توصیف دقیق جنگ جهانی

حوزه مطالعاتی مورد علاقه‌اش هم وسیع است و انواع و اقسام کتاب‌ها را درباره تاریخ اروپا (به‌خصوص انگلستان) و آمریکا در دو قرن نوزدهم و بیستم تالیف کرده است. به همین دلیل معتقدم وقتی چنین شخصی درباره موضوع فوق‌العاده مهمی مثل جنگ جهانی دوم می‌نویسد هم به لحاظ شیوه ارائه (عمق تحلیل و توجه به جزئیات) و هم به لحاظ زبان روایت ملاحظه همه جوانب را می‌کند. هر موضوع و شخصیت تاثیرگذاری به فراخور اهمیت مطرح می‌شود و اصل بر ریشه‌یابی علل وقوع جنگ در اروپا و گسترش دامنه آن به قاره‌های دیگر است. نویسنده تا حد امکان سعی می‌کند به ورطه قصه‌گویی نیفتد و تاکید اصلی‌اش بر حفظ انسجام روایت و استحکام علمی و منطقی تحلیل‌هاست. طبعا فارغ از جانبداری هم نیست اما در این کار به‌ هیچ‌وجه راه افراط نمی‌رود. نشانه‌اش هم این است که هیتلر را مسوول همه فجایع جنگ جهانی دوم معرفی نمی‌کند بلکه ظهور او را به نارضایتی عمیق مردم آلمان از معاهده صلح کم‌وبیش تحمیلی ورسای ربط می‌دهد و البته از ضعف اراده رهبران متفقین در برابر هیتلر به سادگی نمی‌گذرد.

سرمشق او در این شیوه تحلیل مورخ بزرگی به نام ای‌جی‌پی تیلر است که در ۱۹۶۱ با جسارت تمام اعلام کرد هیتلر یگانه‌عامل یا حتی عامل اصلی آغاز جنگ نبوده است. به این ترتیب او به نوعی خلاف‌آمد عادت عمل می‌کند و خواننده به همین دلیل علاقه‌مند می‌شود تا ببیند سایر عوامل تاثیرگذار بر آغاز جنگ چه کسانی و کدام نیروها بوده‌اند.در کل نویسنده به همه رویدادهای مهم جنگ جهانی دوم به تفصیل پرداخته است از جمله: دلایل آغاز جنگ، عملیات بارباروسا (هجوم آلمان به شوروی)، عملیات پرل هاربر (یورش غافلگیرکننده هواپیماهای ژاپنی به ناوها و هواپیماهای آمریکایی در جزیره پرل هاربر)، ماجراهای مربوط به نسل‌کشی، عقب‌نشینی قوای آلمان (و نهایتا رخدادهای روز دی(D-DAY به معنی روز رخدادهای بزرگ جنگی) و خودکشی هیتلر) و بمباران هسته‌ای ژاپن. اما دو فصل این کتاب برای من حاوی اطلاعات ارزنده‌ای بود زیرا قبلا کمتر درباره‌اش خوانده بودم و در کل مستقل از روند خطی وقایعی قرار می‌گیرد که تقریبا در هر کتاب متعارفی درباره جنگ جهانی دوم پیدا می‌شود. یکی فصل ۸ با عنوان «مقاومت و همکاری» و دیگری فصل ۱۰ با عنوان «جنگ در دریا و آسمان.»