موازنه فرصت، موازنه تهدید

۱- آقای روحانی در سوئیس گفت: «معنا ندارد نفت ایران صادر نشود، و آن‌وقت نفت منطقه صادر شود. اگر شما توانستید، این کار را بکنید تا نتیجه‌اش را ببینید.»

این سخن، در پاسخ به مواضع و اقدامات رسمی آمریکا جهت ایجاد شرایط «گوناگون» برای جلوگیری از به فروش رسیدن نفت ایران و جایگزین شدن نفت عربستان در بازار است. تا آنجا که عقل و منطق ایجاب می‌کند، نمی‌توان نشست و تماشا کرد، ایران هم هزینه‌های برجام را بدهد، و هم مشاهده کند که آمریکا، نه تنها از تعهدات برجامی خود استنکاف ورزد، بلکه، مجاری تنفسی ما را تا مرز خفگی مسدود کند. و این اقدام را دقیقا به پشت‌گرمی و معاونت اسرائیل و سعودی و هم‌دستانش در منطقه دنبال کند.

یک‌جا نظام باید ایشان را انذار دهد که، «امنیت و آسایش و فرصت، در منطقه، حق همه است، و باید برای همه یکسان فرض شود». اگر قرار باشد ما هم پول را بدهیم، هم پیاز را بخوریم و هم چوب را، پس، دیگران هم باید آماده اشک پیاز و درد چوب و هزینه مادی آن باشند. پس، اگر این سخن روحانی، تهدید هم تلقی شود، تهدیدی است که مخاطب خاص دارد! سایرین هم قاعدتا اگر در قبال چنان وضعی ساکت و ناظر باشند، در سود و زیان نتیجه نهایی آن «وضعیت» شریک خواهند بود. در یک چنین وضع خطیری، بی‌طرفی طرف‌های ثالث بی‌معنا است. از این‌رو، محل این اظهار موضع نیز، آگاهانه انتخاب شده بود.

۲- سایر مقامات مملکت نیز، به فراخور حوزه مسوولیت خویش، به تکرار یا تشریح یا تبیین مواضع رئیس‌جمهوری پرداختند. طبیعی است که تنها معنای مواضع انذاری (یا تهدیدآمیز) آقای روحانی، «بستن معبر نفت منطقه» نیست، اما، مهم‌ترین آن، همین است!

نظامیان ما نیز، که «طبعا» از انذار مقتدرانه (یا تهدید متقابل) استقبال می‌کنند، مواضع رئیس‌جمهوری را مطابق حوزه ماموریت خویش، حمایت و تقویت و تکرار کردند. از فرماندهان نظامی، نه می‌شد انتظار سکوت داشت، نه انتظار تخفیف مواضع روحانی. به‌ویژه که رئیس‌جمهوری، در واقع «مواضع نظام» را بازگو کرده بود.

۳- برخی منتقدان، این مواضع رئیس‌جمهوری را از دو جهت نپسندیدند؛ ایشان عمدتا معتقدند چنین تهدیدی:

اولا، شرایط را بغرنج و سخت می‌کند. ثانیا، امکان اجرا ندارد.اما، پاسخ فشرده به این عزیزان اینکه:

اولا، تهدید به «عمل مقابله به مثل»، عمدتا جنبه بازدارنده داشته و حتما بر «شاکله ذهنی» و اراده دشمن اثر جدی می‌گذارد. این تهدید، می‌تواند روی دیگر وقایع پرخطر و پرهزینه دشمن را به او و دیگران خاطرنشان کند و کرد!

دوم، برخلاف تصورات منتقدان، هم نظامیان و استراتژ‌یست‌های ما، و هم طرف مقابل، دقیقا می‌دانند از چه سخن می‌گویند و تبعات چنین سخنانی را کاملا تخصصی درک می‌کنند.

بنابراین، ما ردّیه‌ای بر اظهارات نظامیان عاقل خود، از طرف دشمن، ندیدیم. زیرا آنها هم برداشت تخصصی واحدی از نوع مواضع نظامیان ما دارند.

۴- منتقدان، تصور می‌کنند که پاسخ قاطع روحانی به تعرض ترامپ، تشدیدکننده وضعیت تا مرز برخورد است، حال آنکه، منطق معارضه در مرحله جنینی، ایجاب می‌کند که دائما هزینه رفتار پرخطر حریف را تا حد قابل انتظار، به او گوشزد کرد، وگرنه، حریف در تشدید وضعیت جری‌تر می‌شود.

۵- صرف اینکه ما نباید به مساله ایران‌هراسی دامن بزنیم، نمی‌تواند رافع مسوولیت ما در اداره منطقی «صحنه معارضه رو به تشدید» باشد. نرم‌گویی ما در قبال خشونت و تنگ‌تر کردن حلقه محاصره توسط دشمن، حتما او را علیه ما بیشتر تشجیع می‌کند.

۶- بعضی از منتقدین می‌گویند، سخن روحانی اصلا مخاطب داخلی داشته، بنابراین اعلام این موضع تهدیدآمیز، در اروپا، خطاب به مخاطب داخلی، اشتباه بوده. پاسخ این است که؛ چگونه انذار امر و عامل و مباشر منع فروش نفت ما، مخاطب داخلی می‌تواند داشته باشد؟ بله، این قابل قبول است که بخش مقتدر نظام، از چنین مواضعی به‌شدت استقبال می‌کند و کرد و این واقعیت هم قبول که، رئیس‌جمهور، حمایت و پشتیبانی بخش مقتدر نظام را برای دولت و خودش ضروری می‌داند، اما، اصل موضع‌گیری ایشان را نمی‌توان این‌گونه قضاوت کرد.

۷- بعضی از منتقدان، تهدید جمهوری اسلامی ایران به انسداد مسیر فروش نفت دیگران را، خودزنی می‌دانند. پاسخ اینکه؛

اولا این تهدید یک عمل متقابل است و نه ابتدایی.

دوم اینکه، به فرض انفعال جمهوری اسلامی ایران در مقابل منع فروش نفت ایران، ولو از طریق تحریم و تنبیه خریداران نفت ما، وضع محیط داخلی ما، چندان آرام و ساکت نخواهد بود!

اگر تهدید آمریکا در بستن مجاری تنفسی ما عملی شود، آیا آنگاه هم ما به سلحشوری ملت و کل نظام، از جمله بلوک مقتدر خودمان نیاز نخواهیم داشت؟ اگر تهدید آمریکا عملی شود، آیا سکوت و انفعال ما، کاری از پیش خواهد برد؟! البته که اولین و تنها راه مدیریت و دفع چنین تهدیدی (تحریم کامل نفت ما)، انسداد مسیر و معبر نیست اما، منطق مدیریت تنازع رو به رشد، ایجاب می‌کند که در همین مرحله، هزینه اقدامات خطرناک احتمالی دشمن را به او یادآوری کرد.

۸- به‌رغم تصور منتقدین دلسوز، آمریکا، حتما به تنهایی و بدون مباشرت طرف‌های فروش و خرید ۱۸ میلیون بشکه نفت خلیج‌فارس، نمی‌تواند نفت ما را مسدود و ما را تحریم کند. پس، اگر تهدید ما به عمل متقابل برای دیگران هزینه داشته باشد، این دیگران، همان‌ها هستند که مستقیما در بستن تنفس ما مباشرت دارند.

۹- بعضی از منتقدان صادق، تصور می‌کنند که این تهدید در زمره «تقابل نامتقارن» است و باز تصور دارند که «فصل جنگ‌های نامتقارن» خاتمه یافته است، در پاسخ به این عزیزان عرض ‌می‌شود؛ اگر بنا شود که کار به انسداد شرائین و مجاری تنفسی ما بکشد، مطمئنا ما چاره‌ای ‌جز اقدام متقابل نسبت به امر و مباشر این تهاجم نخواهیم داشت. و آنگاه که ترکیب و ترتیب و آرایش و تعادل ایشان بر هم ریخت، خواهیم دید که تمنای گفت‌وگو و مصالحه از آن‌سو، به‌مراتب بیشتر از زمانی است که، ما منفعلانه، خاتمه تعرض را از دشمن، التماس کنیم.

۱۰- در آستانه اتخاذ تصمیم قدرت‌های جهانی راجع به سرنوشت برجام، به‌ویژه بر لبه شکاف آتلانتیکی و پاسیفیکی با آمریکا، یادآوری نتیجه بحرانی شدن اوضاع منطقه به طرف‌های شکاف مذکور، به‌ویژه در کنار میز مذاکرات با ۱+۴، مواضع روحانی، حاکی از تمرکز و وحدت در شاکله نظام و قرار داشتن دولت در محور هدایت و حمایت اقطاب مقتدر نظام است.

البته در اینکه اصلاح و تحکیم و سامان و انسجام محیط داخلی‌مان، شرط ضروری برای بقا است، تردید نیست.