حاشیهای درباره درخواست تغییر تیم اقتصادی دولت
۲) یکی از پرسشها در سیاستگذاری و مدیریت اقتصادی ایران این است که با وجود تداوم تحریمها و مشکلات ناشی از فشارهای خارجی و محدودیت منابع ارزی و درآمدی دولت، چرا در ۴۰ سال گذشته ما نتوانستهایم به یک سیاست روشن اقتصادی با کارشناسان و مدیران توانمند و مورد وثوق همه طرفهای سیاسی برسیم؟ آیا سایر کشورها هم تا این اندازه در سیاستها و مدیریت اقتصادی خود تغییر دارند؟
۳) یکبار در یادداشتی نوشتم که ارزش پول ملی کشور کوچک و بحران خیز لبنان، در سه دهه گذشته (از سال ۱۹۸۸) و با وجود جنگ و بیثباتی سیاسی تغییر نکرده است.
در لبنان بیش از ۸۰ بانک خصوصی به اضافه دهها موسسه مالی و اعتباری فعالیت دارند که وضعیت هیچ یک مانند بانکها و موسسات مالی ایران نیست. بانکها به راحتی در بخشهای مختلف وارد شده و انعطاف زیادی در فعالیتهای خود دارند. بانکهای لبنان در بین کشورهای عربی از بیشترین سرمایه خارجی برخوردارند و بسیاری از صاحبان سرمایه در دیگر کشورها مایلند حسابهایی در بانکهای این کشور داشته باشند.
ذخایر بانک مرکزی لبنان حتی در دوران جنگهای داخلی و اشغال کشور از سوی اسرائیل نه تنها کاهش نیافته که دائما بر حجم آن افزوده شده است.
شاید خیلیها ندانند که با وجود رقابت شدید سیاسی و فرقهگرایانه، مدیریت بانک مرکزی و سیاستهای آن در لبنان معمولا با توافق همه طرفهای سیاسی تعیین و سیاستهای کلان پولی بهعنوان امری ملی حتی با تغییر دولتها به راحتی تغییر نمیکند.
جالب اینکه «ریاض توفیق سلامه» رئیس بانک مرکزی لبنان از سال ۱۹۹۳ در همین مسوولیت است و پیش از آن هم به مدت هشت سال (از سال ۱۹۸۵) قائم مقام رئیس بوده است.
ریاض سلامه که نقش تعیینکنندهای درثبات اقتصادی لبنان داشته و بهعنوان یک مدیر و اقتصاددان برجسته جوایز بینالمللی متعددی کسب کرده، در سه دهه گذشته چند بار شانس رسیدن به کرسی ریاست جمهوری هم داشته اما به دلیل اهمیت سمت فعلی و به درخواست جناحهای مختلف لبنان، از ورود به این عرصه صرف نظر کرده است. اهمیت این تصمیم زمانی مضاعف میشود که بدانیم لبنان بیش از دو سال فاقد رئیسجمهوربود و جناحهای سیاسی به سراغ ریاض سلامه نرفتند.
۴) اکنون این پرسش مطرح است که چرا ما با اقتصادی قویتر و با اختلافاتی کمتر از جناحهای سیاسی لبنان و با استقلالی غیر قابل قیاس با آن کشور و برخوردار از دهها مدیر و صدها نخبه اقتصادی نمیتوانیم در سیاستگذاری و مدیریت اقتصادی به یک جمعبندی روشن و با ثبات برسیم؟ آیا وضع ما بدتر از لبنان است؟ آیا اینگونه تغییرها نوعی سرپوش نهادن بر ضعفها و نابسامانیهای ریشهای تر در اقتصاد ایران نیست؟
ارسال نظر