نیویورکتایمز تحلیل کرد
ایران بازیگر اصلی ثباتساز در خاورمیانه
به گزارش گروه اقتصاد بینالملل روزنامه «دنیای اقتصاد»، روزنامه نیویورکتایمز در گزارشی به بررسی چشمانداز پیشروی روابط میان تهران و واشنگتن پرداخته است و تاکید دارد که آمریکا باید از ظرفیتهای ایران در منطقه استفاده کند. در این مطلب آمده است: گذشت نزدیک به۴۰ سال از بحران (گروگانگیری) که در آن دیپلماتهای آمریکایی برای ۴۴۴ روز در بازداشت بودند نیز نتوانسته است تا از شعلههای دشمنی میان واشنگتن و تهران بکاهد چه بسا ریشههای این تخاصم دوجانبه با روی کار آمدن دولت ترامپ عمیقتر نیز شده است.
مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا به حملات لفظی خود شدت بخشید و اعلام کرد که متعهد است تا همه نیروهای ایرانی از سوریه را خارج کند.
دشمنی میان دو کشور بهقدری ریشه دوانده است که برخی ممکن است تصور کنند که این دشمنی تا ابد تداوم یابد. جان لیمبرت ۷۵ ساله که یکی از همان گروگانهای سفارت آمریکا در ایران بود در مصاحبهای میگوید: «فکر میکنم بهترین امیدی که باید داشته باشیم آن است تا دوطرف وارد جنگ نشوند.»
نیویورک تایمز در تحلیل خود آورده است: از منظر تئوری، هیچ کشور اسلامی دارای جایگاه بهتری نسبت به ایران بهدلیل موقعیت جغرافیایی، ثروت و خرد مردم آن برای ایفای نقش اساسی در خاورمیانه نیست. اما این پتانسیل درپی حضور نیروهای ایران در عراق و سوریه و مداخله در امور یمن و لبنان کمرنگ شده و حس انزجار مشترکی را میان واشنگتن و تهران ایجاد کرده است. در ایجاد و گسترش این تخاصم میتوان برخی از عناصر تندرو در هر دو کشور را مقصر دانست که تلاش دارند تا با ورود به تقابل مشترک پایگاه رای خود را راضی نگه دارند و در قدرت بمانند. آمریکا را «شیطان بزرگ» دانستن در واقع نقطه کانونی دفاع حاکمیت ایران از انقلاب و شالوده مذهبی آن است.
از سوی دیگر دولت ترامپ نیز تشدید فشارها بر ایران را به مبنای اصلی سیاستخارجی خود بدل کرده است. پمپئو و جان بولتون، مشاور امنیتملی ترامپ که پیش از پیوستن به دولت خواستار تغییر رژیم در ایران و حمله نظامی علیه این کشور بود رهبری این رویکرد تند را بهدست گرفته است. در ماه سپتامبر بولتون پس از آنکه سه راکت به سفارت آمریکا در بغداد شلیک شد، خواستار بررسی گزینه نظامی علیه ایران شد. با این حال اقدامی در این مورد انجام نشد. پمپئو پس از ایراد سخنان انتقادی که موجب لکهدار شدن تلاشهای باراک اوباما در راستای بهبود روابط واشنگتن با ایران و جهان اسلام شد، اکنون بار دیگر با میزبانی از یک نشست دیگر در لهستان که ماه آتی قرار است برگزار شود تلاش میکند تا ائتلافی جهانی را علیه تهران تشکیل دهد.
واشنگتن و تهران برای مدت طولانی است که در جبهه تقابل علیه یکدیگر قرار دارند بهنحوی که دیگر کمتر کسی به این موضوع توجه دارد که دو طرف پس از به قدرت رسیدن محمدرضا شاه پهلوی در سال ۱۹۴۱ شرکای نزدیک بودند. در جریان جنگجهانی دوم ایران یکی از مسیرهای تحت نفوذ غرب برای رساندن مهمات و پشتیبانی به اتحاد جماهیر شوروی بود. در سال ۱۹۵۷ دوایت آیزنهاور فناوری هستهای را برای مصارف صلحآمیز در اختیار ایران قرار داد. تحت رهبری ریچارد نیکسون، ایران به نگهبان منافع آمریکا در خلیجفارس بدل شد.
اما از سال ۱۹۵۳ و در زمانی که واشنگتن و لندن بهطور مشترک با طرحریزی یک کودتا سرنگونی محمد مصدق، نخستوزیر منتخب ایران را برای بازگشت شاه به قدرت رقم زدند موجب رنجش ایرانیها شدند. با انقلاب سال ۱۹۷۹، ایرانیها شاه را برای همیشه از کشور بیرون راندند و یک دولت اسلامی شیعه را بنا نهادند. از سوی دیگر بحران گروگانگیری و برخی از حملات نیروهای تحت حمایت ایران به سربازان آمریکایی در لبنان و عربستان، دیدگاه آمریکا نسبت به ایران را مسموم کرد. در سالهای اخیر نیز تخاصم ایران علیه اسرائیل، حمله به نیروهای آمریکایی در عراق، حمایت از حزبالله در لبنان و دولت اسد در سوریه و توسعه برنامه موشکی موجب افزایش نگرانیها در واشنگتن شده است. اما از طرف آمریکا نیز ظلمهایی علیه ایران صورت گرفته است که میتوان به حمایت رونالد ریگان از عراق در جنگ هشتساله با ایران، حمله به هواپیمای مسافربری و کشته شدن ۲۹۰ نفر از خدمه آن و دههها تحریمهای شدید اشاره کرد.
در آمریکا که افراد کمی به ایران سفر کردهاند یا آن را مورد بررسی قرار دادهاند، نظرسنجیها نشان از آن دارد که حمایت افکار عمومی به نفع همکاری بیشتر با آمریکا نیست. کمیته روابط عمومی اسرائیلیهای آمریکایی «آیپک»، گروه منافقین (مجاهدین خلق) و عربستانسعودی، که همگی از گذشته دارای دستورکار ضد ایرانی بودهاند، تلاشهای خود را در جهت ممانعت از ایجاد همکاری میان واشنگتن و تهران گسترش دادهاند. چنین فشاری همراه با دشمنی آشکار ترامپ با ایران وی را مجاب ساخت تا توافق هستهای با ایران را در سال گذشته پاره کند که این اقدام یک فرصت مناسب برای حرکت بهسوی همکاری با ایران را از بین برد. این توافق نهتنها برنامه هستهای ایران را محدود ساخته است، بلکه برای ایران و غرب نیز پتانسیل لازم را برای کاهش تدریجی تخاصم و توسعه همکاری ایجاد کرد. ایران همچنان به توافقی که سال پیش با غرب به آن دست یافت متعهد مانده است. اما تهران فعالیتهای منطقهای خود را متوقف نکرده است. ترامپ عامل اصلی آن است که تصویر ایران بهعنوان دشمنی ترسیم شده است که بستر سازش با آن وجود ندارد و باید تحت شدیدترین تحریمها قرار بگیرد.
هرگونه تغییر در ایران باید در داخل همین کشور و نه از سوی قدرتهای جهانی انجام شود. در همین زمان سیاستهای ضدایرانی آمریکا نباید مانع از همکاریهای دوجانبه میان طرفها شود. برخلاف جنگ قریب به ۱۰ ساله آمریکا در ویتنام اکنون روابط آمریکا با این کشور در شرایط مناسبی است. حتی در عمیقترین برهههای جنگسرد نیز آمریکا و جماهیر شوروی راههایی را برای همکاری میسر میکردند. اگر ترامپ به موضوع ایجاد ثبات در خاورمیانه اهمیت میدهد همانطور که در تابستان گذشته پیشنهاد کرد، او باید ایران را نیز در این مسیر شرکت دهد. با این حال اتمسفر کنونی میان دو کشور مسموم است و حتی لیمبرت که مایل به دیدار از ایران بههمراه فرزندان خود است درمورد اینکه بتواند روزی به این کشور سفر کند تردید دارد.
ارسال نظر