چرخش سیاست امارات به سمت ایران تاکتیکی یا راهبردی؟
نقطه اوج سیاست تنشزایی ابوظبی در قبال تهران، تحریک و تشویق دونالد ترامپ برای خروج از برجام بوده است. گام بعدی ابوظبی در تشدید تنش، متهم کردن ایران به نقشآفرینی درحوادث اخیر منطقه از جمله حادثه بندر فجیره و حمله به نفتکشها در دریای عمان بوده است. گام سوم ابوظبی در تشدید تنش، تحریک ترامپ به حمله نظامی علیه ایران بوده است. بعد از سرنگونی پهپاد آمریکایی، عبدالخالق عبدالله، مشاور پیشین ولیعهد ابوظبی در واکنش به عدم حمله نظامی ترامپ به ایران در صفحه شخصی خود در توییتر نوشت: «آقای ترامپ چرا اینگونه رفتار میکنید؟ شما هیچ درکی ندارید؛ فکر میکردیم شما با اوباما متفاوت هستید.» از این زمان به بعد چرخشی نرم در سیاست خارجی امارات در قبال ایران شکل گرفته است. در واقع اصرار ایران بر اتخاذ سیاست مقاومت حداکثری همزمان با انجام اقدامات مقتدرانه و حسابشده در منطقه نظیر: سرنگون کردن پهپاد پیشرفته آمریکایی گلوبالهاوک و توقیف نفتکش انگلیسی استینا ایمپرو باعث شد که انگیزه امارات برای روی آوردن به گفتوگو با ایران به منظور هدف قرار نگرفتن منافع آن در آینده بیشتر شود.
بارزترین نماد و نشانه این عقبنشینی، اظهار نظر عبدالله بنزاید، وزیرخارجه امارات درخصوص حادثه حمله به نفتکشها در دریای عمان بود. وزیرخارجه امارات گفته است که «ما نمیتوانیم کشوری را درخصوص حمله به نفتکشها بهعنوان متهم معرفی کنیم؛ زیرا هیچ شواهدی در دست نداریم... ما در منطقهای حساس و مهم برای جهان قرار داریم و تمایلی به تنش بیشتر در این منطقه نداریم.» دومین نشانه از عقبنشینی در سیاست خارجی ابوظبی، خروج نیروهای امارات از یمن است. سومین نشانه از چرخش در سیاستهای امارات در قبال تهران گشایشهای جدید در روابط اقتصادی با ایران است. چهارمین و عمدهترین نشانه از تحول در سیاستهای ابوظبی در قبال تهران، ازسرگیری نشستهای گارد ساحلی ایران و امارات پس از شش سال وقفه است. چرخش تدریجی سیاست خارجی امارات در قبال ایران در سه سطح داخلی، منطقهای و بینالمللی قابل تحلیل است. در سطح داخلی میتوان از مخالفت امیرنشینهای دبی، شارجه و راسالخیمه با سیاستهای منطقهای بنزاید، ولیعهد ابوظبی نام برد. در این میان، روابط با ایران از مولفههای اصلی تنش و اختلافات داخلی در امارات بوده است؛ چون امارت دبی بیشترین بهره را از روابط با تهران میبرد. حجم مبادلات تجاری میان ایران و امارات در سال ۲۰۱۷ به ۱۳ میلیارد دلار رسید که ۹۰ درصد آن از طریق دبی صورت گرفت.
در سطح منطقهای نیز چرخش امارات به سمت ایران ناشی از نگرانی و هراس ابوظبی از اتخاذ راهبرد تهاجمی انصارالله بوده است. در واقع عامل اصلی عقبنشینی امارات از یمن بهطور عمده در نگرانی این کشور از رویکرد انصارالله نهفته است؛ از آن جهت که این احتمال میرود که نیروهای انصارالله همان استراتژی را درخصوص اماراتیها دنبال کنند که درخصوص عربستانیها اجرا میکنند و به حملات موشکی و پهپادی به تاسیسات حیاتی امارات متوسل شوند. علاوه بر آن، ابوظبی با درک پیامدهای مخرب هرگونه تقابل احتمالی آمریکا با ایران، در ماه اخیر تلاشهایی برای نزدیک شدن به تهران انجام داده است. بدیهی است که جنگ احتمالی میان ایران و آمریکا، جنگی محدود و کوتاهمدت نخواهد بود. در این میان امارات یکی از متحدان واشنگتن است که بیش از همه کشورها از پیامدهای جنگ با ایران متضرر خواهد شد به خصوص که فرودگاههای مهم و بینالمللی دبی و ابوظبی از لحاظ مسافت به ایران نزدیکتر هستند. در سطح بینالمللی نیز چند رویداد موجب تجدید نظر و ایجاد چرخش در سیاستهای امارات در قبال ایران شده است. ادراک مقامات عربی از جمله اماراتیها از دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا همانند جورج بوش پسر بود. لذا مقامات و نخبگان این کشور معتقد بودند فرجام تقابل تهران و واشنگتن جنگ است و باید تنها منتظر جرقه این جنگ بود. سرنگونی پهپاد آمریکایی این جرقه را زد، اما در نهایت جنگ نشد.
دونالد ترامپ از اینکه ایران به جای هواپیمای آمریکایی که ۵۵ سرنشین داشت پهپاد را سرنگون کرد، تشکر کرد. این واکنش، حیرت کشورهای عربی را برانگیخت. در واقع عدم واکنش نظامی آمریکا موجب ناامیدی امارات از اقدام نظامی واشنگتن علیه ایران شد. در واقع اصرار رئیسجمهور آمریکا بر گفتوگو با ایران و عدم تمایل وی به جنگ، موجب شده است که مقامات اماراتی بدون نگرانی و با آزادی عمل بیشتری به سمت گفتوگو با ایران گام بردارند.
عامل دوم چرخش سیاست ابوظبی در قبال تهران، توقیف نفتکش انگلیس توسط ایران بود. بعد از توقیف نفتکش انگلیسی استینا ایمپرو، وزیر امورخارجه انگلستان قول داد این موضوع، پیامدهای سختی برای ایران داشته باشد ولی در همان حال اطمینان داد دولت انگلستان بهدنبال گزینههای نظامی نیست. مایک پمپئو، وزیر امورخارجه آمریکا نیز اعلام کرد کشتیهای انگلیسی مربوط به خود انگلستان میشوند و آمریکا مسوول تامین امنیت تردد کشتیهای سایر کشورها از جمله انگلیس نیست. تصمیم واشنگتن این پیام را به مقامات ابوظبی منتقل کرد که آمریکا برای تامین امنیت مهمترین متحدش یعنی انگلیس مسوولیتی احساس نمیکند، چه برسد به کشورهای عربی که در اولویت دوم متحدان آمریکا قرار دارند. البته رویکرد سیاست امارات در چرخش به سمت ایران بیش از آنکه اقدامی راهبردی باشد جنبه تاکتیکی دارد و نمیتوان آن را تغییر سیاستهای منطقهای ابوظبی محسوب کرد؛ زیرا سیاست جدید امارات نسبت به ایران با هدف عبور از شرایط بحرانی و تنشزای منطقه اتخاذ شده است. به بیان دیگر ابوظبی به دلیل درک تبعات خطرناک هرگونه تقابل نظامی با ایران در منطقه بهدنبال تجدیدنظر در سیاست فشار حداکثری خود در برابر تهران و اتخاذ سیاست بیطرفی است. در واقع امارات به دنبال فاصلهگیری از سیاستهای ریاض و واشنگتن نیست و ابوظبی همچنان بر همراهی با ریاض در اتخاذ و پیگیری سیاستهای منطقهای اصرار میورزد.
البته این احتمال وجود دارد که عربستان مذاکرات میان امارات و ایران را به چشم راستیآزمایی بنگرد و آمادگی ایران را برای همکاری و گفتوگو با طرفی که دشمنی کمتری با تهران دارد، بسنجد. به خصوص که عبدالله المعلمی، نماینده عربستان در سازمان ملل در ماه گذشته در سخنرانی خود از آمادگی دیپلماتیک ریاض برای تعامل با تهران خبر داده بود. در پایان این نکته قابل ذکر است که اگر عربستان همراستا با امارات به سمت تنشزدایی با ایران گام بردارد، میتوان به بهبود روابط ایران با کشورهای عربی و ایجاد ثبات و امنیت در منطقه امیدوار شد؛ در غیر این صورت نمیتوان انتظار چندانی از تنشزدایی و گسترش روابط دوجانبه ایران با کشورهای متحد ریاض از جمله امارات داشت.
ارسال نظر