اندیشکده «اوراسیا ریویو» بررسی کرد
توافق با ایران درگرو تغییر راهبرد ترامپ
به گزارش گروه اقتصاد بینالملل روزنامه «دنیایاقتصاد»، اندیشکده «اوراسیا ریویو» در مطلبی که توسط کاوه افراسیابی، تحلیلگر ارشد سیاستخارجی به رشته تحریر درآمد نوشت: تمامی سیگنالهای روزهای گذشته نشان میدهند که ممکن است درآستانه رقم خوردن فصل جدیدی در دیپلماسی میان تهران و واشنگتن باشیم. آخرین نشانهها نظیر دیدار محمدجواد ظریف، وزیر امورخارجه ایران و امانوئل مکرون، رئیسجمهوری فرانسه و نیز استقبال صریح دونالد ترامپ از ایده مکرون برای دیدار با حسن روحانی، همتای ایرانی خود، سیگنالهایی هستند که احتمال تلاش بیشتر برای کاهش تنشها میان دو کشور را پررنگتر از گذشته کرده است و شاید باید منتظر تحولات مثبت دیگری در آینده نیز ماند.
در زمینه حضور ظریف در نشست رهبران گروه هفت باید گفت که این اتفاق نشان از انزوای دیپلماتیک آمریکا داشت؛ چراکه وزارت خزانهداری این کشور چند روز پیش از این نشست ظریف را در فهرست تحریمهای خود قرار داده بود تا با تمسک به چنین حربهای نهتنها شخص وزیرخارجه، بلکه دستگاه دیپلماسی ایران را زمینگیر کند. این اقدام آمریکا البته نتیجه عکس داده است. ظریف در سفرهای یک ماه گذشته خود با آغوش گرم مقامات همین کشورها نظیر چین و ژاپن مواجه شده است. در واقع حتی میتوان گفت اثر تحریمهای ظریف بهدلیل خصومت و کینه نهفته در آن، موجب تقویت کنشگری ظریف در سطح بینالمللی نیز شده است. تحریمی که تنها از سر استیصال و برای شناور نگه داشتن کشتی فشار حداکثری دولت ترامپ علیه ایران انجام شد.
با نگاهی به تاریخ اقدامات ایران طی چهار دهه گذشته در خلیجفارس، اغلب دستاوردها به اردوگاه ایران تعلق دارد؛ دستاوردهایی که نتیجه استراتژی مقاومت بودهاند که با چاشنی اتخاذ قدرت نرم و سرد همزمان همراه بوده و توانسته است تا استراتژی تقابلگرایانه آمریکا را خنثی سازد. اتخاذ چنین رویکردی از سوی واشنگتن البته محصول کجفهمی واشنگتن طی چهار دهه گذشته از قدرت و تواناییهای ایران و باور نادرست به این امر بوده که ایران حکومت ضعیفی دارد که بهزودی سرنگون خواهد شد. فرد جنگطلبی مانند جان بولتون، که طی سالهای گذشته همواره بر لزوم تغییر رژیم در ایران تاکید داشته است، راه خود را به کاخسفید باز کرده است و هرگونه چشمانداز برای دیپلماسی میان دو کشور را از بین برده است. از همین رو دونالد ترامپ باید دیر یا زود سیاست خصمانهاش علیه ایران را برای حفظ منافع ملی آمریکا دستخوش تغییر کند. البته همانطور که ظریف نیز تاکید میکند، مسیر پیشرو بسیار ناهموار و دشوار است با این حال ارزش آزمودن را دارد. ایران و آمریکا یا هر کشور دیگری از گسترش تنشها در خلیجفارس و منطقه سودی کسب نمیکنند که میتواند در نهایت نیز به سناریوی «باخت-باخت» برای هر دو طرف منجر شود؛ از اینرو تهران و واشنگتن ناگزیرند راهکارهای واقعگرایانهای را برای نیل به اهداف کاهش تنش و در نهایت توافق بیابند. ترامپ که اکنون اذعان دارد در رابطه با تمامی مسائل دچار تردید شده ممکن است این تردیدها بازگشت به برجام را نیز شامل شود.
رئیسجمهوری آمریکا که به تغییر ناگهانی مواضع خود شهره است، به دلیل آنکه با وجود تمامی تلاشهای خود و مقاماتش، اروپا برای فشار بر ایران با آمریکا همراه نشده، ممکن است بازگشت به برجام را درنظر بگیرد. در این روزها حتی دیگر خبری از چنین تلاشهایی برای متقاعد ساختن اروپاییها دیده نمیشود با حضور میانجیگرانی نظیر مکرون، مسیر دیپلماسی تهران و واشنگتن اندکی هموار شده که ممکن است نتیجه آن را در حاشیه اجلاس عمومی سالانه در سازمانملل متحد شاهد باشیم البته با فرض اینکه از حالا تا اواسط سپتامبر تمهیداتی برای این امر درنظر گرفته شوند.
با این حال بروز چنین تحولاتی مستلزم فاصلهگیری ترامپ از نقش پیشبرنده نفوذ مخرب اسرائیل در منطقه و نیز کنار گذاشتن افراد جنگطلبی نظیر جان بولتون خواهد بود. ایران نیز باید در مقابل به درستی شرایط را بررسی و ارزیابی کند تا زمینهای فراهم نیاید که ترامپ با استفاده از بهانههایی فقدان پیشرفتهای دیپلماتیک را متوجه تهران سازد و تلاش کند تا همراهی اروپاییها را نیز با همین دستاویزها علیه ایران جلب کند. به عبارت دیگر تهران باید بهطرز موشکافانهای ریسکهایی را که در دوگانه دیپلماسی- تقابل، با آمریکا وجود دارد بررسی کند. ایجاد روابط دیپلماتیک واقعگرایانه میان تهران و واشنگتن نیز تنها درصورتی ممکن است که دولت ترامپ تصمیم استراتژیکی را برای تغییر پارادایم خود عملی کند. به این معنا که از راهبرد زور و اجبار کنونی بهسوی اتخاذ یک رهیافت جایگزین بچرخد که هدفش مبتنی بر تغییر رژیم یا نیل به توافق برد در برابر باخت ایران نباشد.
ارسال نظر