کامران کرمی

خطوط گسل در روابط متحدان قدیمی در حال فعال شدن است. از بی میلی استراتژیک آمریکا در قبال عربستان، متحد خاورمیانه‌ای تا افزایش تولید نفت شیل. از برجام تا «جاستا.» گویی خواب شاهزاده بندر بن سلطان که روزگاری در راهروهای کنگره و کاخ سفید دلبری می‌کرد، در حال تعبیر شدن است، آنجا که چند سال پیش در سخنی کلیدی گفت: «دوستان آمریکا باید خیلی بیشتر از دشمنانش، از او بترسند.» «جاستا» یا قانون عدالت علیه حامیان تروریسم (Justice Against Sponsors of Terrorism Act) همان کابوسی بود که سعودی‌ها از آن بیم داشتند و تهدید کرده بودند در صورت تصویب، دار و ندار خود را از آمریکا بیرون خواهند کشید.

حتی وتوی اوباما و اندرز و تشرهای او نیز نتوانست جلوی رای قاطع مجالس سنا و نمایندگان را برای احقاق حقوق قربانیان ۱۱ سپتامبر بگیرد و پاتک مشترک جمهوری‌خواهان و دموکرات‌ها رئیس‌جمهوری را ملزم به دریافت خسارت از عربستانی می‌کند که میلیاردها دلار پول خود را در بانک‌ها و موسسات آمریکایی سرمایه‌گذاری و ذخیره کرده است. غرامت ۳ هزار تریلیون دلاری در زمانی که ریاض دست به عصا، با کسری بودجه مواجه است و حتی به دشمن منطقه‌ای خود یعنی ایران آوانس نفتی می‌دهد، نمی‌تواند یادآور چند دهه روابط استراتژیک با واشنگتن باشد که ۷۰ سال پیش عبدالعزیز و روزولت بر عرشه ناو جنگی، بیت آن را مستانه سر دادند.

مقامات دولت عربستان پس از رد وتوی اوباما در کنگره، نسبت به عواقب وخیمی که این روند به‌دنبال دارد، هشدار دادند و گفتند که این قانون می‌تواند به همه ما از جمله خود آمریکا آسیب بزند. اگرچه در این میان یک قاعده حقوق بین‌الملل یعنی مصونیت عام دولت‌ها نقض شده‌است، اما به نظر می‌رسد که عزم کنگره برای تاثیرگذاری بر سیاست‌های دولت از یکسو و مانع تراشی بر سر همکاری‌ها با عربستان، خود حکایت از یک معادله در حال وقوع دارد که ضرب آن بر همه این ملاحظات چربیده است. از این‌رو، این وضعیت پیچیده که می‌توان از آن تحت عنوان ورود به دوران انتقال در روابط نامگذاری کرد، دو بازیگر را به سمت تغییر و تعریف اولویت‌های خود هدایت کرده که می‌تواند به منزله بروز و ظهور فرآیندهای گریز از مرکز باشد.

به این معنی، در زمانی که ارزش‌های مشترکی بین لیبرالیسم و وهابیسم وجود ندارد، این رابطه بر مبنای منافع مبتنی بر تهدیدات مشترک بنا شده بود و در مقطع کنونی که شراره‌های بحران منبعث از تفکرات سلفی-تکفیری گریبان خود غربی‌ها را گرفته، تجدیدنظر در چنین رابطه‌ای می‌تواند یکی از اولویت‌های آمریکایی‌ها باشد. اگرچه نباید بر واقعیت پیشی گرفت و حکم به انفصال و جدایی در روابط داد، که تا حد زیادی ساده‌سازی مساله است، به‌خصوص که این واقعیت را باید در نظر داشت که شبکه در هم تنیده روابط سیاسی، نظامی و اقتصادی ریاض و واشنگتن بر مبنای راهبرد همکاری و موازنه، به سان پوسته‌ای است که به این سادگی‌ها شکافته نخواهد شد، اگرچه ترک‌های آن در حال هویدا شدن است.