینه را برای گفتوگو فراهم کند.
این نکته مهمی است و خبرهایی بود که آمریکا مذاکرات با انصارالله را درخواست کرده و معاون وزیر دفاع عربستان هم در این خصوص به واشنگتن سفر کرده است. اگر این خبرها صحت داشته باشد نتیجه منطقی این است که در نشست جی هفت احتمالا خود آنها توافقاتی درباره یمن درخصوص توقف جنگ و آتشبس کردهاند و از ایران هم خواستهاند به این آتشبس کمک کند. ولی من بستر برای ورود ایران به مذاکرات درباره آینده سیاسی یمن همچون سوریه را جدی نمیبینم و بهنظر نمیرسد که در این شرایط خود انصارالله هم حامل طرحی در این خصوص باشد. بنابراین اگر قرار است مذاکراتی درخصوص آینده یمن اتفاق بیفتد برای ایران به صرفه این است که با عربستان وارد مذاکره شود تا با آمریکا یا اتحادیه اروپا. در واقع با توجه به اینکه هزینه جنگ یمن را عربستان متحمل شده، توافق با ریاض منافع بیشتری را برای ایران در بر دارد تا مذاکره با آمریکا و اتحادیه اروپا. بنابراین اگر مقولهای به نام آتشبس موقت مطرح است این یک طرف است که ایران بارها اعلام کرده و در مقطع کنونی هم از آن حمایت خواهد کرد، اما مقوله دیگری به نام مذاکره درباره آینده معادلات سیاسی درباره یمن وجود دارد که داستان دیگری است و بهنظر میرسد چندان هم ضرورتی برای ورود به آن وجود ندارد.
درخصوص آینده سیاسی یمن با توجه به تحولات جدیای که در جنوب این کشور درحال اتفاق افتادن است، آیا ایران در سناریوهای خود قائل به تن دادن به دو کشور یمن جنوبی و شمالی خواهد بود؟ رویکرد و نگاه ایران در شرایط واقعیت سیاسی و اضطرار منطقهای در یمن چگونه خواهد بود؟
این پرسش مهمی است. ایران در سیاست رسمی خود با تجزیه کشورها مخالف است و این را به نفع آمریکا و به ضرر کشورهای منطقه میداند، چون معتقد است آنها را ضعیفتر خواهد کرد. در واقع ظهور کشورهای کوچکتر باعث تمایل بیشتر به قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای خواهد شد و این ثبات منطقهای را به خطر خواهد انداخت. بنابراین سیاست رسمی ایران سیاست پایداری در این خصوص است و بهنظر نمیرسد درباره یمن تن به این وضعیت دهد، مگر در شرایط ویژه و استثنایی که چارهای جز آن نداشته باشد. در مورد عراق، سوریه و درخصوص مناطق دیگر سیاست ایران این بوده که کشوری تجزیه نشود و تبدیل به کشورهای کوچکتر نشود تا قدرتهای فرامنطقهای نتوانند در آن مداخله کنند.
ارسال نظر