سوار بر اصل اسب!
بوفه
الوند
قبلا با دوستم این حوالی میخواستیم ناهار بخوریم، گفت: بریم بوفه. منم گفتم: باشه؛ اما من فکر کرده بودم میریم بوفه نایب، اما بوفهای رفتیم که اصلا نه شنیده بودم و نه دیده بودمش. در واقع رستورانی به نام بوفه رفتیم!
دوستم کمی هم سر به سرم گذاشته بود که چطور گزارشگر غذایی هستی که اینجا نیومدی؟! اما خب حالا اون نمیدونست که بیش از هفت ساله که کارم آرژانتین بوده و چقدر از کنار اینجا رد شده بودم و ندیده بودم و هیچ هم نشنیده بودم در مورد اینجا و خب بخشی از تقصیر هم به عهده من نبود چون واقعا خیلی کوچیک و جمع و جور و ساده بود، یعنی خیلی جلب توجه نمیکرد. بعد سالها بازم تصمیم گرفتم یه سر برم بوفه و غذایی بخورم. رفتیم تو، و با استقبال خانومی که مدیر اینجا بود مواجه شدیم و لبخند اومد رو لبهامون. اینجا جای خیلی کوچیک و معمولی محسوب میشه با منویی متوسط از نظر تنوع و بالا از نظر قیمت. اینو میگم چون به نسبت فضا و منو قیمتها بالا بود و این شوک دوم بود برای من (شوک اول وجود رستوران معروفی که خیلی هم معروف نبود)، چون از اون فضا انتظار اون قیمتها رو نداشتم، در واقع سری پیش هم کمی توی ذوقم خورده بود همین موضوع. احتمالا علت این مساله به قدمت اونجا و داشتن مشتریهای ثابت بر میگرده. و لابد واسه همین هم انقدر کوچیکه، چون کشش مشتری بالاتر رو نداره. غذاها خوب بود، من از استیکم بسیار راضی بودم. سالاد هم خوب و ساده بود.
فیله کباب مرغ هم بدی نبود. و طعم بد مرغ کاملا ازش گرفته شده بود و این بارزترین ویژگی یک مرغ موفقه. خوشم اومد، بالاخره اصالت و احساس اون تو این وطن کمرنگ شده، اما بوفه یک فضا و طعم اصیل بود. بهشون توصیه میکنم تو قیمت و تنوع منو نظرشون رو یهکم تعدیل کنن.
ارسال نظر