عمران‌خان در سخنانی دیگر گفت به‌زودی به ایران سفر خواهم کرد. از آن «به‌زودی» تاکنون بیش از ۹ ماه گذشته است و در این مدت‌ خان دو بار به عربستان سفر کرده و محمد بن‌سلمان ولیعهد سعودی نیز در اواخر بهمن ماه ۹۷ در راس یک هیات بزرگ راهی پاکستان شد. در واقع از این زاویه است که پرسش بسیار مهمی مطرح می‌شود و آن این است که پاکستان به رهبری عمران‌خان تا چه حد می‌تواند موازنه را در روابط ایران و عربستان سعودی برقرار سازد؛ آیا نفوذ سیاسی و مالی عربستان و نیازهای اقتصادی شدید پاکستان مجالی برای استقلال این کشور در روابط تهران-ریاض باقی می‌گذارد؟ برای پاسخ دقیق به این سوال باید این معادله را در دو متغیر کلان سیاسی-ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک مورد تحلیل قرار داد.

متغیر اول: سیاسی-ژئوپلیتیک

با توجه به این متغیر باید گفت که روابط عربستان و پاکستان در چند دهه اخیر رو به گسترش بوده و ابعاد مختلفی به خود گرفته است. حضور اسلام‌گرایان در عرصه سیاسی و اجتماعی پاکستان فرصت مغتنمی برای سعودی‌ها به‌وجود آورده تا با تقویت ایدئولوژی وهابیت، به تاسیس مدارس و مساجد در نقاط مختلف پاکستان بپردازند. جماعت اسلامی پاکستان و بازوی تبلیغی آن در این سال‌ها نقش مهمی در تحکیم پیوندها و تبادلات با گروه‌های مذهبی عربستان داشته است. در سوی دیگر و در سطحی کلان‌تر و مهم‌تر، عربستان در تلاش بوده تا با استفاده از موقعیت ژئوپلیتیک پاکستان و قدرت نظامی و امنیتی آن، اسلام‌آباد را در یارگیری‌ها و صف بندی‌های منطقه‌ای وارد و به خود نزدیک کند. این تلاش‌ها خود را در استفاده از نیروی نظامی ارتش پاکستان در تبادلات دو جانبه، مشارکت در رزمایش‌های نظامی، تبادلات هسته‌ای و کشاندن پاکستان به ائتلاف عربی علیه یمن و ائتلاف اسلامی مبارزه با تروریسم نشان داده است.

در این چارچوب، سعودی‌ها با ادراکی که از نفوذ و قدرت‌گیری ایران در سطح منطقه داشته‌اند در تلاش بوده‌اند تا همزمان دو تاکتیک را در چارچوب راهبرد سد کردن نفوذ ایران با یارگیری از پاکستان عملیاتی سازند. تاکتیک اول، تقویت جریانات سلفی-وهابی در مرزهای ایران و پاکستان همچون جیش العدل و پیش‌تر جندالله بود که تاکنون عملیات‌های تروریستی گسترده‌ای در استان سیستان‌وبلوچستان انجام داده‌اند که آخرین آن حمله تروریستی به‌کاروان مرزبانان سپاه در ۲۴ بهمن ۹۷ و همزمان با سفر محمد بن‌سلمان به اسلام‌آباد بود. دومین تاکتیک، کشاندن پاکستان به ائتلاف‌های طراحی شده توسط عربستان برای بسط نفوذ در منطقه و سد کردن قدرت ایران و شرکای آن است که تاکنون نتیجه موردنظر عربستان را به همراه نداشته است.

متغیر دوم، ژئواکونومیک

ضعف‌های اقتصاد پاکستان همچون رکود، بیکاری، فساد، کسری بودجه، کمبود آب، افزایش جمعیت در کنار افراط‌گرایی باعث شده تا در مقطع کنونی عمران‌خان سفرهای خود را با اولویت اقتصاد و جذب سرمایه‌گذاری‌های خارجی تنظیم کند. یکی از دلایل پیروزی حزب تحریک انصاف در انتخابات ۲۰۱۸، وعده‌های‌ خان برای ریشه‌کنی فساد و کاهش سطح فقر بود. کسری تراز مالی دولت پاکستان در سال ۲۰۱۸ با ۴۳درصد رشد نسبت به سال گذشته به ۱۸میلیارد دلار رسید و دولت را به استقراض از صندوق بین‌المللی پول مجبور کرده است. اما مقامات اسلام‌آباد به‌دنبال آن هستند تا این کسری را از طریق جذب سرمایه‌گذاری خارجی از شرکایی چون عربستان جبران کنند.

سعودی‌ها نیز با آگاهی کامل از این نیازها به‌دنبال جلب مشارکت بیشتر عمران‌خان هستند. به گفته «شاه محمود قریشی» وزیر امور خارجه پاکستان درحال‌حاضر دو میلیون و ۶۰۰ هزار تبعه پاکستانی در بخش‌های مختلف صنعتی، تجاری و عمرانی عربستان سعودی مشغول به‌کار هستند. از این زاویه و در پی حضور نخست‌وزیر پاکستان در کنفرانس سرمایه‌گذاری عربستان موسوم به داووس صحرا در آبان ۱۳۹۷، ریاض با پرداخت ۲ وام سه میلیارد دلاری به اسلام‌آباد موافقت کرد. در سفر محمد بن‌سلمان به اسلام‌آباد نیز عربستان پیشنهاد تجارت ۲۰ میلیارد دلاری بین دو کشور را مطرح کرد. جدا از این مساله، تاکیدی که عربستان و پاکستان بر توسعه بندر گوادر دارند باعث شده تا بیش از پیش روابط اقتصادی دو کشور به یکدیگر گره بخورد. به‌ویژه که ریاض سومین شریک کریدور اقتصادی چین و پاکستان موسوم به CPEC است. عربستان همچنین به دلیل مشارکت هند در توسعه بندر چابهار ایران در تلاش است تا همزمان ضمن تقویت روابط با دهلی نو، از اهرم پاکستان علیه هند نیز استفاده کند. همچنین حمایت از گروه‌های تروریستی و کشاندن آنها به بندر چابهار نیز تاکتیک دیگر عربستان برای تاثیرگذاری بر موفقیت این بندر در روند روابط تهران و دهلی نو است.

چشم‌انداز

با توجه به این دو متغیر که نشان از مشکلات اقتصادی اسلام‌آباد و راهبرد سعودی‌ها برای جذب حداکثری پاکستان در منظومه خود دارند، سفر عمران‌خان به ایران بیش از آنکه بتواند نوید بخش روابط اقتصادی رو به گسترش و جذب سرمایه‌گذاری از تهران باشد، بیشتر ناظر بر ایجاد توازن نسبی در روابط همزمان با ایران و عربستان است. عمران‌خان بیش از اسلاف خود درصدد است تا پاکستان را یک بازیگر مستقل در فرآیند روابط با تهران و ریاض معرفی کند. همان نقشی که عادل عبدالمهدی در عراق به‌دنبال آن است. در واقع دغدغه پاکستان از نگاه به ایران بیش از آنکه سیاسی و اقتصادی باشد، بیشتر امنیتی و معطوف به ثبات در مرزهای ۹۵۹ کیلومتری با ایران است. درخواستی که از مدت‌ها پیش از سوی ایران مطرح شده بود و در چند روز گذشته مواضعی درخصوص دیوارکشی در مرز بین دو کشور ابراز شده است. اگر ایران بتواند امنیت در مرزها را به یک توافقنامه اجرایی تبدیل کند و مقامات اسلام‌آباد را متقاعد کند که توسعه بندر چابهار مکملی برای بندر گوادر و توسعه در منطقه شبه‌قاره است، می‌تواند در نزدیک کردن بیشتر عمران‌خان به در پیش گرفتن یک راهبرد موازنه‌گرایانه موفق عمل کند.