یک استاد دانشگاه تحلیل کرد
فرق ایرانیها با سوئیسیها
روز ۱۶ خرداد برابر با ۵ ژوئن مردم سوئیس در یک همهپرسی با اکثریتی قاطع با طرح تعیین حقوق بیقید و شرط ۲۲۰۰ یورو برای تمام شهروندان این کشور مخالفت کردند. در این همهپرسی ۷۸ درصد در مخالفت و ۲۲ درصد در موافقت به این طرح رای دادند. یک استاد دانشگاه با اشاره به رفراندوم برگزار شده در سوئیس برای دریافت یارانه گفت: «با نتیجهای که در این رفراندوم بهدست آمد سوئیسیها به تمام پوپولیستهای دنیا درس دادند و به تمام شهروندان متاثر از عقلانیت ابزاری نشان دادند که ملتهای دیگری هم وجود دارند که در ارتباط با منافع آنی بهصورت دیگری برخورد میکنند.
روز ۱۶ خرداد برابر با ۵ ژوئن مردم سوئیس در یک همهپرسی با اکثریتی قاطع با طرح تعیین حقوق بیقید و شرط ۲۲۰۰ یورو برای تمام شهروندان این کشور مخالفت کردند. در این همهپرسی ۷۸ درصد در مخالفت و ۲۲ درصد در موافقت به این طرح رای دادند. یک استاد دانشگاه با اشاره به رفراندوم برگزار شده در سوئیس برای دریافت یارانه گفت: «با نتیجهای که در این رفراندوم بهدست آمد سوئیسیها به تمام پوپولیستهای دنیا درس دادند و به تمام شهروندان متاثر از عقلانیت ابزاری نشان دادند که ملتهای دیگری هم وجود دارند که در ارتباط با منافع آنی بهصورت دیگری برخورد میکنند.»
در روزهای گذشته خبر مخالفت مردم سوئیس با دریافت یارانه واکنشهای مختلفی در جامعه ایران داشته است. با انجام این رفراندوم مشخص شد ۷۷ درصد از مردم سوئیس با دریافت ماهانه ۲۲۶۰ یورو حقوق پایه (بدون انجام هر کاری) مخالف هستند. فارغ از برخوردهای طنزآمیز در شبکههای اجتماعی، برخی کارشناسان نسبت به این موضوع دو واکنش متفاوت نشان دادند. برخی علت دریافت یارانه توسط مردم ایران و مخالفت مردم سوئیس با این موضوع را ناشی از تفاوت سطح فرهنگ و آگاهی دو ملت دانسته و مردم ایران را زیاده طلب، فاقد انگیزه کار کردن و دارای نگاه کوتاهمدت خطاب کردند. در مقابل برخی دیگر علت این تفاوت رویکرد را مربوط به ساختارهای متفاوت در دو کشور دانستهاند. اینکه ساختارهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و... در دو کشور متفاوت است و اگر مردم ایران نیز در شرایط مشابه مردم سوئیس قرار داشتند واکنشی شبیه آنها نشان میدادند.
دکتر حمیدرضا جلاییپور استاد دانشگاه و کارشناس مسائل اجتماعی و سیاسی در گفتوگو با «فرارو» درخصوص علت تفاوت رویکرد مردم ایران و سوئیس در قبال دریافت یارانه گفت: «آنچه در موضوع اخیر کمتر به آن پرداخته شد این بود که مردم سوئیس حق دارند راجع به مسائل عمومی خود رفراندوم کنند و این امر ارتباطی هم به دولت ندارد. یعنی اگر نتیجه این رفراندوم مثبت بود تازه آنگاه وظیفه دولت شروع میشد که باید چگونه نظر مردم را تامین کند.» او ادامه داد: «آنچه در این اتفاق جالب توجه بود این است که طرفین این طرح (موافق و مخالف) به آرای برابر و عمومی اعتقاد داشتند و به جای آنکه به ادامه مناقشات سیاسی بپردازند به آرای عمومی مراجعه کردند.»
همچنین به گفته جلاییپور، آنچه شاید برای مردم در ایران عجیب باشد این است که حدود ۷۷ درصد مردم سوئیس با این طرح که ظاهرا مصداق «هلو برو تو گلو» است مخالفت کردند. بنابراین اکنون این سوال پیش آمده که چرا اکثریت بالای مردم سوئیس با این طرح مخالفت کردند. این استاد دانشگاه تاکید کرد: «در پاسخ به این سوال باید به دو عامل اشاره کرد که شامل هم دلایل عاملیتی و هم عوامل ساختاری میشود. در ارتباط با عوامل عاملیتی باید گفت مردمی که در سوئیس هستند فقط تحت تاثیر کنش و عقلانیت ابزاری یا سودمحور (کوتاهمدت) نیستند؛ بلکه تحت تاثیر کنش و عقلانیت اخلاقی و مدنی نیز قرار دارند. یعنی آنها معتقدند پول زمانی ارزش دارد که کار کنند و وقتی کار نمیکنند غیراخلاقی است که پولی دریافت کنند.»
در ارتباط با عوامل ساختاری نیز او به این موضوع اشاره کرد که مردم سوئیس این تصمیم را در جامعهای خاص اتخاذ کردند. یعنی در این جامعه ما شاهد ساختارهای سیاسی پاسخگو و ساختارهای اقتصادی مالیات بده هستیم؛ ساختارهایی که مبتنی بر تبعیض نیست.
او افزود: «به عبارت دیگر سوئیسیها با آنکه متشکل از مردمی با مذاهب و زبانهای مختلف هستند اما همه در مقابل قانون برابر بوده و آن ساختارها حاصل این برابری است.»
به گفته این کارشناس مسائل سیاسی و اجتماعی، وجود چنین عوامل و شرایط ساختاری در کنار آن عوامل عاملیتی، جامعهای شکل داده که وقتی چنین مطالبهای از سوی چپهای افراطی مطرح میشود، مردم آن جامعه به این شکل مدنی به آن پاسخ میدهند. یعنی اولا مساله را با مراجعه به آرای عمومی حل میکنند و ثانیا نه با انگیزههای پوپولیستی بلکه کاملا عاقلانه و اخلاقی به آن میپردازند.
جلاییپور با بیان این موضوع که سوئیسیها با نتایج این رفراندوم به تمام پوپولیستهای دنیا درس دادند، افزود: «آنها به تمام شهروندان متاثر از عقلانیت ابزاری نشان دادند که ملتهای دیگری هم وجود دارند که در ارتباط با منافع آنی بهصورت دیگری برخورد میکنند.»
او با اشاره به اینکه در ایران موضوع کاملا متفاوت است، ادامه داد: از یکسو مردم به شدت تحتتاثیر عقلانیت و کنش ابزاری و سودمحور هستند (و دیگر مانند گذشته سنتی و تقدیری نیستند) و عنوان میکنند وقتی امثال بابک زنجانی تا خرخره میخورد چرا ما باید یارانه را برای پرداخت بهای آب و برق نگیریم. از سوی دیگر ساختارها در ایران تبعیضآمیز است. این کارشناس با اشاره به اینکه در چنین شرایطی طبیعی است که مردم از دریافت یارانه خودداری نکنند، افزود: «بنابراین در ایران شرایط ساختاری و عاملیتی یکدیگر را تقویت میکنند و چنین شرایطی را شکل میدهند.»
این استاد دانشگاه ادامه داد: «حتی زمانی که حدود ۵/ ۲میلیون نفر از شهروندان در ایران به درخواست دولت از دریافت یارانه انصراف دادند در تبلیغات هم آنها را تشویق نکردند و امروز برخی از آنها پشیمان شدهاند.»
به گفته جلاییپور، یکی از خطراتی که این شرایط برای ایران دارد این است که عدهای میخواهند انحصارطلبی کنند اما چون مردم آنقدر رشد کردهاند که به آنها رای ندهند میآیند به سیاستهای پوپولیستی متوسل میشوند و مثلا عنوان میکنند در صورت پیروزی ۱۰۰ هزار تومان به هر نفر پرداخت میکنیم. البته انتخابات ۹۲ نشان داد که این سیاستهای پوپولیستی در آن دوره جواب نداد. اگرچه امروز دوباره برخی هوس کردهاند تا فردی را با وعده افزایش یارانه (۲۵۰ هزار تومان به هر نفر) مطرح کنند.» این کارشناس در پاسخ به این سوال که شما اولویت را در علت رویکرد مردم ایران در قبال دریافت یارانه به ساختار میدهید یا عاملیت، گفت: «من اولویت را به ساختار میدهم و معتقدم ابتدا ساختارها باید اصلاح شود و نباید از مردم طلبکار بود که چرا در چنین ساختار و شرایطی با عقلانیت ابزاری عمل میکنند.»
جلاییپورافزود: در چنین ساختار تبعیض آمیزی حداقل کاری که مردم میتوانند انجام دهند این است که به هزینه و فایده خود در موضوعات مختلف بپردازند. چنانکه شما میبینید وقتی ایرانیها به کشورهایی همچون سوئیس مهاجرت میکنند همچون مردم سوئیس هم عمل میکنند و مالیات میدهند.
ارسال نظر