کشتن گرگ قصه
برخورد تماشاگران کودک در هر دوره با این نمایش متفاوت بود. در اجرای سال ۷۰ با توجه به فاصله کمی که با دوران جنگ داشتیم، پایان نمایش اکثرا با خشونت مواجه میشد. یعنی کودکان تماشاگر هنگام تصمیمگیری برای تنبیه گرگ، تمایل به کشتن او داشتند. فکر میکنم این عکسالعمل از تاثیرات جنگ در روح و روان کودکان آن دوران بود. در آن شرایط گروه بازیگران تلاش میکردند جنبههای آموزشی-تربیتی را رعایت کرده و مخاطبان را به مسیری منطقی و درست برای تصمیمگیری هدایت کنند، اما گاهی هم مجبور میشدند تن به کشتن گرگ قصه بدهند. در یکی از اجراهای سال ۱۳۷۲ اما کودکی از گرگ نمایش ترسید. هر چند تا پایان در سالن بود، اما من متوجه ترس او شدم. نمیخواستم او با ترسش سالن اجرا را ترک کند. از والدینش خواستم تا بعد از اجرای نمایش در سالن بمانند تا به مدد تجربههایی که در این زمینه داشتم او را با عروسکها آشتی دهم. روز اول به کمک بازیگران و عروسکها نتوانستیم توجه او را بهخوبی جلب کنیم. ناامید نشدم و در روزهای بعد که دوباره برای دیدن نمایش آمد، با او طرح دوستی ریختم و ماسک گرگ را روی سر گذاشتم و چهار دستوپا در صحنه با او بازی کردم. بعد از مدتی تلاش بالاخره کودک خندان پشت من سوار شد و گرگرانی کرد.
با شیوع بیماری کووید-۱۹ در کشور، روزانه یکی از تولیدات امور سینمایی و تئاترهای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بهصورت آنلاین در پرتال اینترنتی کانون پرورش فکری منتشر میشود.