عقبگرد فدرال رزرو
هدف فدرال رزرو در افزایش سهام اوراق بهادار خود تا سال ۲۰۱۴ میلادی، پایین آمدن نرخ بهره بلندمدت بود. ایده این بود که اگر فدرال رزرو حجم قابل توجهی اوراق قرضه بلندمدت را از دست سرمایهگذاران خصوصی بگیرد، ممکن است قیمت اوراق افزایش یابد یا به عبارت دیگر بازدهی آنها افت کند. شواهد تجربی و نظری مبنی بر اینکه استراتژی فدرال رزرو میتواند تاثیر قابل توجهی در نرخ بازدهی اوراق با سررسید بلندمدت داشته باشد، همچنان بحث برانگیز است. اما دلیل استفاده از این استراتژی، هدف خریدهای اخیر فدرال رزرو را توجیه نمیکند. روند اخیر به شکل خرید اوراق با سررسید کوتاهمدت بوده است، نه اوراق قرضه با سررسید بلندمدت که فدرال رزرو طی سالهای ۲۰۰۹ تا میلادی۲۰۱۴ خریداری میکرد. یک عامل مهم رشد مجدد ترازنامه فدرال رزرو، بازار شبانه بازخرید اوراق یا بازار ریپو است که در اصل وامهای کوتاهمدت وثیقهای از صندوق فدرال به صندوقها، بانکها و موسسههای پولیمالی است. قبل از سال ۲۰۰۸، فدرال رزرو بهطور مرتب از این مکانیزم برای تنظیم دقیق و کنترل نرخ بهره استفاده میکرد و در صورت تمایل برای رشد ذخایر اضافی بهطور موقت در سیستم بانکداری وارد قراردادهای بازخرید میشد. در سال ۲۰۰۸، فدرال رزرو استفاده از این ابزار را در تلاش برای مقابله با بحران مالی گسترش داد و استفاده از این ابزار را به عنوان وثیقه برای بازپرداخت برخی از داراییهایی که بانکها در نقد کردن آنها دچار مشکل بودند، پذیرفت. با این حال از سال ۲۰۰۹ میلادی، به مداخله اینچنینی از سوی فدرال رزرو نیازی نبود، و بازار ریپو از آن سال تا سپتامبر گذشته وجود نداشت.آیا از سرگیری مجدد این عملیات در پاییز گذشته، پاسخ به برخی استرسهای بنیادین در سیستم مالی بود؟ با این حال خود عملیات نگرانیهایی ایجاد کرده است، اما بزرگترین مشکل در این عبارت خلاصه میشود: فدرال رزرو در حال حاضر فاقد ابزار دقیق برای دستیابی به اهداف اصلی سیاستگذاری خود است. سال ۲۰۱۴ میلادی، فدرال رزرو هدف جدید خود را تعیین نرخ بهره صندوق اعلام کرد و ابزار مورد استفاده برای تحقق این هدف، نرخ بهره وامهای شبانه بین موسسههای سپردهگذار تعیین شد. بر این اساس، مرزهای بالا و پایین کریدور نرخ بهره هدف تنظیم میشد. اما این ابزار کارآیی خود را سال گذشته از دست داد. درست زمانی که یکی از نرخهای رسمی بیش از حد مورد نظر فدرال رزرو جهش کرد.