چرا اهمال کاری میکنیم؟
یکی از دلایل مهمی که انجام کاری را به تعویق میاندازیم، غلبه علاقه ذاتی ما به لذات آنی در مقایسه با لذاتی است که از اهداف بلندمدتتر حاصل میشود. ما موجوداتی لذتجو هستیم که از درد و رنج دوری میکنیم و به آسانی به لذاتی که در دسترس مییابیم، آری میگوییم. اما برخی اوقات واقعا دلیل اینکه کاری را انجام نمیدهیم، پیروزی غریزه بر عقل نیست، بلکه ما تنها برنامهریزی خوبی نداریم. کاری را آسان میگیریم و وقتی میخواهیم آن را انجام دهیم، میبینیم که نیاز به زمان بیشتری دارد. در این مواقع از رسیدن به هدف نا امید میشویم و همین ناامیدی، انگیزه ما برای انجام کار را کمتر میکند. البته ممکن است که برخی اوقات نیز از آن سوی بوم بیفتیم و برنامهریزی بیش از حد و بهدنبال طرح ایدهآل بودن باعث شود که اهمالکاری کنیم. در این گونه موارد هر زمان خلل و نقصی در طرح ایدهآل ما ایجاد میشود، ما از انجام کار عقبنشینی میکنیم. به عبارت دیگر وسواس اینکه باید تمام شرایط برای پیشبرد خوب یک کار و موفق شدن در آن آماده باشد، یکی دیگر از دلایل مهم اهمال کاری است. کمالگرایی هستیم که هر گونه نقصی ما را به سوی اهمالگری سوق میدهد.
همچنین باید بپذیریم که بسیاری از ما توانایی پذیرش ریسک ناکامی را نداریم؛ زمانی که در راه رسیدن به یک هدف احتمال ناکامی را بیشتر از پیروزی تصور کنیم، ناخودآگاه بیشتر و بیشتر انجام کارهای مربوط به آن هدف را به تعویق میاندازیم. یکی دیگر از دلایل اهمال کاری تشویشهای زندگی روزمره است. در واقع استرسهایی که در طول روز ما را درگیر میکنند، بعضا چنان انرژیای از ما میگیرند که احساس کنیم فرصتی برای انجام کارهای اصلی مان نداریم. در مجموع میتوان گفت متغیرهای فردی و اجتماعی زیادی در ایجاد اهمال کاری نقش دارند؛ در این میان، افرادی که خودکنترلی قویتری دارند و میتوانند لذت خود را به تعویق بیندازند، شانس موفقیت بیشتری در زندگی خواهند داشت. اجبارهای درونی و بیرونی هم از متغیرهایی هستند که از آنها میتوانیم برای کم کردن اهمال کاریمان استفاده کنیم و به سوی پیشرفت شخصی گام برداریم.