مهار فاکتور استرس در تصمیم‌گیری‏‏‌های مهم

اغلب اسیر حالت «جنگ یا گریز» هستیم؛ همان واکنش بدن به استرس و ترشح هورمون‌‌‌هایی که ما را در شرایط پرفشار هوشیار و آماده برای واکنش نشان دادن نگه می‌دارد و ادامه‌‌‌دار شدنش در طولانی‌‌‌مدت می‌تواند باعث مشکلات مزمن جسمی و روحی شود. واکنش جنگ یا گریز در جای خود بسیار هم مفید و حتی حیاتی است. اگر با خرسی مواجه شویم، بدن دچار استرس می‌شود و با ترشح هورمون و ارسال سیگنال‌‌‌های مغزی خود را برای تنها یک هدف آماده می‌کند و آن یک هدف، زنده ماندن است. سیستم عصبی سمپاتیک فعال می‌شود، فوق‌‌‌العاده هوشیار می‌‌‌شویم و تمام تمرکزمان محدود به تهدید پیش رویمان می‌شود.

ضربان قلبمان بالا می‌رود، خون سریع‌‌‌تر در بدنمان حرکت می‌کند و گلوکز وارد خون می‌شود تا انرژی لازم برای جنگیدن یا گریز از خرس خطرناک را به ما بدهد.  اما در دنیای مدرن و محیط کار، چیزهایی که ما را دچار استرس می‌کنند خطرات فیزیکی نیستند، بلکه مشکلات ادراکی بسیار پیچیده‌‌‌ هستند.

مشکل اینجاست که بدن ما همچنان به استرسی که تجربه می‌‌‌کنیم واکنش نشان می‌دهد و وارد حالت جنگ یا گریز می‌شود. به‌همین دلیل است که واکنشمان به احتمال تعدیل نیرو به همان شدت و حدتی است که انگار خرسی دارد به ما نزدیک می‌شود و کمکی هم به ما نمی‌‌‌کند، چون در دفتر کارمان در معرض هیچ‌گونه خطر فیزیکی و کشنده‌‌‌ای نیستیم و این واکنش فقط ما را تحلیل می‌‌‌برد و از اثرگذاری تصمیم‌گیری‌‌‌هایمان می‌‌‌کاهد.

نتیجه‌‌‌اش این می‌شود که خسته و بی‌‌‌انرژی هستیم، اما باید طوری وانمود کنیم که انگار همه‌‌‌چیز سر جایش است و هیچ مشکلی نیست.  پس با این وضعیت فرسوده و بی‌‌‌انرژی، چگونه فرآیند تصمیم‌گیری‌‌‌مان را بهتر و قوی‌‌‌تر کنیم؟

۱- به دنبال واقعیت‌‌‌ها باشید

تصمیم‌گیری‌‌‌های احساسی می‌توانند بازدهی کاری شما را نابود کنند. حتی زمانی که فکر می‌‌‌کنیم کاملا منطقی هستیم و رویکردمان عقلانی است هم ممکن است اصلا این‌طور نباشد. برای اطمینان از اینکه تصمیماتتان تحت‌تاثیر احساسات گرفته نمی‌‌‌شوند، حقایق مربوط به موقعیتی را که در آن هستید جمع‌‌‌آوری کنید. به عنوان نمونه زمانی که با خود فکر می‌‌‌کنید: «رئیس از این‌‌‌کار خوشش نمی‌‌‌آید» دنبال نمونه‌‌‌هایی از موقعیت‌‌‌های مشابه باشید که واقعا از چیز مشابهی خوشش نیامده باشد. آیا نمونه و مدرکی دارید که ثابت می‌کند واقعا خوشش نخواهد آمد یا صرفا نگران هستید که مبادا خوشش نیاید؟

۲- از مشکلات فرار نکنید

اجتناب از رویارویی با مسائل باعث تصمیم‌گیری‌‌‌های عجولانه می‌شود. فرسودگی اغلب باعث می‌شود افراد کارها را به تعویق بیندازند، چون تصمیماتی که باید بگیرند به خاطر خستگی‌‌‌ ذهنی‌‌‌ اغلب بیش ‌‌‌از حد سخت به نظر می‌‌‌رسند. اما در نهایت گریزی نیست و مجبور می‌‌‌شوند با چیزی که از آن اجتناب می‌‌‌کردند، روبه‌‌‌رو شوند و از آنجا که وقت صرف نکرده‌‌‌اند خود را آماده کنند، تصمیم سریع و بی‌‌‌برنامه‌‌‌ای می‌‌‌گیرند و خدا خدا می‌کنند نتیجه‌‌‌اش خوب از آب دربیاید که معمولا هم به نتایج درخشانی ختم نمی‌شود.

۳- به افق خیره شوید

بهترین ایده‌‌‌ها اغلب کاملا تصادفی کشف می‌‌‌شوند. ما به حدی عادت کرده‌‌‌ایم همواره در حال انجام کاری باشیم که فراموش می‌‌‌کنیم پای تصمیم‌گیری که به میان می‌‌‌آید، فقط «بودن» می‌تواند بسیار مفید و کارساز باشد. واقعیت این است که برخی از بهترین ایده‌‌‌های خود من زمانی به ذهنم رسیده که احساس گناه می‌‌‌کردم از اینکه وسط روز کاری «هیچ‌‌‌کاری نمی‌‌‌کردم» و در هپروت به سر می‌‌‌بردم. من به عنوان یک روان‌شناس بالینی همیشه به مراجعانم پیشنهاد می‌‌‌کنم که گاهی فقط به افق خیره شوند. حتی اگر شده فقط ۱۰ دقیقه به ذهنتان اجازه دهید رها باشد. می‌توانید به ایده‌‌‌های خلاقانه و مفیدی دست پیدا کنید که به تصمیم‌گیری‌‌‌های فکرشده‌‌‌تر و بهتری منجر می‌شود.

۴- کسل‌‌‌کننده باشید

خیلی‌‌‌ها بر این باورند که اقدامات بهبودی به صورت همه یا هیچ هستند. یعنی باید کار بزرگی بکنند تا نتیجه‌‌‌اش را ببینند و اصطلاحا تفکر صفر یا صدی دارند. در صورتی که در واقعیت این تغییرات کوچک و به ظاهر کسل‌‌‌کننده هستند که بیشترین تاثیر را روی زندگی می‌‌‌گذارند. چیزهایی مثل افزودن سبزی به برنامه غذایی، گاهی از پله‌‌‌ها بالا رفتن به جای استفاده از آسانسور، و چند دقیقه‌‌‌ای دراز کشیدن و استراحت کردن، سیستم عصبی را تقویت می‌کنند و در مقابله با فرسودگی نقش دارند. دلیلش هم صرفا این نیست که اینها کارهای مفیدی هستند که در آن شکی نیست، بلکه به این خاطر است که آگاهی از این تغییرات کوچک ذهنیت را تغییر می‌دهد و باعث می‌شود تغییرات کوچک دیگری هم در زندگی اتفاق بیفتد که احتمالا حتی متوجهشان هم نمی‌‌‌شویم.

۵- کارها را به دیگران محول کنید

هر چقدر کمتر نگران کارهای مختلف باشید، برای چیزهایی که مسوولشان هستید، قدرت ذهنی بیشتری خواهید داشت. قرار نیست همه کارها را خودتان انجام دهید. هرکاری را که حتما لازم نیست خودتان انجام دهید به دیگران محول کنید و یاد بگیرید با کار «به قدر کافی خوبی» که دیگران انجام می‌دهند کنار بیایید و فکر نکنید خودتان حتما بهتر انجامش می‌‌‌دادید. بی‌‌‌رحمانه وظایف حرفه‌‌‌ای و شخصی را به دیگران محول کنید. درست است که نمی‌توانید استرس تصمیمات مهم و تعیین‌‌‌کننده را کاملا از زندگی خود حذف کنید، اما قطعا می‌توانید تمرکز ذهنی‌‌‌ لازم برای اتخاذ آن تصمیمات را تقویت کنید و نسبت به مدیریت خوبتان حس خوبی داشته باشید که با وجود محیط کاری پراسترس و فشارهای سنگین، کار خوب از آب دربیاید.

منبع: Fast Company