روزنامه مشهور عربستانی از اهداف آمریکا در منطقه رمزگشایی کرد
شکست برجام و بیثباتی در خاورمیانه
الحیات یکی از روزنامههای پیشرو جریان پانعربیسم است که تیراژ آن ۲۰۰ هزار نسخه در روز است. الحیات در لندن، نیویورک، فرانکفورت، دبی، ریاض، جده، بیروت، قاهره و دمام چاپ میشود و این روزنامه دفاتری در لندن، پاریس، واشنگتن، نیویورک، مسکو، ریاض، جده، بیروت، قاهره، بغداد، دبی، امان و دمشق دارد. بیشتر اعضای تحریریه این روزنامه لبنانی هستند. روزنامه الحیات در کنار الشرقالاوسط، بهعنوان دو روزنامه بینالمللی که در پایتخت بیشتر کشورهای عربی و غیرعربی منتشر میشوند از اهمیت ویژهای برای عربستان برخوردار است و بهعنوان ابزارهای رسانهای این کشور در عرصه بینالملل بهشمار میآیند. البته الحیات بیشتر از الشرقالاوسط منتقد مواضع دولت سعودی است و پایگاهی برای روشنفکران لیبرال بهشمار میرود. مالک این روزنامه خالد بن سلطان بن عبدالعزیز برادرزاده ملک سلمان است که سالها معاون وزیر دفاع عربستان بوده است.
الحیات در این یادداشت به قلم مناحی عیساوی که سایت «فرارو» آن را منتشر کرده، مینویسد: «تجربههای سابق نشان میدهد که حضور آمریکا در منطقه کمکی به ثبات آن نکرده است. حضور طولانی مدت آمریکا در منطقه خاورمیانه، تجربیات متعددی را برای ساکنان این منطقه رقم زده است. پس از تضعیف نقش بریتانیا و فرانسه در نیمه قرن گذشته در خاورمیانه، آمریکا به تدریج جایگزین آنها شده و توانست با استفاده از نظامهای سیاسی که پس از توافقنامه سایکس-پیکو ۱۹۱۷ متولد شدهاند، اراده سیاسیاش را بر منطقه تحمیل کند.» به گفته این کارشناس، رقابت قدرتهای خارجی بر سر خاورمیانه اشکال گوناگونی داشته است. این قدرتها به بهانههای مختلف همچون استعمار، دفاع از متحدان، دفاع از ارزشهای انسانی، مبارزه با شر و حمایت از دموکراسی و حقوق بشر حضورشان در منطقه را تحکیم بخشیدهاند.
از دیدگاه عیساوی، مطالعه ماهیت نقش سیاست آمریکا در منطقه نشان میدهد که سیاست خارجی این کشور پس از پایان جنگ سرد، ضمن آنکه عملگرایانه بوده، بر ایجاد دشمنان و سپس مقابله با آنان، مبتنی بوده است. اگر دشمن فرضی مخالف حضور آمریکا وجود نداشت، رقابت بینالمللی و بیثباتی هم در منطقه وجود نداشت. عیساوی نوشت: «ایالاتمتحده در طول حضور سیاسی و نظامی و نیز رقابت استعمارگرایانهاش بر منابع خاورمیانه، عامدانه سیاست ایجاد دشمنان را دنبال کرد. حتی اگر این دشمنان، در سابق دوست یا متحدان آن بوده باشند.»
به عبارت دیگر، آمریکاییها استمرار حضور سیاسیشان را در منطقه از طریق بهکارگیری سیاست دشمنتراشی میبینند. این سیاست اشکال و بهانههای گوناگونی داشته است. یک بار به بهانه جنگ علیه تروریسم و بار دیگر به بهانه مقابله با تهدید رژیمهای یاغی و دیکتاتور منطقه برای مفاهیم دموکراسی و حقوق بشر آمریکایی. ماشین رسانهای آمریکایی توانست این عبارتها را به طرز موفقیتآمیزی به افکار عمومی عربی و جهانی بقبولاند.» عیساوی در ادامه به سه تجربه در خاورمیانه اشاره کرد که آمریکا میتوانست در آنها اوضاع را به سمت ثباث و آرامش سوق دهد، اما عامدانه سیاست بیثباتسازی را در پیش گرفت.
تجربه جنگ عراق
این یادداشت با پرداختن به تجربه جنگ عراق مینویسد: «پس از سرنگونی صدامحسین در ۲۰۰۳، آمریکا میتوانست ساختار و نهادهای حکومت، بهویژه دستگاه امنیتی را حفظ کند و سپس برای ایجاد یک نظام سیاسی جدید بدون ایجاد هرجومرج سیاسی و جنگ داخلی قومی در عراق اقدام کند. اگر آمریکا چنین میکرد عراق امروز یکی از ارکان ساختار نظام منطقهای بود و شاید مهمترین عامل و حامی ثبات در منطقه میشد.» اما آمریکا دیدگاه دیگری داشت که بر اساس آن عراق به یک محیط مناسب برای افراطگرایی و تروریسم جهانی تبدیل شد. آمریکا دنبال این بود که عراق ضعیفترین بخش نظام منطقهای باشد، زیرا تضعیف عراق به معنی تضعیف یکی از ارکان اساسی امنیت منطقهای است. این امر در توازن منطقهای اختلال بزرگی ایجاد کرد.
تجربه جنگ داخلی سوریه
عیساوی به تجربه دوم میپردازد و مینویسد: «بهرغم آنکه نفوذ آمریکا در مقایسه با نفوذ سایر کشورها در سوریه کمتر بود، اما حوادث سوریه که در ۲۰۱۱ شروع شد باعث ایجاد این احساس شد که آمریکا مایل نیست بحران سوریه سریعا حل شود. آمریکا دنبال این بود که اوضاع سوریه در راستای تشدید تنش سیاسی، اقتصادی و امنیتی سوریه و کل منطقه، بدتر شود. بهطوری که بحران سوریه به خطری تبدیل شد که امنیت کل منطقه را تهدید میکند.»
تجربه برجام
الحیات به تجربه برجام و شیطانسازی از ایران در سطح جهان بهعنوان تجربه سوم اشاره میکند و مینویسد: «بهرغم آنکه اختلافات سیاسی پس از سال ۱۹۷۹ بین واشنگتن و تهران وجود داشت، اما امضای توافق هستهای در سال ۲۰۱۵، خوشبینی بزرگی بهوجود آورد. اکثر کارشناسان، متفقالقول بودند که این توافق میزان تنشها میان دو طرف را کاهش داده است.» میثاق مناحی عیساوی نوشت: «حتی برخی خوشبین بودند که این توافق به بازگشت گشایش دیپلماتیک بین ایران و آمریکا منجر شود. اما خروج آمریکا از توافق هستهای ضربه سهمگینی به توافق و تلاشهای بینالمللی برای ایجاد ثبات در منطقه خاورمیانه وارد کرد. بهویژه آنکه خروج آمریکا از برجام بیش از آنکه مبتنی بر ارزیابی واقعگرایانه آمریکایی باشد بر ارضای سایر طرفهای خارج از برجام، مبتنی بود.»
به گفته عیساوی، این توافق میتوانست کانالهای تماس سیاسی و دیپلماتیک بین تهران و واشنگتن را باز کند و به شکل عظیمی در بازگرداندن ثبات به منطقه کمک کند. اما خروج آمریکا از برجام و حمله بیامان آن به ایران، به مثابه «کاهی بود که کمر شتر را شکست.» این آشکارا نشان میدهد که آمریکا - بهویژه اگر رفتار آمریکا با کرهشمالی و تلاشهایش برای ایجاد صلح دائمی بین دو کره را مدنظر قرار دهیم - بهدنبال تثبیت ثبات در خاورمیانه نیست. عیساوی در پایان عنوان کرد به اندازه کافی شواهدی درباره مقاصد آمریکا در خاورمیانه، که بر تشدید نزاعها، ایجاد بحرانهای داخلی و خارجی، مقابله با ایران و تشدید نزاع عربی- فارسی به جای ایجاد تفاهم بین ایران و کشورهای عربی حوزه خلیجفارس مبتنی است، وجود دارد. به همین دلیل، در سایه دشمنی بین آمریکا و ایران، فرآیند ثباتسازی در منطقه بسیار دشوار است.
ارسال نظر