سازمان دموکراسی برای جهان عرب گزینههای پیش روی ایران و آمریکا را بررسی کرد؛
شرط دیپلماسی موفق میان تهران و واشنگتن
در ادامه این تحلیل آمده است: این ترکیب گشودگی نوظهور در برخی عرصهها و سرکوب تشدیدشده در برخی دیگر، با روایتهای غالب غربی در تضاد است. ایران نه کشوری در آستانه فروپاشی است و نه قدرتی مطمئن که مصمم به بازسازی منطقه باشد، بلکه کشوری تجدیدنظرطلب است که از یک گوشه استراتژیک مانور میدهد و در عین حال به طور تهاجمی در برابر تهدیدهای داخلی و خارجی از خود دفاع میکند.
طوسی نوشت: جنگ ژوئن این پویایی را تقویت کرد، که بسیاری از ایرانیان آن را نه بهعنوان نبردی دیگر در درگیری طولانی با اسرائیل، بلکه بهعنوان تلاشی مستقیم برای فروپاشی کشور تجربه کردند. اسرائیل حمله غافلگیرانه خود را در بحبوحه مذاکرات هستهای ایالات متحده و ایران آغاز کرد. در طول روزهای بعد از آغاز حمله، اسرائیل مقر صداوسیما، زندان اوین و جلسه مقامات ارشد شورای عالی امنیت ملی و شماری اهداف را مورد اصابت قرار داد. درحالیکه کمپینهای هماهنگ اطلاعات نادرست با هدف ایجاد هجوم به بانکها و ناآرامیها انجام میشد، حملات به تقاطعها و زیرساختهای انرژی و مالی، در تلاش بود حس مبتنی بر بیثباتی فراگیر را تقویت کند. با این حال، به جای هرج و مرج، بخش عمدهای از جامعه پشت کشورشان متحد شدند، آن هم در قالب یک ملت. این تهدید ملی، شکافهای عمیق سیاسی را پر کرد و چهرههایی که اغلب به حاشیه رانده میشدند، با فوریت واکنش نشان دادند. حسن روحانی، رئیسجمهور پیشین، این حملات را تلاشی برای پایان دادن به ایران خواند. محمد خاتمی، رئیسجمهور پیشین اصلاحطلب، جنگ را تلاشی خواند برای تجزیه کشور و هشدار داد که تابآوری نظامی تنها با اصلاحات اقتصادی، کاهش فساد و بهبود رضایت عمومی پایدار خواهد بود. در نهایت پیام واضح بود: ایرانیان جنگ نمیخواهند و آن را راهی برای عبور از وضعیت فعلی نمیبینند.
دگرگونی دیپلماتیک
طوسی در ادامه نوشت: در این زمینه، ایران شاهد تغییراتی نیز در حوزه دیپلماسی خود نیز بوده است؛ بحث در مورد جهتگیری سیاست خارجی این کشور به طرز چشمگیری باز شده است. این بحث اکنون فراتر از ایالات متحده گسترش یافته و روسیه و چین را نیز در بر میگیرد و استدلالهای صریح و مستقیمی در مورد جهتگیری کشور ارائه میدهد. اختلاف عمومی اخیر بین محمدجواد ظریف وزیر خارجه سابق، و همتای روسیاش سرگئی لاوروف، نمونهای از این پویایی است. طی ماههای اخیر، اختلافها میان ظریف و لاوروف شدت گرفته است. لاوروف در ماه اکتبر بند فعالسازی اسنپبک در برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) سال ۲۰۱۵ را که ناظر بر بازگرداندن تحریمهای سازمان ملل در چارچوب توافق هستهای ایران بود، به توافقی در مراحل پایانی بین ظریف و جان کری، وزیر خارجه سابق ایالات متحده، نسبت داد. وزیر امور خارجه دولتهای یازدهم و دوازدهم در پاسخ به ادعاهای سرگئی لاورف درباره اسنپبک، تاکید کرد که او خلاف میگوید.
رئیس پیشین دستگاه دیپلماسی ایران علنا این روایت را رد کرد و اتهامات قبلی خود مبنی بر کارشکنی روسیه را با توجه به حمایت گذشته مسکو از تحریمهای سازمان ملل، مقاومت در برابر پذیرش ایران در سازمان همکاری شانگهای (SCO) و آنچه او پیشنهادهایی برای وابسته نگه داشتن ایران به سوخت هستهای روسیه میدانست، تکرار کرد. ظریف همچنین استدلال کرد که روسیه عادیسازی روابط بین ایران و غرب را تهدیدی برای منافع خود میداند. این تبادل نظر، بحث گستردهتری را در داخل ایران در مورد جایگاه ژئوپلیتیک بلندمدت این کشور، از جمله نگرانیهای دیرینه مبنی بر اینکه روسیه ایرانی را ترجیح میدهد که نه کاملا منزوی باشد و نه کاملا در سطح جهانی ادغام شده باشد، برانگیخت. بااینحال، آنچه بیشتر اهمیت دارد، صحت واقعی هر ادعا نیست، بلکه این واقعیت است که چنین بحثهایی آشکاراتر رخ میدهند.
ضرورت تغییر در آمریکا
عضو ارشد غیر مقیم مرکز سیاست بینالملل در ادامه تبیین کرد که وضعیت فعلی فرصتی است برای آمریکا تا بتواند با قبول واقعیتهای موجود باب همکاری و توافق را با ایران باز کند. بر این اساس، برای روابط ایالات متحده و ایران، این تحولات به یک واقعیت استراتژیک اساسی اشاره دارد و اگر واشنگتن با رویکردی به مذاکرات، از ایران بخواهد رویکردهای اصلی خود مانند موضع بازدارندگی، روابط منطقهای و جنبههایی از ساختار سیاسیاش را کنار بگذارد، همکاری غیرممکن میشود. از سوی دیگر، طوسی اظهار کرد که آمریکا نیز باید بپذیرد که نیازمند تغییرات ضروری سیاست خود است. طوسی در ادامه نوشت: دیپلماسی موفق نیازمند حرکت متقابل است. توافقات زمانی دوام میآورند که هیچیک از طرفین دقیقا همانطور که وارد شدهاند، از توافق خارج نشوند. شناخت این تقارن برای هر سیاستمدار در ایالات متحده که صرفا به دنبال فشار بر ایران نبوده، بلکه در پی تاثیرگذاری واقعی بر گزینههای استراتژیک آن و جلوگیری از رویاروییهای مکرر است، ضروری است.
علیه بنبست هستهای
سینا طوسی در حالی از ضرورت تغییر در رویکرد واشنگتن در قبال تهران سخن به میان میآورد که ظریف نیز اخیرا در مقالهای مشترک تاکید کرد که تهران و واشنگتن اگر بتوانند بر اختلافها بر سر برجام فائق آیند، شاید قادر شوند موضوعات دشوار دیگری را نیز مدیریت کنند. وی در مقالهای مشترک در مجله فارن افرز نوشت: ایران یک میانجی طبیعی است. فرهنگ، تاریخ و موقعیت آن بهگونهای است که میتواند تسهیلکننده گفتوگو میان آسیا و اروپا باشد. ایران میتواند مرکز تجارت، بهویژه برای کشورهای محصور آسیای مرکزی باشد. سرمایه انسانی آن میتواند ایران را شریک بزرگ نوآوری جهانی سازد. شکستن چرخه امنیتیسازی و بازگشت ایران به جایگاه شایسته خود میتواند صلح، توسعه و ثبات را برای دهههای آینده به ارمغان آورد.
ظریف در ادامه تبیین کرد که طی دو دهه گذشته، اسرائیل و ایالات متحده تلاش کردهاند جهان را متقاعد کنند که ایران را نباید یک کشور عادی تلقی کرد، بلکه باید آن را خطر اصلی نظم بینالمللی دانست. نتیجه این تلاشها، محکومیتهای مداوم، تحریمهای خردکننده، تهدید به اقدام نظامی و در ماههای اخیر، اجرای عملیات نظامی مستقیم علیه قلمرو ایران - حتی در خلال مذاکرات دیپلماتیک میان تهران و واشنگتن - بوده است. ایران نیز در واکنش، ناگزیر شده منابع و توجه بیشتری را صرف دفاع کند. همچنین برای نشان دادن اینکه تسلیم فشار نمیشود، سطح غنیسازی اورانیوم را افزایش دهد. در نتیجه امنیتیسازی خارجی ایران، در داخل کشور نیز پویشی مشابه ایجاد شده است، بهگونهای که در مواجهه با چالشهای اجتماعی، رویکردی سختگیرانهتر اتخاذ شده و محدودیتها افزایش داده شده است.
به گفته رئیس پیشین دستگاه دیپلماسی کشورمان، تهران و واشنگتن اگر بتوانند نسخه بهروزشدهای از برجام را اجرا کنند، شاید قادر شوند موضوعات دشوار دیگر مانند امنیت منطقهای، کنترل تسلیحات و مبارزه با تروریسم را نیز مدیریت کنند. ظریف در ادامه نوشت: تهران و واشنگتن همچنین ممکن است دریابند که میتوانند در حوزههایی به صورت عملی به یکدیگر کمک کنند. ایران شبکهای گسترده از دانشگاهها، جمعیتی تحصیلکرده و بخش خصوصی پویا با پیوندهای تاریخی به بازارهای جهانی دارد. ایران یکی از پایدارترین و سودآورترین اقتصادهای دستنخورده جهان است. بنابراین دو کشور میتوانند در موضوعات علمی و فناورانه همکاری کنند.
این در حالی است که سید حسین موسویان، دیپلمات پیشین ایران، طی یادداشتی برای در میدل ایست آی عنوان کرد که تا زمانی که تلآویو به دنبال استراتژی «اسرائیل بزرگ» است و تا زمانی که تقابل نظامی آمریکا و اسرائیل با ایران ادامه دارد، امید چندانی به صلح پایدار وجود نخواهد داشت. بیاعتمادی منطقهای میان ایران و همسایگانش همچنان بالاست و معماری ژئوپلیتیک آسیای غربی شکننده است. وی در ادامه نوشت: آمریکا و چین، با توجه به نفوذشان، بهطور منحصربهفردی در موقعیتی هستند که میان اسرائیل و ایران میانجیگری کنند تا از تشدید بیشتر نظامی جلوگیری شود. چنین به نظر میرسد که ضرورت تغییر در رویکرد آمریکا و غرب در قبال ایران بیش از پیش حس میشود و در صورتی که تغییراتی در این گرایشها ایجاد نشود، نمیتوان امید چندانی به بهبود اوضاع داشت و منطقه خاورمیانه همچنان میتواند آبستن بدترین سناریوها باقی بماند.