چرا باید حریصانه این کتاب را خواند؟
تورشتاین وبلن (Thorstein Veblen) را میتوان بنیانگذار تفکر نهادگرایی (یا ساختارگرایی) دانست. مکتب قدیمی نهادگرایی پاسخی بود که در مقابل سه مکتب مارکسیسم، تاریخی (فردریش لیست) و نئوکلاسیک سر بر آورد. وبلن اگرچه در طول دوره زندگیاش چندان از سوی محافل علمی جدی گرفته نشد و همواره در حاشیه زندگی میکرد، اما آثارش پس از مرگ وی تاثیر عمیقی بر راستگرایان تجدیدنظرطلب گذاشت. مهمترین اثر وبلن کتاب «نظریه طبقه تنآسا» است که در آن با طنزی گزنده به زندگی انگلی طبقهای خاص پرداخته است. وبلن با زبان مخصوص خودش و به کنایه، پوچ بودن و بیریشگی سلایق، آموزش، پوشش و حتی فرهنگ طبقه مرفه را مورد نقد قرار میدهد. به عقیده وبلن، طبقه مرفه بهدنبال این است که نشان دهد کار نمیکند، اما میتواند بسیار بیشتر از کسانی که کار میکنند مصرف کند. وبلن این طبقه را به دو دسته تقسیم میکند: خود سرمایهداران و «طبقه تنآسای نیابتی» که شامل همسر، فرزندان و خدمتکاران سرمایهداران است. اینجاست که مساله چشم و همچشمی و فخرفروشی در میان طبقه تنآسا و بیشتر، طبقه تنآسای نیابتی بروز مییابد. با اطمینان میتوان گفت که این کتاب وبلن اگرچه یکصد و بیست سال پیش نگاشته شده است، اما کاملا نشاندهنده یکی از ویژگیهای اجتماعی در سالهای اخیر ایران است: طبقهای که امروز در ایران با ولع و حرص به دنبال مصرف تفاخری است و در این راه از اتلاف منابع هم ابایی ندارد، صرفا به این دلیل که «مرفه» و «تنآسا» بودن خود را به رخ دیگران بکشد.
جان کامونز (J. R. Commons)، اقتصاددان دیگری را که من علاقهمند به آثارش هستم، میتوان بنیانگذار مفهوم «هزینه مبادله» در اقتصاد دانست، همان مفهومی که بعدها رونالد کوز (Ronald Coase) با استفاده از آن مقاله «مساله هزینه اجتماعی» را نگاشت و موفق به دریافت جایزه نوبل شد. کامونز با پیروی از دیوید هیوم بحث خود را از «کمیابی» آغاز میکند و همچون هیوم باور دارد که کمیابی منابع مبنای همکاری، همدردی، عدالت و مالکیت است. نظریه کامونز مبتنی بر سه رکن نظم، وابستگی متقابل و تضاد منافع است. از نظر او، اقتصاد باید بتواند رابطه بشر با بشر را مطالعه کند و برخلاف سایرین که «کالا» را مبنای مطالعه قرار میدهند، «مبادله» واحدی است که مبنای این مطالعات را شکل میدهد. کامونز میگوید که همکاری میان بازیگران اقتصادی به خاطر «وجود» سازگاری و نظم نیست، بلکه از «لزوم» سازگار کردن منافع و ایجاد نظم سرچشمه میگیرد. به عقیده وی، افراد برای حل مساله تعارض منافع، یک فرآیند کنش جمعی را پیش میگیرند تا به قواعدی برای نظم بخشیدن به روابط خود دست یابند و از این طریق است که مبادلات شکل میگیرند. این کنش جمعی همان «نهاد» است که کنشهای فردی را کنترل میکند.